گنجور

شمارهٔ ۱۶۶ - جواب به افسر

افسرا قطعهٔ تو را خواندم
که ز میخ رهی دژم گشتی
از کی‌ای خواجه با اُ‌بات‌الضیم
هم‌ترازو و هم‌قدم گشتی
تو نبودی که چون دگر یاران
با رضا یار و هم‌قسم گشتی
میخ چو ایستاد و در بر زور
خم نشد، گرد هجو و ذم کشتی
تو خود از میخ کمتری زیرا
زیر پتک حریف خم گشتی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

افسرا قطعهٔ تو را خواندم
که ز میخ رهی دژم گشتی
هوش مصنوعی: در اینجا به نظر می‌رسد که شخصی به بررسی و مطالعه‌ی یک بخش یا قطعه‌ای از چیزی پرداخته است و در حین این کار متوجه می‌شود که به دلیل مشکلات و دشواری‌ها، به حالتی غم‌آلود و ناراحت رسیده است. به طور کلی، این متن به احساس گناه و تاثیرات منفی ناشی از تجربه‌ها اشاره دارد.
از کی‌ای خواجه با اُ‌بات‌الضیم
هم‌ترازو و هم‌قدم گشتی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ای آقا، از چه زمانی با افرادی که در وضعیت نزولی و سختی هستند، هم‌سطح و هم‌قدم شده‌ای؟ به نوعی به چالش می‌کشد که چرا خود را با کسانی می‌سنجی که در شرایط نامناسبی قرار دارند.
تو نبودی که چون دگر یاران
با رضا یار و هم‌قسم گشتی
هوش مصنوعی: تو در کنار دیگر دوستان با آرامش و همدلی همراه نشدی.
میخ چو ایستاد و در بر زور
خم نشد، گرد هجو و ذم کشتی
هوش مصنوعی: زمانی که میخ بر جای خود ثابت ماند و در مقابل فشارها سر خم نکرد، به طور طبیعی باعث بروز ناپسند و انتقادها در اطرافش شد.
تو خود از میخ کمتری زیرا
زیر پتک حریف خم گشتی
هوش مصنوعی: تو خودت را کمتر از آنچه هستی بدان، چون زیر فشار رقیب، به زانو درآمدی.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۶۶ - جواب به افسر به خوانش عندلیب