شمارهٔ ۵۰
گر چون تو نقشی ایصنم نقاش چین در چین کشد
عمر درازی بایدش کان زلف چین در چین کشد
گر سنبل و نسرین کشد از خط رخسار تو سر
رویت خط بیحاصلی بر سنبل و نسرین کشد
گر دل به زلفت افکنم خال تو گردد رهزنم
ور با لبت دل خوش کنم چشم تو از من کین کشد
جور تو را از عاشقان من دوستتر دارم به جان
آری جفای خواجه را خدمتگر دیرین کشد
گر کرده گیتی شهرهات ور حسن داده بهرهات
هم بر بیاض چهرهات روزی خط ترقین کشد
آن زلف بار جان کشد وین دل غم هجران کشد
تا آن کشد چونان کشد تا این کشد چونین کشد
جانا بهار از جان کشد بار غم هجر تو را
فرهاد باید تا ز جان بار غم شیرین کشد
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر چون تو نقشی ایصنم نقاش چین در چین کشد
عمر درازی بایدش کان زلف چین در چین کشد
هوش مصنوعی: اگر کسی به زیبایی تو، ای معشوق، در چین نقاشی کند، باید عمر طولانی داشته باشد؛ زیرا زلفهای تو مانند چین و شکنند و کشیده هستند.
گر سنبل و نسرین کشد از خط رخسار تو سر
رویت خط بیحاصلی بر سنبل و نسرین کشد
هوش مصنوعی: اگر سنبل و نسرین زیبایی تو را ببینند، زیبایی تو آنان را تحتالشعاع قرار میدهد و خودشان در مقابل زیباییات بیمعنا میشوند.
گر دل به زلفت افکنم خال تو گردد رهزنم
ور با لبت دل خوش کنم چشم تو از من کین کشد
هوش مصنوعی: اگر دل را به زلف تو بسپارم، خال تو باعث میشود که در عشق من دزدی کند. و اگر با لبهای تو دل خوش شوم، چشمان تو از من کینه خواهند داشت.
جور تو را از عاشقان من دوستتر دارم به جان
آری جفای خواجه را خدمتگر دیرین کشد
هوش مصنوعی: من سختیها و بیرحمیهای تو را بیشتر از عشق ورزیدن به عاشقانم دوست دارم. به جانم قسم که حتی زخم و آزار خواجه قدیمیام را تحمل میکنم.
گر کرده گیتی شهرهات ور حسن داده بهرهات
هم بر بیاض چهرهات روزی خط ترقین کشد
هوش مصنوعی: اگر دنیا برای تو نامی برساخته و زیبایی به تو بخشیده، روزی خط زیبا و شگفتی بر روی صورتت خواهد کشید.
آن زلف بار جان کشد وین دل غم هجران کشد
تا آن کشد چونان کشد تا این کشد چونین کشد
هوش مصنوعی: زلف او مانند قاصد جان، عشق را به سراغ دل میآورد و دل در غم جدایی میسوزد. وقتی او به چنین حالتی میافتد، دل هم به شیوهای خاص و دردناکی دچار عذاب میشود.
جانا بهار از جان کشد بار غم هجر تو را
فرهاد باید تا ز جان بار غم شیرین کشد
هوش مصنوعی: عزیزم، بهار در دل جانم بار غم دوری تو را از بین میبرد. باید کسی مانند فرهاد باشد تا از دل جانش غم شیرین را به دوش بکشد.
خوانش ها
شمارهٔ ۵۰ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1397/12/14 17:03
ریبوار
مصرع اول باید گر باشه بزرگوار