گنجور

شمارهٔ ۸۱

ز نادرستی اهل زمان شکسته شدیم
ز بس که داد زدیم آی دزد خسته شدیم
ز عشق دست کشیدیم و بهر کشتن خویش
به پایمردی اغیار دسته دسته شدیم
خراب گشت وطنخواهی از من و تو بلی
میان میوهٔ شیرین زمخت هسته شدیم
سری به‌دست شمال و سری به دست جنوب
بسان رشته در این کشمکش گسسته شدیم
چو رشته‌ای که به جهد از میان گسسته شود
جدا شدیم ز خویش و به غیر بسته شدیم
ز بی‌حیایی اغیار و بی‌وفایی یار
به جان دوست که یکباره دل‌شکسته شدیم
من و بهار به نیروی عشق ازین غرقاب
بساط خویش کشیدیم و فر خجسته شدیم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز نادرستی اهل زمان شکسته شدیم
ز بس که داد زدیم آی دزد خسته شدیم
هوش مصنوعی: از بی‌صداقتی مردم زمانه فرسوده و خسته شده‌ایم، چون آنقدر فریاد زدیم که «آی دزد!» که دیگر توانمان تمام شده است.
ز عشق دست کشیدیم و بهر کشتن خویش
به پایمردی اغیار دسته دسته شدیم
هوش مصنوعی: از عشق دست کشیدیم و برای اینکه خود را به قتل برسانیم، به‌طور گروهی به مقاومت در برابر دیگران پرداختیم.
خراب گشت وطنخواهی از من و تو بلی
میان میوهٔ شیرین زمخت هسته شدیم
هوش مصنوعی: علاقه و آرزوی میهن‌پرستی ما از بین رفته است و ما در دنیای شیرین زندگی، به یک هستهٔ سخت و تلخ تبدیل شده‌ایم.
سری به‌دست شمال و سری به دست جنوب
بسان رشته در این کشمکش گسسته شدیم
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر یک مبارزه یا کشمکش می‌پردازیم که در آن نیروهای مختلفی از شمال و جنوب وجود دارند. ما مانند رشته‌ای که در میان این درگیری از هم جدا شده، دچار تشتت و پراکندگی شده‌ایم. به نوعی، این تصویر نشان‌دهنده‌ی تأثیرات و چالش‌های این درگیری بر ماست.
چو رشته‌ای که به جهد از میان گسسته شود
جدا شدیم ز خویش و به غیر بسته شدیم
هوش مصنوعی: ما مثل رشته‌ای هستیم که با تلاش از هم پاره شده و جدا شده‌ایم؛ اکنون از خود دور شده‌ایم و به چیزهای دیگری وابسته شده‌ایم.
ز بی‌حیایی اغیار و بی‌وفایی یار
به جان دوست که یکباره دل‌شکسته شدیم
هوش مصنوعی: به خاطر بی‌حیا بودن دیگران و وفادار نبودن معشوق، به جان دوست قسم که ناگهان دل‌مان شکسته شد.
من و بهار به نیروی عشق ازین غرقاب
بساط خویش کشیدیم و فر خجسته شدیم
هوش مصنوعی: من و بهار با قدرت عشق از این وضعیت دشوار رها شدیم و به حالت خوشی و سرخوشی رسیدیم.

خوانش ها

شمارهٔ ۸۱ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/06/13 17:09
مجتبی

در بیت پنجم واژه ی خویش اشتباها خوبش نوشته شده است.