گنجور

شمارهٔ ۸۸

لاله خونین کفن از خاک سر آورده برون
خاک مستوره فلب بشر آورده برون
نیست این لالهٔ نوخیز، که از سینه خاک
پنجه جنگ جهانی جگر آورده برون
رمزی از نقش قتالست که نقاش سپهر
بر سر خامه ز دود و شرر آورده برون
یاکه در صحنهٔ گیتی ز نشان‌های حریق
ذوق صنعت اثری مختصر آورده برون
منکسف ماه و براو هالهٔ خونبار محیط
طرحی از فتنه دور فمر آورده برون
دل ماتمزدهٔ مادر زاریست که مرگ
از زمین همره داغ پسر آورده برون
شعلهٔ واقعه گوییست که از روی تلال‌
دست مخبر به نشان خبر آورده برون
دست خونین زمین است که از بهر دعا
صلح‌جویانه زکوه وکمر آورده برون
آتشین آه فرو مردهٔ مدفون شده است
که زمین از دل خود شعله‌ور آورده برون
پاره‌های کفن و سوخته‌های جگرست
کزپی عبرت اهل نظر آورده برون
عشق‌ مدفون‌ شده‌ و آرزوی خاک‌ شده‌است
کش زمین بیخته در یکدگر آورده برون
پاره‌ها زآهن سرخست که در خاور دور
رفته در خاک و سر از باختر آورده برون
بس که‌خون‌درشکم‌خاک‌فشرده‌است بهم
لخت لختش ز مسامات سر آورده برون
راست گو که زبان‌های وطن خواهانست
که جفای فلک از پشت سرآورده برون
یا ظفرنامچهٔ لشگر سرخست که دهر
بر سر نیزه به یاد ظفر آورده برون
یا به تقلید شهیدان ره آزادی
طوطی سبز قبا سرخ پر آورده برون
یاکه بر لوح وطن خامهٔ خونبار بهار
نقشی از خون دل رنجبر آورده برون

