گنجور

شمارهٔ ۹۲

در طواف شمع می‌گفت این سخن پروانه‌ای
سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه‌ای
بلبل از شوق گل و پروانه از سودای شمع
هریکی سوزد به نوعی در غم جانانه‌ای
گر اسیرخط و خالی شد دلم‌، عیبم مکن
مرغ جایی می‌رود کانجاست آب و دانه‌ای
تا نفرمایی که بی‌پروا نه‌ای در راه عشق
شمع‌وش پیش تو سوزم گر دهی پروانه‌ای
پادشه را غرفه آبادان و دل خرم‌، چه باک
گر گدایی جان دهد درگوشهٔ ویرانه‌ای
کی غم بنیاد ویران دارد آن کش خانه نیست
رو خبر گیر این معانی را ز صاحب‌خانه‌ای
عاقلانش باز زنجیری دگر بر پا نهند
روزی ار زنجیر از هم بگسلد دیوانه‌ای
این جنون‌ تنها نه مجنون را مسلم شد بهار
باش کز ما هم فتد اندر جهان افسانه‌ای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در طواف شمع می‌گفت این سخن پروانه‌ای
سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه‌ای
هوش مصنوعی: شمع در حال چرخش می‌گفت، پروانه‌ای را که به خاطر این آشناها سوختم، خوشا به حال بیگانگان.
بلبل از شوق گل و پروانه از سودای شمع
هریکی سوزد به نوعی در غم جانانه‌ای
هوش مصنوعی: بلبل به خاطر عشق به گل و پروانه به خاطر آرزوی روشنایی شمع، هر کدام به نوعی در غم شدیدی می‌سوزند.
گر اسیرخط و خالی شد دلم‌، عیبم مکن
مرغ جایی می‌رود کانجاست آب و دانه‌ای
هوش مصنوعی: اگر دل من دچار خط و خش شود، تو مرا سرزنش نکن، چرا که پرنده‌ای هستم که به جایی می‌روم که در آنجا آب و دانه‌ای وجود دارد.
تا نفرمایی که بی‌پروا نه‌ای در راه عشق
شمع‌وش پیش تو سوزم گر دهی پروانه‌ای
هوش مصنوعی: تا زمانی که نگویی که در عشق بی‌پروا نیستم، در برابر تو مانند شمع می‌سوزم، اگر به من اجازه دهی که پروانه‌ات باشم.
پادشه را غرفه آبادان و دل خرم‌، چه باک
گر گدایی جان دهد درگوشهٔ ویرانه‌ای
هوش مصنوعی: پادشاه را خوشی و سرزندگی مهم است، مگر اینکه یک گدای در گوشه‌ای از ویرانه جان خود را ببازد.
کی غم بنیاد ویران دارد آن کش خانه نیست
رو خبر گیر این معانی را ز صاحب‌خانه‌ای
هوش مصنوعی: کسی که خانه‌اش خراب شده و ویران است، دیگر چه غمی دارد؟ او که دیگر جایی برای سکونت ندارد. بهتر است از صاحب‌خانه‌ای که هنوز خانه دارد، درباره این موضوع بپرسی و اطلاعات بیشتری بگیری.
عاقلانش باز زنجیری دگر بر پا نهند
روزی ار زنجیر از هم بگسلد دیوانه‌ای
هوش مصنوعی: عاقل‌ها روزی دست و پای خود را به زنجیری دیگر می‌بندند اگر روزی زنجیرهای قبلی پاره شود، دیوانه‌ای پیدا خواهد شد.
این جنون‌ تنها نه مجنون را مسلم شد بهار
باش کز ما هم فتد اندر جهان افسانه‌ای
هوش مصنوعی: این دیوانگی فقط مختص مجنون نیست؛ بهار نیز به ما نشان می‌دهد که داستانی افسانه‌ای در جهان شکل خواهد گرفت.

