شمارهٔ ۱۲۸
ز خوبرویان بر من همی گذشت ستم
از آن زمان که پدر برد درد بستانم
به کام من شد از آن روزگار، تلخی عشق
که برد مادر در کام تلخ پستانم
شمارهٔ ۱۲۷ - زرین جوشنم: این شنیدم بینشا در بزم رندان گفتهایشمارهٔ ۱۲۹ - ترجمه یکی از قطعات ژان ژاک روسو: چون سرابند سفلگان از دور
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز خوبرویان بر من همی گذشت ستم
از آن زمان که پدر برد درد بستانم
هوش مصنوعی: زیبایان از ابتدا بر من ظلم میکردند، زمانی که پدرم به درد و اندوه گرفتار شد.
به کام من شد از آن روزگار، تلخی عشق
که برد مادر در کام تلخ پستانم
هوش مصنوعی: از زمانی که عشق تلخیها را به همراه داشت، تلخیهایی که مادر در دوران شیرخوارگیام به من داد، بر جانم نشسته است.