شمارهٔ ۷۸
از داغ غمت جانا! میسوزم و میسازم
چون شمع ز سر تا پا، میسوزم و میسازم*
از زشتی بدخویان وز جور نکورویان
گه زشت و گهی زیبا میسوزم و میسازم
درویش ز درویشی، شاه از طمع بیشی
لیکن من از استغنا، میسوزم و میسازم
سرخ از تف عشقم دل، زرد از غم یارم رخ
دایم چو گل رعنا، می سوزم و میسازم
چون هیزم نغزم من، یاران همه تر دامن
در مجمر از آن تنها، میسوزم و میسازم
حاسد ز حسد سوزد، بدخواه ز بدخواهی
من ز ابلهی آنها، میسوزم و میسازم
نوریست مرا در دل، ناریست مرا در سر
زپن هر دو چراغآسا، میسوزم و میسازم
با اشک روان چون شمع، بربسته لب از شکوه
مردانه و پابرجا، میسوزم و میسازم
دل کارگهی پرجوش، دو رشتهٔ لب خاموش
پوشیده و ناپیدا، میسوزم و میسازم
بستم زشکایت لب، وزتن نگشود این تب
چه خامش و چه گویا، میسوزم و میسازم
داغی که نهان دارم، ارث از پدران دارم
من ای پسر! از آبا، میسوزم و میسازم
از آدم و حوا زاد، این شعلهٔ بیفریاد
من ز آدم و از حوا، میسوزم و میسازم
از خلد به راه آورد، انباز منست این درد
تا پا نکشم ز اینجا، میسوزم و میسازم
مرغیست روان من، افتاده به دام تن
در دامگه اعضا، میسوزم و میسازم
یا رب بپذیر از من، وین درد مگیر از من
پیوسته رها کن تا میسوزم و میسازم
زان کافت بیدردی، از کوردلی خیزد
با چشم و دل بینا، میسوزم و میسازم
دیریست که بیمارم، بس مشغلهها دارم
وز حسرت استشفا، میسوزم و میسازم
شد جسم بهار از تب، کانون بلا، یارب!
سختست غمم اما، میسوزم و میسازم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از داغ غمت جانا! میسوزم و میسازم
چون شمع ز سر تا پا، میسوزم و میسازم*
هوش مصنوعی: از درد جدایی تو، عزیزم، به شدت رنج میبرم و مانند شمع میسوزم و با این سوختن زندگی میکنم.
از زشتی بدخویان وز جور نکورویان
گه زشت و گهی زیبا میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: من از زشتی رفتار بدخویان و ظلم خوبان در رنج و عذاب هستم؛ گاهی به خاطر این درد میسوزم و گاهی هم با آن کنار میآیم.
درویش ز درویشی، شاه از طمع بیشی
لیکن من از استغنا، میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: این شعر به تضاد میان حال و اختیار انسانها اشاره دارد. درویش، که به معنای شخصی زاهد و بینیاز است، به سادگی و بینیازی از دنیا زندگی میکند. شاه نیز نشانهای از طمع و افزایش خواستههاست. در مقابل، شاعر میگوید که او به خاطر بینیازی و غنای درونیش میسوزد و تحمل میکند. به عبارت دیگر، حتی با وجود بینیازی، با چالشها و مشکلات دست و پنجه نرم میکند.
سرخ از تف عشقم دل، زرد از غم یارم رخ
دایم چو گل رعنا، می سوزم و میسازم
هوش مصنوعی: دلام از عشق سرخ است و چهرهام از غم یار زرد. همیشه مانند گل زیبا زندگی میکنم و در عین حال در آتش عشق میسوزم و با آن کنار میآیم.
چون هیزم نغزم من، یاران همه تر دامن
در مجمر از آن تنها، میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: من مانند هیزم هستم که در آتش میسوزد؛ در حالی که دوستانم در کنار من هستند و دامنشان را از آتش دور نگه میدارند. من به تنهایی میسوزم و از این سوختن چیزی میسازم.
حاسد ز حسد سوزد، بدخواه ز بدخواهی
من ز ابلهی آنها، میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: کسانی که حسادت میکنند، به خاطر حسدشان ناراحت و عذاب میکشند. کسانی که بدخواهند هم به خاطر بدخواهی خودشان رنج میبرند. اما من به خاطر حماقت و نادانی آنها دچار درد و رنج شدهام، با این حال سعی میکنم تحمل کنم و به زندگی ادامه دهم.
