شمارهٔ ۱۱۳ - حالت مردم دنیا
زین خداوندان گر یک تن بیتی گوید
که ز نادانی خود نیز نداند معنیش
میر قابوس ببایدش نوشتن و آنگاه
ز افسر سنجر سازند به تذهیب طلیش
پس بیارایند او را به دو صدگونه نگار
که همی گویی آراسته مانا مانیش
چاپلوسان چو ببینند بر او بر ناچار
خوبتر خوانند از نظم جریر و اعشیش
آنیکی گوید خود وحی خداوند است این
که فرود آورد از چرخ چهارم عیسیش
خواجه خودگوید زبن گونه فزون دارم شعر
که مرا وقت نباشد پی شرح و املیش
ور یکی شاعرکی خسته سراید شعری
که به گوش فلک آویزه نماید شعریش
چون فرو خواند بر خلق به صدگونه امید
مردم نادان صدگونه کنند استهزیش
آن یکی گوبدکاین شاعرک بیسروپای
کیست تا مرد بیندیشد از مدح و هجیش
وآن دگر گوید بر گفتهٔ او گوش مدار
که بسی باشد از قدر خود افزون دعویش
ور به اعجاز سخن، سحر فروشد به کلیم
عاقبت گردد در کام، زبان چون افعیش
حالت مرد دنیا است بر این گونه بهار
ایخوش آنمردکه در دیده نیاید دنییش
شمارهٔ ۱۱۲ - در ذم حاجی ارزن فروش: گو، ز من بر حاجی ارزن فروششمارهٔ ۱۱۴ - دختر فقیر: دختری خرد بدیدم به گدایی مشغول
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زین خداوندان گر یک تن بیتی گوید
که ز نادانی خود نیز نداند معنیش
هوش مصنوعی: اگر یکی از این بزرگان شعری بگوید که خود به دلیل نادانیاش حتی معنای آن را هم نمیفهمد، به چه معناست؟
میر قابوس ببایدش نوشتن و آنگاه
ز افسر سنجر سازند به تذهیب طلیش
هوش مصنوعی: باید به نوشتن میر قابوس بپردازند و سپس از افسر سنجر برای تزیین و زیباسازی استفاده کنند.
پس بیارایند او را به دو صدگونه نگار
که همی گویی آراسته مانا مانیش
هوش مصنوعی: پس او را به انواع زیباییها زینت میدهند، به گونهای که اگر بگویی زینت یافته، به نظر میرسد که همچنان زیبا و دلانگیز است.
چاپلوسان چو ببینند بر او بر ناچار
خوبتر خوانند از نظم جریر و اعشیش
هوش مصنوعی: زمانی که چاپلوسان کسی را ببینند، ناگزیر او را از شعرهای جریر و اشعار اعشی بهتر توصیف میکنند.
آنیکی گوید خود وحی خداوند است این
که فرود آورد از چرخ چهارم عیسیش
هوش مصنوعی: یکی میگوید که این پیام وحی خداوندی است که از عالم بالا به سوی زمین فرود آمده و به عیسی داده شده است.
خواجه خودگوید زبن گونه فزون دارم شعر
که مرا وقت نباشد پی شرح و املیش
هوش مصنوعی: استاد میگوید که من از این زبان و ادب بیشتر شعر دارم و وقت ندارم تا آنها را شرح دهم یا دربارهشان فکر کنم.
ور یکی شاعرکی خسته سراید شعری
که به گوش فلک آویزه نماید شعریش
هوش مصنوعی: اگر شاعری خسته شعری بگوید که به گوش آسمان برسد و در دلها بماند، آن شعر بسیار ارزشمند است.
چون فرو خواند بر خلق به صدگونه امید
مردم نادان صدگونه کنند استهزیش
هوش مصنوعی: زمانی که کسی با وعدهها و امیدهای مختلف مردم را جذب کند، افرادی که درک کمتری دارند، به شیوههای مختلف به او میخندند و او را مورد تمسخر قرار میدهند.
آن یکی گوبدکاین شاعرک بیسروپای
کیست تا مرد بیندیشد از مدح و هجیش
هوش مصنوعی: شاعر بیشکل و بیهویتی وجود دارد که نمیتواند درک کند چگونه انسانها درباره ستایش و یا نکوهش او فکر میکنند.
وآن دگر گوید بر گفتهٔ او گوش مدار
که بسی باشد از قدر خود افزون دعویش
هوش مصنوعی: دیگری میگوید به سخن او توجه نکن، زیرا او ادعای زیادی دارد که از ظرفیت واقعیاش فراتر است.
ور به اعجاز سخن، سحر فروشد به کلیم
عاقبت گردد در کام، زبان چون افعیش
هوش مصنوعی: اگر کسی با قدرت کلامش، جادو به موسی میفروشد، در نهایت زبان او به مانند افعی در کامش خواهد بود.
حالت مرد دنیا است بر این گونه بهار
ایخوش آنمردکه در دیده نیاید دنییش
هوش مصنوعی: مردان واقعی در بهار زندگی خود، حالتی شاداب و سرزنده دارند. خوشا به حال کسانی که در نظر دیگران، دنیای آنها ناپیداست و فقط زیبایی و صفای درونشان نمایان است.