گنجور

شمارهٔ ۱۳۸ - در سوگ پدر

دربغ و دردکه ازکید چرخ و فتنه دهر
بشد صبوری و ازکف ربود صبر جهان
دربغ از آن دل دانا که از جفای سپهر
گزید خاک سیه را ز بهر خویش مکان
صبوری آن ملک شاعران طوس برفت
بجای ماند همه ملک شعر بی‌سلطان
شد از میانه ادیبی که ملک دانش را
حیات بود بدو چون حیات جسم به جان
شد از میانه یکی فاضلی معانی‌سنج
که داشت نامهٔ دانش بنام او عنوان
دگر نیابد گیتی شبیهش از اشباه
دگر نیارد دوران قرینش از اقران
بغیر طبع و دل راد او ندیده کسی
نهفته گردد در خاک‌، قلزم و عمان
بغیر رای رزینش کسی ندارد یاد
که آفتاب شود زیر خاک تیره نهان
چو بود گنج خرد در زمین نهان گردید
بلی هماره بود گنج در زمین پنهان
شکست رونق بازار فضل ازین سودا
ببست دکهٔ علم و هنر ازبن خسران
به سوگواری او بین به نامه و خامه
یکی دریده قبا و یکی بریده زبان
نبود در سر او جز هوای آل رسول
نبود در دل او جز محبت اینان
ز دار فانی بگرفت ره سوی باقی
که گفته است خدا « کل من علیها فان‌»

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دربغ و دردکه ازکید چرخ و فتنه دهر
بشد صبوری و ازکف ربود صبر جهان
هوش مصنوعی: در میان مشکلات و دردهایی که زمانه به وجود آورده، صبر و استقامت انسان از او سلب شده است و دیگر تحمل سختی‌ها ممکن نیست.
دربغ از آن دل دانا که از جفای سپهر
گزید خاک سیه را ز بهر خویش مکان
هوش مصنوعی: دل آگاه و با دانش از دردها و ظلمت‌های زندگی، به جایی پناه می‌برد که شایسته‌اش باشد و از سیاهی‌ها دور شود.
صبوری آن ملک شاعران طوس برفت
بجای ماند همه ملک شعر بی‌سلطان
هوش مصنوعی: شاعر طوس، که معروف به صبر و استقامت بود، از بین رفت و الآن در دنیای شعر هیچ‌کس به‌عنوان سلطان شناخته نمی‌شود.
شد از میانه ادیبی که ملک دانش را
حیات بود بدو چون حیات جسم به جان
هوش مصنوعی: شخصی از میان جمع، به عنوان یک نویسنده و عالم ظهور کرد که دانش و علم را زنده نگه می‌دارد، همان‌طور که جان باعث حیات بدن می‌شود.
شد از میانه یکی فاضلی معانی‌سنج
که داشت نامهٔ دانش بنام او عنوان
هوش مصنوعی: از میان جمع، فردی با استعداد و اهل علم برخواست که نامه‌ای به نام او را به عنوان معرفی دانش خود تهیه کرده بود.
دگر نیابد گیتی شبیهش از اشباه
دگر نیارد دوران قرینش از اقران
هوش مصنوعی: دیگر در دنیا هیچ موجودی مانند او پیدا نخواهد شد و زمانه هم هیچ همتایی برای او نخواهد آورد.
بغیر طبع و دل راد او ندیده کسی
نهفته گردد در خاک‌، قلزم و عمان
هوش مصنوعی: هیچ‌کس جز طبیعت و دل شجاع او، نتوانسته است در زیر خاک، دریا یا عمان پنهان بماند.
بغیر رای رزینش کسی ندارد یاد
که آفتاب شود زیر خاک تیره نهان
هوش مصنوعی: هیچ‌کس جز خود او به یادش نمی‌آید، درست مانند اینکه خورشید زیر خاک تیره پنهان شده است.
چو بود گنج خرد در زمین نهان گردید
بلی هماره بود گنج در زمین پنهان
هوش مصنوعی: اگر خرد و دانشی باارزش در زمین وجود داشته باشد، همیشه در پنهان خواهد بود.
شکست رونق بازار فضل ازین سودا
ببست دکهٔ علم و هنر ازبن خسران
هوش مصنوعی: بازار دانش و هنر به دلیل این تبادلات ناکارآمد، دیگر رونق ندارد و دکه‌های آن به خاطر همین زیان‌ها و ضررها تعطیل شده‌اند.
به سوگواری او بین به نامه و خامه
یکی دریده قبا و یکی بریده زبان
هوش مصنوعی: در اینجا به غم و اندوه کسی اشاره شده است که در سوگ او، نامه و قلم به حالتی آسیب‌دیده درآمده‌اند؛ یکی از آن‌ها دچار دردی عمیق است و دیگری به گونه‌ای خاموش مانده و ناچار به سکوت شده است.
نبود در سر او جز هوای آل رسول
نبود در دل او جز محبت اینان
هوش مصنوعی: او فقط آرزوی آل رسول را در سر داشت و در دلش جز عشق به این افراد وجود نداشت.
ز دار فانی بگرفت ره سوی باقی
که گفته است خدا « کل من علیها فان‌»
هوش مصنوعی: از دنیای فانی رخت بر بسته و به سوی عالم باقی و جاودان رفته است، چون خداوند فرموده است: «هر چیزی که بر روی زمین است، نابود شدنی است.»

خوانش ها

شمارهٔ ۱۳۸ - در سوگ پدر به خوانش عندلیب