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لاله خونین کفن از خاک سر آورده برون
خاک مستوره فلب بشر آورده برون
هوش مصنوعی: در این بیت، به تصویر زنده و زیبای لاله‌ای اشاره شده است که از خاک بیرون آمده و با رنگ خونین خود، نماد فطرت و احساسات عمیق انسانی را نمایان می‌کند. این لاله، به نوعی، بیداری و آگاهی بشر را از دل زمین و خاک به نمایش می‌گذارد. در واقع، این تصویر، به انسجام عشق و رنج در زندگی انسانی پرداخته و نشان می‌دهد که از دل مشکلات و چالش‌ها، زیبایی و شکوهی می‌تواند متولد شود.
نیست این لالهٔ نوخیز، که از سینه خاک
پنجه جنگ جهانی جگر آورده برون
هوش مصنوعی: این لاله تازه‌ای که شکوفه زده، از دل خاکی که بارها جنگ و خشونت را تجربه کرده، به وجود آمده است.
رمزی از نقش قتالست که نقاش سپهر
بر سر خامه ز دود و شرر آورده برون
هوش مصنوعی: این جمله به تصویری از جنگ و نبرد اشاره دارد که هنرمند آسمان با استفاده از دود و شعله بر قلم خود خلق کرده است. در واقع، به نوعی از زیبایی و هنری که از دل جنگ و آتش به وجود آمده، اشاره دارد.
یاکه در صحنهٔ گیتی ز نشان‌های حریق
ذوق صنعت اثری مختصر آورده برون
هوش مصنوعی: شاید در دنیای واقعی، هنر و صنعت به‌صورت مختصری از نشانه‌های سوختگی بر جای گذاشته‌اند.
منکسف ماه و براو هالهٔ خونبار محیط
طرحی از فتنه دور فمر آورده برون
هوش مصنوعی: ماه درخشان و دورش هاله‌ای از خون و درد را به تصویر کشیده است که فتنه و آشفتگی را در خود جای داده.
دل ماتمزدهٔ مادر زاریست که مرگ
از زمین همره داغ پسر آورده برون
هوش مصنوعی: دل مادر در حال درد و غم است؛ چون مرگ، از زمین، همراه با غم و زحمت از دست دادن پسرش بیرون آمده است.
شعلهٔ واقعه گوییست که از روی تلال‌
دست مخبر به نشان خبر آورده برون
هوش مصنوعی: شعلهٔ حادثه‌ای مانند علامتی است که از دست یکی از خبررسانان بیرون آمده و نشانی از وقوع یک خبر مهم را به ما می‌دهد.
دست خونین زمین است که از بهر دعا
صلح‌جویانه زکوه وکمر آورده برون
هوش مصنوعی: زمین در حال خونریزی است و به خاطر دعاهای صلح‌طلبانه‌ای که از دل کوه‌ها و دامن‌ها برمی‌خیزد، به سمت بیرون می‌آید.
آتشین آه فرو مردهٔ مدفون شده است
که زمین از دل خود شعله‌ور آورده برون
هوش مصنوعی: دریاچه‌ای از آتش و خشم در دل زمین وجود دارد که در اعماق خود پنهان شده و حالا به سطح آمده است. این احساسات سرکوب‌شده و نهان، به تدریج خود را نشان می‌دهند.
پاره‌های کفن و سوخته‌های جگرست
کزپی عبرت اهل نظر آورده برون
هوش مصنوعی: شکسته‌های کفن و سوزش‌های جان، یادآور عبرت‌هایی است که برای آگاهی اهل نظر ارائه شده است.
عشق‌ مدفون‌ شده‌ و آرزوی خاک‌ شده‌است
کش زمین بیخته در یکدگر آورده برون
هوش مصنوعی: عشق به نوعی فراموش شده و آرزوها به خاک سپرده شده‌اند، مانند اینکه زمین چیزی را پنهان کرده و حالا آن را به بیرون آورده است.
پاره‌ها زآهن سرخست که در خاور دور
رفته در خاک و سر از باختر آورده برون
هوش مصنوعی: قطعاتی از آهن قرمز هستند که در شرق دور دفن شده‌اند و اکنون از سمت غرب به بیرون آمده‌اند.
بس که‌خون‌درشکم‌خاک‌فشرده‌است بهم
لخت لختش ز مسامات سر آورده برون
هوش مصنوعی: به خاطر فشاری که بر شکم خاکی او وارد شده، خون به شکل لخت و جدا جدا از منافذ بدنش بیرون آمده است.
راست گو که زبان‌های وطن خواهانست
که جفای فلک از پشت سرآورده برون
هوش مصنوعی: راستگو باش که زبان‌ها آرزوی وطن خود را دارند، زیرا که بی‌وفایی فلک را از پشت سر تجربه کرده‌اند.
یا ظفرنامچهٔ لشگر سرخست که دهر
بر سر نیزه به یاد ظفر آورده برون
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی از پیروزی و افتخارات یک لشکر اشاره دارد که در تاریخ و در ذهن مردم باقی مانده است. به زبان ساده‌تر، به یادآوری یک پیروزی بزرگ و ماندگار پرداخته می‌شود که به صورت نشانه‌ای بر روی نیزه‌ها نمایان است و نماد قدرت و سربلندی است.
یا به تقلید شهیدان ره آزادی
طوطی سبز قبا سرخ پر آورده برون
هوش مصنوعی: یا به دنبال و الهام از شهیدان راه آزادی، طوطی سبز رنگی که پوشش سرخی دارد، به خارج پرواز کرده است.
یاکه بر لوح وطن خامهٔ خونبار بهار
نقشی از خون دل رنجبر آورده برون
هوش مصنوعی: یا اینکه بر صفحه وطن، قلمی که با خون دل نوشته شده، تصویری از درد و رنج انسان‌هایی که زحمت کشیده‌اند، به نمایش گذاشته است.

خوانش ها

شمارهٔ ۸۸ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"تصنیف لاله بهار"
با صدای شهرام ناظری (آلبوم لاله بهار)

حاشیه ها

1393/10/29 00:12
کامران کسرایی

شعر جالبی است که نشان میدهد قبل از انقلاب هم مردم اما در یران مسلمان بودند! و از کلمه شهید باخبر!

1394/11/02 20:02
علی سپهری

در بیت چهاردهم کتمه گویی درست است

1396/08/23 14:10
افشین معاونیان

با سلام
در بیت اول مصراع دوم، مستوره قلب صحیح است.
با تشکر