خوانش ها

شمارهٔ ۹۲ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1393/04/25 03:06

زیبا

1393/11/26 20:01
زهرا

در بیت سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای منظور از آشنا کیست

1394/10/24 06:12
حمید سامانی

زهرا خانم
خیلی ساده و روشن است، منظور از آشنایان، دوستان و نزدیکان است

1394/10/24 06:12
حمید سامانی

کش در بیت ششم مخفف و به معنای که او را است

1398/03/08 18:06
علی اصغر ابراهیمیان

سلام و تشکر از زحمات دوستان خوبم.
در بیت اول مصرع دوم سوختم "زین" آشنایان ، "زبن" تایپ شده. زیباتر می شود اگر اصلاح بفرمایید.
شاد و پاینده باشید.

1398/07/17 07:10
احمد حسینی

فکر می کنم بیت اخر به این شکل باشد تا از لحاظ وزنی درست باشد:
"باش تا از ما هم افتد در جهان افسانه‌ای"

1398/10/16 01:01
آرام نوبری نیا

با سلام ،
در بیت اول مصرع دوم سوختم “زین” آشنایان ، “زبن” تایپ شده.
شاد و پاینده باشید.

1399/04/09 11:07
حامد زرین قلمی

یک اشتباه ریز دریکی از بهترین ابیات این غزل حتی در بسیاری از چاپ ها که متاسفانه کپی از روی هم است انجام شده که معنا و زیبایی بیت را کاملا مختل کرده در بیت شماره 4 اتفاق افتاده ....
شمع وش پیش تو سوزم گِردِ هر پروانه ای (صحیح است)
نه گر دَهی ....
شعر از روی نسخه دست نویس که به خط شکسته است چاپ شده و اشتباه ناشر و حروف چین رخ داده
دوم اینکه از ملک الشعرا بعید است در صورت فعلی نوشته باشند که معنا را مبهم یا پا در هوا و ضعیف نگه دارد ...
در حالی که با صورت دوم که عرض کردم یک مجاز عالی شکل میگیرد و استعاره معکوس واقع می شود
بدین مفهوم که : تا نگویی که در راه عشق بی باک و بی پروایی ... پیش چشم تو ، مانند شمع گرد پروانه های دیگر خواهم چرخید و این مجاز و سورئالیته ی بسیار زیبایسست که بر خلاف معمول اینبار شمع است که بر گرده پروانه می چرد...
و همسان است با معنی عمودی در بیت قبل
که گویی دلیل و علت بیت بعدی را بیان می کند
روانش می شود : تا بی پروا نباشی در عشق ، شمع هم که باشم جلوی چشمت به دنبال پروانه های دیگر می روم ... و تو عیبم مکن چون مرغ جایی می رود که آب و دانه و محبتی هست نه جایی که تردید و سردی و بی مهریست
با احترام
حامد زرین قلمی

1399/05/08 00:08
سعید ا...ی

درود
به آقای زرین قلم
شمع وش پیش تو سوزم گر دهی پروانه ای
صحیح هست
پروانه به چم و معنی اجازه داشتن است
منتهی ایهام داره
پروانه ی او گر رسدم در طلب جان
چون شمع هماندم به دمی جان بسپارم...
حافظ
،
و بسیار بودی که حسن به آنچ خواستی بی استطلاع رای علاءالدین از پیش خود پروانه دادی و حکم ها کردی
تاریخ جهان گشای جوینی...
بدرود

1403/04/15 15:07
محمد!

مصرع آخر:

باش که از ما هم فتد اندر جهان افسانه ای

فعل «باش» به معنی «منتظر اتفاقی بمان» ، «مترصد باش» , «پایش کن»

حافظ:

من اگر خوبم اگر بد تو برو خود را باش

 

انوری:

باش تا صبح دولتت بدمد

 

چنانکه در ادبیات عامه مثلاً می گویند:

«یارو رو باش» یعنی او را بپا ، کارهای او را بنگر

 

و فکر میکنم ریشه این فعل از «بودن» نیست بلکه «باشیدن» مصدر مستقلی به این معنی است.

تا نظر اساتید چه باشد.

1403/11/23 09:01
sezafa

با سلام . "گر دَهی پروانه ای" درست است  به همین سادگی که پروانه دور شمع میگردد و نه شمع، گرد پروانه که بخواد عبارت  "گِرد هر پروانه ای' درست باشه...