شمارهٔ ۲۶ - از یک غزل
گرم به خنجر بیداد خون بریزد دوست
ازو به حق نبرم شکوه زان که حق با اوست
ز دست دشمن اگر صد قفا خورم شاید
به یک خطا که ز من رفت در ارادت دوست
شمارهٔ ۲۵ - به یکی از مدیران جراید: ای مدیری که ز نوک قلمتشمارهٔ ۲۷ - به شاهزادهٔ نصرهٔالدوله: ای حضرت والا تو نه جنی نه فرشته
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرم به خنجر بیداد خون بریزد دوست
ازو به حق نبرم شکوه زان که حق با اوست
هوش مصنوعی: اگر دوستی به من آسیب برساند و از من خون بریزد، به خاطر این که حق با اوست، شکایتی از او نخواهم کرد.
ز دست دشمن اگر صد قفا خورم شاید
به یک خطا که ز من رفت در ارادت دوست
هوش مصنوعی: اگر از دست دشمن ضربات زیادی بخورم، اما شاید با یک تنها اشتباه، محبت و علاقهام به دوست از بین برود.