گنجور

شمارهٔ ۲۸ - در زندان شهربانی

بگرفتم آفتابه که گیرم ره مبال
آژان گرفت راهم و گفتا اجازه نیست
گفتم تو تا اجازه فراز آری از رئیس
من ریده‌ام به خویش‌،‌ بگفتا که چاره چیست
یاران نظر کنید که جز من به روزگار
آن‌کس که بی اجازهٔ دولت نریده کیست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بگرفتم آفتابه که گیرم ره مبال
آژان گرفت راهم و گفتا اجازه نیست
هوش مصنوعی: من آفتابه را برداشتم تا راهی بروم، اما مأمور (آژان) را دیدم که جلوی راهم ایستاده و گفت اجازه ندارم بروم.
گفتم تو تا اجازه فراز آری از رئیس
من ریده‌ام به خویش‌،‌ بگفتا که چاره چیست
هوش مصنوعی: گفتم وقتی که تو از مقام بالاتر خودت بر من تسلط پیدا کردی، من به خودم افتاده‌ام، او پاسخ داد: چه کاری از دست من برمی‌آید؟
یاران نظر کنید که جز من به روزگار
آن‌کس که بی اجازهٔ دولت نریده کیست
هوش مصنوعی: دوستان، به اطراف خود نگاه کنید که در این دنیا، آیا کسی هست که بدون رضایت و اجازهٔ شخصی به این دنیا قدم گذاشته باشد، غیر از من؟

خوانش ها

شمارهٔ ۲۸ - در زندان شهربانی به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/07/02 19:10
مصطفی گلیاری

آن کس که بی اجازه ی دولت نریده کیست
درست است. وزن شهر مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات
است و اگر ریده باشد وزن و معنی خراب می شود. باید نریده کیست باشد تا خراب نشود.