گنجور

شمارهٔ ۶۲ - حسب حال

شه شبهه نمود درحق من
بگذار در اشتباه باشد
ای کاش چو من هر آدمی را
توفیق چنین گناه باشد
من دانایی ضعیفم و وی
بر دانا کینه‌خواه باشد
من بی کسم و فقیر و او را
خیل و خدم و سپاه باشد
من مانده فقیر و ناکسان را
آسایش و مال و جاه باشد
اجلاف‌، سفیدبخت و احرار
گو طالعشان سیاه باشد
از جمله جهان طمع بریدم
تا حامی من اله باشد
گر زان که‌ سر من‌ است‌ این سر
بگذار که بی کلاه باشد
بگذار به زیر تیغ جلاد
آویزهٔ قتلگاه باشد
بگذار نباشدم به کف آه
وین سینه تنور آه باشد
بگذار که چشم کودکانم
بر یاد پدر به‌راه باشد
بگذار به مرگ عندلیبان
جغدان را قاه قاه باشد
حق است اجل بمان که حالم
ازگفتن حق تباه باشد
بگذار به‌جرم حفظ سوگند
جایم به سیاه‌چاه باشد
دشمن به گناه مهر ایران
ازکین به منش نگاه باشد
گرچه بر تندباد اندوه
هستیم چو پرکاه باشد
بر سفله فرو نیاورم سر
هرچند که پادشاه باشد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شه شبهه نمود درحق من
بگذار در اشتباه باشد
هوش مصنوعی: شه در مورد من دچار شک و تردید شده است، بگذارید هر چقدر که می‌خواهد در اشتباه بماند.
ای کاش چو من هر آدمی را
توفیق چنین گناه باشد
هوش مصنوعی: ای کاش هر انسانی مانند من اجازه گناه کردن را داشته باشد.
من دانایی ضعیفم و وی
بر دانا کینه‌خواه باشد
هوش مصنوعی: من در دانش ناتوانم و او نسبت به افراد دانشمند حسادت می‌کند.
من بی کسم و فقیر و او را
خیل و خدم و سپاه باشد
هوش مصنوعی: من تنها و بی‌کس هستم و در عوض او دارای جمعیت، خدمتکاران و ارتش است.
من مانده فقیر و ناکسان را
آسایش و مال و جاه باشد
هوش مصنوعی: من در حسرت و فقر خود همچنان مانده‌ام، در حالی که بی‌مایگان و کسانی که ارزش چندانی ندارند، از آسایش و ثروت و مقام برخوردارند.
اجلاف‌، سفیدبخت و احرار
گو طالعشان سیاه باشد
هوش مصنوعی: بعضی از افراد نالایق و بی‌هچ، اگرچه زندگی خوبی دارند و خوش‌شانس به نظر می‌رسند، اما افراد با آزادی و کمال ممکن است حتی با وجود شرافت و نیکی، دچار بدشانسی و مشکلاتی باشند.
از جمله جهان طمع بریدم
تا حامی من اله باشد
هوش مصنوعی: از دنیای طمع و خواسته‌ها دل کنده‌ام تا پناه و حمایت من خداوند باشد.
گر زان که‌ سر من‌ است‌ این سر
بگذار که بی کلاه باشد
هوش مصنوعی: اگر سر من است، پس بهتر است بگذارید که بدون کلاه باشد.
بگذار به زیر تیغ جلاد
آویزهٔ قتلگاه باشد
هوش مصنوعی: اجازه بده که در معرض خطر و سرنوشت شوم قرار بگیرم.
بگذار نباشدم به کف آه
وین سینه تنور آه باشد
هوش مصنوعی: اجازه بده که من دیگر وجود نداشته باشم، اما این دل همچنان مثل تنور، پر از آتش و حرارت غم و آه باقی بماند.
بگذار که چشم کودکانم
بر یاد پدر به‌راه باشد
هوش مصنوعی: اجازه بده که چشم‌های بچه‌هایم همیشه به یاد پدرشان باشد.
بگذار به مرگ عندلیبان
جغدان را قاه قاه باشد
هوش مصنوعی: اجازه بده در هنگام مرگ پرندگان خوش‌صدا، جغدها با صدای بلند و خنده‌دارشان شادی کنند.
حق است اجل بمان که حالم
ازگفتن حق تباه باشد
هوش مصنوعی: حق این است که مرگ بماند، زیرا حال من از بیان حقیقت خراب می‌شود.
بگذار به‌جرم حفظ سوگند
جایم به سیاه‌چاه باشد
هوش مصنوعی: اجازه بده به خاطر حفظ سوگندم، جایم در یک چاه تاریک باشد.
دشمن به گناه مهر ایران
ازکین به منش نگاه باشد
هوش مصنوعی: دشمن به خاطر دشمنی و کینه‌ای که از ایران دارد، به منش و رفتار ما توجه می‌کند.
گرچه بر تندباد اندوه
هستیم چو پرکاه باشد
هوش مصنوعی: اگرچه در برابر تندباد غم و ناراحتی قرار داریم، اما مانند پر کاهی هستیم که به راحتی جابه‌جا می‌شود.
بر سفله فرو نیاورم سر
هرچند که پادشاه باشد
هوش مصنوعی: من هرگز سر خود را به پای انسان‌های پست نمی‌آورم، حتی اگر آن شخص پادشاه باشد.

خوانش ها

شمارهٔ ۶۲ - حسب حال به خوانش عندلیب