گنجور

شمارهٔ ۷۷

منم که خط غلامی دهم به نیم ‌سلام
دل من است که قانع شود به یک پیغام
کنون که گردش ایام را ثباتی نیست
همان‌ خوشست که در عشق بگذرد ایام
من آن مقام بلند از کجا به دست آرم
که عاشقانه بیایم در آن بلند مُقام
من آن نی‌ام که هلال از تمام نشناسم
مه‌ دو هفته هلال‌ است و عارض تو تمام
چراغ وصل بیفروز و حجره روشن کن
که آفتاب جدایی رسیده بر لب بام
غمم بکشت که خوبان چرا ندانستند
که خدعه‌باز کدامست و عشق، باز کدام
به نام عشق، که از عشق رخ نخواهم تافت
اگر دچار ملامت شوم و گر بدنام
بهار باشد و بس، آن که در ارادت دوست
کشیده طعنهٔ کفر و ملامت اسلام

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منم که خط غلامی دهم به نیم ‌سلام
دل من است که قانع شود به یک پیغام
هوش مصنوعی: من کسی هستم که هرگاه با نیم‌سلامی خود را معرفی کنم، می‌دانم که دل من با یک پیغام ساده راضی و آرام می‌شود.
کنون که گردش ایام را ثباتی نیست
همان‌ خوشست که در عشق بگذرد ایام
هوش مصنوعی: اکنون که روزگار همواره در حال تغییر و بی‌ثباتی است، تنها چیزی که خوب و زیباست این است که ایام با عشق سپری شود.
من آن مقام بلند از کجا به دست آرم
که عاشقانه بیایم در آن بلند مُقام
هوش مصنوعی: من از کجا می‌توانم به آن جایگاه والا دست پیدا کنم تا بتوانم با عشق و اشتیاق در آنجا حضور پیدا کنم؟
من آن نی‌ام که هلال از تمام نشناسم
مه‌ دو هفته هلال‌ است و عارض تو تمام
هوش مصنوعی: من مثل نی نیستم که فقط هلال‌های کم‌نور را ببینم، بلکه تو را که تمام و کامل هستی، می‌شناسم. عارض تو همانند ماهی است که در شب‌های کامل درخشان است.
چراغ وصل بیفروز و حجره روشن کن
که آفتاب جدایی رسیده بر لب بام
هوش مصنوعی: چراغ عشق را روشن کن و محیط خود را نورانی بگردان، زیرا وقت جدایی همانند آفتابی در حال غروب است که به زودی بر بام می‌رسد.
غمم بکشت که خوبان چرا ندانستند
که خدعه‌باز کدامست و عشق، باز کدام
هوش مصنوعی: غم من به حدی رسید که زیبایان متوجه نشدند که چه کسی دروغگو و فریبکار است و عشق واقعی چیست.
به نام عشق، که از عشق رخ نخواهم تافت
اگر دچار ملامت شوم و گر بدنام
هوش مصنوعی: به نام عشق، هیچگاه از عشق روی برنخواهم گرداند، حتی اگر مورد سرزنش قرار بگیرم یا بد نام شوم.
بهار باشد و بس، آن که در ارادت دوست
کشیده طعنهٔ کفر و ملامت اسلام
هوش مصنوعی: بهار فقط بهار است، اما کسی که به دوستش عشق می‌ورزد، در عوض با تهمت‌هایی چون کفر و سرزنش‌هایی از جنس دین مواجه می‌شود.

خوانش ها

شمارهٔ ۷۷ به خوانش عندلیب