نوریست مرا در دل، ناریست مرا در سر
زپن هر دو چراغآسا، میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: در دل من نوری وجود دارد و در سرم آتشی روشن است. از هر دو مانند چراغ روشنی دارم، و با این وجود هم میسوزم و هم میسازم.
با اشک روان چون شمع، بربسته لب از شکوه
مردانه و پابرجا، میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: با چشمانی پر از اشک و بیصدایی، مانند شمعی که در حال ذوب شدن است، به درد و رنج خود ادامه میدهم و قوی و استوار میمانم.
دل کارگهی پرجوش، دو رشتهٔ لب خاموش
پوشیده و ناپیدا، میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: دل من در مکانی پر از احساسات و شور و هیجان است، در حالی که لبهایم به طور خاموش و بدون هیچ نشانهای از حرف زدن، چیزی نمیگویند. در اینجا، من میسوزم و در عین حال به زندگی ادامه میدهم.
بستم زشکایت لب، وزتن نگشود این تب
چه خامش و چه گویا، میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: من دیگر از درد و شکایت حرفی نمیزنم، اما در درونم آتش عشق و غم فروزان است. هیچیک از سکوت و نالههایم به همدیگر نمیآیند؛ به آرامی میسوزم و با این حال ادامه میدهم.
داغی که نهان دارم، ارث از پدران دارم
من ای پسر! از آبا، میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: دردی که در دل دارم، یادگاری از نیاکانم است. ای پسر! من از نسل خود و از تاریخشان رنج میبرم و با این همه، زندگیام را ادامه میدهم.
از آدم و حوا زاد، این شعلهٔ بیفریاد
من ز آدم و از حوا، میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: این شعلهی سوزان و بیصدا که در درون من وجود دارد، از نسل آدم و حوا بر میخیزد. من از وجود آنها میسوزم و زندگیام را میسازم.
از خلد به راه آورد، انباز منست این درد
تا پا نکشم ز اینجا، میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: این متن به بیان احساساتی عمیق و دردهای غمانگیزی اشاره دارد. گویا شخصی در جایی خوشبختی و آرامش را تجربه کرده، اما اکنون در حال مواجهه با یک درد عاطفی است که او را آزار میدهد. این درد به قدری او را درگیر کرده که نمیتواند از آن مکان دل کند و به سادگی رهایی یابد. او در میان این سوختن و تحمل کردن، خود را میسازد و به زندگی ادامه میدهد، حتی با وجود تمام سختیها.
مرغیست روان من، افتاده به دام تن
در دامگه اعضا، میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: روح من همچون پرندهای است که در دام تن گرفتار شده. در میان این بندها و اعضا، در حالی که میسوزم، به زندگی ادامه میدهم.
یا رب بپذیر از من، وین درد مگیر از من
پیوسته رها کن تا میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: ای خدا، از من بپذیر و این درد را از من دور کن. همیشه رهایم کن تا بسوزم و بسازم.
زان کافت بیدردی، از کوردلی خیزد
با چشم و دل بینا، میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کسی که با بیدردی و نادانی زندگی میکند، نمیتواند به عمق مسائل پی ببرد. اما من با نگاه و دل باز، احساسات و تجربیات خود را میپذیرم و با این وجود، هم دردهایم را تحمل میکنم و هم به زندگی ادامه میدهم.
دیریست که بیمارم، بس مشغلهها دارم
وز حسرت استشفا، میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: مدتی است که حال خوبی ندارم و بسیار درگیر مشکلات و مسائل هستم. از دلتنگی و آرزوی بهبودی رنج میکشم، اما با تمام اینها ادامه میدهم و تحمل میکنم.
شد جسم بهار از تب، کانون بلا، یارب!
سختست غمم اما، میسوزم و میسازم
هوش مصنوعی: بهار به خاطر تب و بیماری، دچار درد و مشکل شده است. ای خدا! غم من خیلی سنگین است اما من به تحمل آن ادامه میدهم و با وجود این درد، زندگیام را میگذرانم.
خوانش ها
شمارهٔ ۷۸ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1396/03/25 11:05
محمد رضا
سلام در تایپ این شعر چند غلط املایی وجود دارد
وجود غلط املایی در شعرها ی این سایت غیر قابل قبول وغیر قابل تصور است
لطفا بیشتر دقت کنید
1402/08/09 17:11
حامد آذربایجانی
درود. در بخش ویرایش متن شعر میتوانید این غلط ها را تصحیح کنید. به هر حال حجم کار را باید در نظر گرفت.