گنجور

شمارهٔ ۲۰ - در وصف دانا و جاهل

گرت اندر صفت جن و ملک هیچ شک است
بین به نادان و خردمند که جن و ملک است
مردم نادان بر خاک بماند چون دیو
وآن که آموخت خرد همچو ملک بر فلک است
از پی مردم عالم همه جا عائله‌هاست
مردم جاهل در عائلهٔ خویش تک است
باغ دانایی باغی است که فردوس آنجاست
چاه نادانی چاهی است که قعرش درک است
ملک‌ها را همه از پی درک و مدعی است
ملک دانایی بی‌مدعی و بی‌درک است
درد بی‌علمی دردی است که درمانش نیست
شاخ‌نادانی شاخی‌است که‌ بارش‌خسک است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۰ - در وصف دانا و جاهل به خوانش عندلیب