گنجور

شمارهٔ ۴۶

درغمش هرشب به گردون پیک آهم می‌رسد
صبرکن ای دل شبی آخر به ما هم می‌رسد
شام تاریک غمش راگر سحرکردم چه سود
کزپس آن نوبت روز سیاهم می‌رسد
صبرکن گر سوختی ای دل ز آزار رقیب
کاین حدیث جانگداز آخر به شاهم می‌رسد
گر گنه کردم عطا از شاه خوبان دور نیست
روزی آخر مژدهٔ عفو گناهم می‌رسد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

درغمش هرشب به گردون پیک آهم می‌رسد
صبرکن ای دل شبی آخر به ما هم می‌رسد
هوش مصنوعی: در غم او هر شب به آسمان، ناله و آه من می‌رسد. صبر کن ای دل، یک شب آخر هم به ما خوشبختی می‌رسد.
شام تاریک غمش راگر سحرکردم چه سود
کزپس آن نوبت روز سیاهم می‌رسد
هوش مصنوعی: اگر شب تاریک غم‌هایش را صبح روشن کنم، چه فایده دارد؟ چون بعد از آن دوباره زمان روزهای سیاه من می‌رسد.
صبرکن گر سوختی ای دل ز آزار رقیب
کاین حدیث جانگداز آخر به شاهم می‌رسد
هوش مصنوعی: ای دل، اگر از آزار دشمن به ستوه آمدی، صبر کن؛ زیرا این قصه دردناک در نهایت به پیروزی و کامروایی خواهد انجامید.
گر گنه کردم عطا از شاه خوبان دور نیست
روزی آخر مژدهٔ عفو گناهم می‌رسد
هوش مصنوعی: اگر اشتباهی کرده‌ام، دور از لطف نیست که از بزرگی و مهربانی خداوند در نهایت بخشیده شوم و روزی خبر عفو گناهانم به من می‌رسد.

خوانش ها

شمارهٔ ۴۶ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/05/10 21:08
یاسین

باید این شعر را خواند تا مقام ملک الشعرا را درک کرد