گنجور

شمارهٔ ۵۳

نسیم صبحدم ازکوهپایه باز آمد
درخت سرو ز شادی به اهتزاز آمد
بیاکه طرهٔ سنبل زشوق گشت پریش
بیا که دیدهٔ نرگس به راه باز آمد
به یاد حضرت زردشت جام باده بنومن
که جشن حضرت جمشید جم فراز آمد
تو ناز می کن‌ و دل‌ می‌شکاف‌ و رخ می‌تاب
که پیش ناز توام نوبت نیاز آمد
ببین که از در فرغانه می‌وزد امروز
همان نسیم که دوش از ره حجاز آمد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نسیم صبحدم ازکوهپایه باز آمد
درخت سرو ز شادی به اهتزاز آمد
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی از دامنه کوه برگشت و درخت سرو به خاطر شادی شروع به جنب و جوش کرد.
بیاکه طرهٔ سنبل زشوق گشت پریش
بیا که دیدهٔ نرگس به راه باز آمد
هوش مصنوعی: بیایید تا با زیبایی طره موهای سنبل، دل شاد شویم و نگاه نرگس‌ها دوباره به راه بازگردد.
به یاد حضرت زردشت جام باده بنومن
که جشن حضرت جمشید جم فراز آمد
هوش مصنوعی: به یاد زردشت، باده‌ای را بنوشیم زیرا جشن بزرگ جمشید فرارسیده است.
تو ناز می کن‌ و دل‌ می‌شکاف‌ و رخ می‌تاب
که پیش ناز توام نوبت نیاز آمد
هوش مصنوعی: تو با ناز و عشق خود دل‌ها را می‌شکنی و بر زیبایی‌ات می‌افزایی، به‌طوری که در برابر ناز و محبت تو، من دیگر نیازی ندارم.
ببین که از در فرغانه می‌وزد امروز
همان نسیم که دوش از ره حجاز آمد
هوش مصنوعی: امروز نسیمی از در فرغانه می‌وزد که شب گذشته از مسیر حجاز وزیده بود.

خوانش ها

شمارهٔ ۵۳ به خوانش عندلیب