گنجور

شمارهٔ ۱۳۷ - قطعهٔ الحاقی در پاسخ فانی سمنانی

فانی‌، کز زادن چنو سخن آرای
مادر ایام شد عقیم و سترون
خوشا زبن چامهٔ بدیع که باشد
باغی پریاسمین و خیری و سوسن
هر ورقی راکزو دو بیت نگاری
گردد بیغارهٔ پرند ملوّن
دیدم ازبن یک قصیده پاکی طبعش
دید توان نور آفتاب ز روزن
لیک من و فانی‌ایم بندهٔ ناصر
آنکه سروده است این چکامهٔ متقن
«‌دیر بماندم در این سرای کهن من‌»
«‌تاکهنم کرد صحبت دی و بهمن‌»

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فانی‌، کز زادن چنو سخن آرای
مادر ایام شد عقیم و سترون
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که فانی، از زمانی که مادر روزگار به دنیا آورده، این نوع سخن گفتن بی‌ثمر و بی‌حاصل شده است و همچنان به بی‌حاصلی خود ادامه می‌دهد.
خوشا زبن چامهٔ بدیع که باشد
باغی پریاسمین و خیری و سوسن
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که از زبانش کلامی زیبا و دلنشین بیرون بیاید، همچون باغی پر از یاسمن، گل‌های خوب و سوسن باشد.
هر ورقی راکزو دو بیت نگاری
گردد بیغارهٔ پرند ملوّن
هوش مصنوعی: هر صفحه‌ای که باز می‌کنی، به دو بیت شعر نوشته شده، مانند پرنده‌ای رنگارنگ و زیباست.
دیدم ازبن یک قصیده پاکی طبعش
دید توان نور آفتاب ز روزن
هوش مصنوعی: دیدم که از عمق یک شعر، پاکی خالص آن را می‌توان احساس کرد، مانند اینکه نور آفتاب از روزنه‌ای به درون تابیده باشد.
لیک من و فانی‌ایم بندهٔ ناصر
آنکه سروده است این چکامهٔ متقن
هوش مصنوعی: اما من و فانی، بندهٔ کسی هستیم که این شعر زیبا را سروده است.
«‌دیر بماندم در این سرای کهن من‌»
«‌تاکهنم کرد صحبت دی و بهمن‌»
هوش مصنوعی: مدت زیادی در این خانه قدیمی مانده‌ام، طوری که صحبت‌های دی و بهمن باعث شده‌اند که خودم هم قدیمی و کهن شوم.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۳۷ - قطعهٔ الحاقی در پاسخ فانی سمنانی به خوانش عندلیب