گنجور

شمارهٔ ۹۱

علی‌الصباح که بر طره‌ات زنی شانه
هزار نافه گشایی میان کاشانه
گر از بهشت گریزد کسی رواست بسی
که هست چون‌ تو بهشتی‌رخیش‌ درخانه
کسان زنند به دیوانگیم طعنه و من
بر آن که از غم عشق تو نیست دیوانه
کجا برون روی ای مهر دوست از دل من
که گنج را نسزد جای جز به ویرانه
کنون که وصل میسر نمی‌شود باری
من و فراق تو و ناله‌های مستانه
بگو به دوست نشاید نهاد پای امید
به خانه‌ای که در آن سرکشید بیگانه
عجب نباشد اگر شمع را بسوزد تن
به جرم اینکه زد آتش به جان پروانه
بهار کشتهٔ ترکی بود که در ره او
گذشته شعر وی از تاشکند و فرغانه

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

علی‌الصباح که بر طره‌ات زنی شانه
هزار نافه گشایی میان کاشانه
هوش مصنوعی: در صبح زود، هنگامی که تو با شانه بر موهایت ناز می‌زنی، هزاران شکوفه در دل خانه‌ها باز می‌شود.
گر از بهشت گریزد کسی رواست بسی
که هست چون‌ تو بهشتی‌رخیش‌ درخانه
هوش مصنوعی: اگر کسی از بهشت فرار کند، جایز است، چرا که همچون تو، زیبایی بهشتی را در خانه دارد.
کسان زنند به دیوانگیم طعنه و من
بر آن که از غم عشق تو نیست دیوانه
هوش مصنوعی: برخی به خاطر دیوانگی‌ام به من طعنه می‌زنند، اما من به خاطر عشق تو دیوانه نیستم.
کجا برون روی ای مهر دوست از دل من
که گنج را نسزد جای جز به ویرانه
هوش مصنوعی: کجا می‌توانی از دل من بیرون بروی ای خورشید دوست، که گنج ارزش آن را ندارد جز در ویرانه‌ای.
کنون که وصل میسر نمی‌شود باری
من و فراق تو و ناله‌های مستانه
هوش مصنوعی: حال که امکان وصال و دیدار مهیا نیست، پس من با دوری تو و ناله‌های عاشقانه‌ام زندگی می‌کنم.
بگو به دوست نشاید نهاد پای امید
به خانه‌ای که در آن سرکشید بیگانه
هوش مصنوعی: به دوستی که نباید امیدش را به جایی ببندد که در آن شخص بیگانه‌ای در حال رفت و آمد است.
عجب نباشد اگر شمع را بسوزد تن
به جرم اینکه زد آتش به جان پروانه
هوش مصنوعی: شگفتی ندارد اگر شمع از سوختن بمیرد، چرا که او به خاطر آنکه آتش را به جان پروانه فرستاد، مجازات می‌شود.
بهار کشتهٔ ترکی بود که در ره او
گذشته شعر وی از تاشکند و فرغانه
هوش مصنوعی: بهار در واقع برآمده از عشق و زیبایی است که تحت تأثیر کسی به نام ترکی قرار گرفته و آثار او از شهرهای تاشکند و فرغانه به یادگار مانده‌اند.

خوانش ها

شمارهٔ ۹۱ به خوانش عندلیب