گنجور

شمارهٔ ۷۲

کسی که افسر همت نهاد بر سر خویش
به دست کس ندهد اختیار کشور خویش
بگو به سفله که در دست اجنبی ندهد
کسی که نان پدر خورده‌، دست مادر خویش
چه غم عقیدهٔ ما را اگر به قول سفیه
کسی به کشور خود گرد کرده لشگر خویش
در آب و خاک و هواهای خویش آزادیم
رقیب گو بگدازد میان آذر خویش
حقوق نفت شمال و جنوب خاصهٔ ماست
بگو به خصم بسوزان به نفت پیکر خویش
ز من بهار بگو با برادران حسود
به رایگان نفروشد کسی برادر خویش

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی که افسر همت نهاد بر سر خویش
به دست کس ندهد اختیار کشور خویش
هوش مصنوعی: کسی که با اراده و کوشش خود به مقام و منزلتی رسیده، به هیچ‌کس اجازه نمی‌دهد که تقدیر و سرنوشت او را تحت کنترل خود بگیرد و کشور خود را به دیگران واگذار کند.
بگو به سفله که در دست اجنبی ندهد
کسی که نان پدر خورده‌، دست مادر خویش
هوش مصنوعی: به کسی که از جانب دیگران به او توهین می‌شود بگو که نمی‌تواند به راحتی به کسی که از خانواده‌اش نان خورده، آسیب بزند.
چه غم عقیدهٔ ما را اگر به قول سفیه
کسی به کشور خود گرد کرده لشگر خویش
هوش مصنوعی: نگران عقیدهٔ ما چه هست اگر کسی احمقانه لشگری برای خود در وطنش جمع کرده باشد.
در آب و خاک و هواهای خویش آزادیم
رقیب گو بگدازد میان آذر خویش
هوش مصنوعی: در محیط‌های طبیعی خود، از جمله آب و زمین و هوا کاملاً آزاد هستیم. به رقیب بگو که خود را در آتش عذابی که دارد، بسوزاند.
حقوق نفت شمال و جنوب خاصهٔ ماست
بگو به خصم بسوزان به نفت پیکر خویش
هوش مصنوعی: حق ما بر نفت شمال و جنوب مشخص است، به دشمن بگو که با نفت وجود خودش را به آتش بکشد.
ز من بهار بگو با برادران حسود
به رایگان نفروشد کسی برادر خویش
هوش مصنوعی: بگو به من بهار را با برادران حسود که هیچ کس برادر خود را به آسانی نمی‌فروشد.