گنجور

شمارهٔ ۴۵

لب لعل تو می‌ فروشی کرد
چشم مست تو باده‌نوشی کرد
این خطاها چو دید حاجب حسن
زان خط سبز پرده‌پوشی کرد
چه پراکنده گفت زلف‌، که دوش
خم شد و با تو سر به گوشی کرد
راز دل با لبت نگفته‌، خطت
سر برآورد وتیزهوشی کرد
عاقبت سست گردد اندر هجر
هرکه با عشق سخت کوشی کرد
خار، هر سرزنش که کرد، بهار
غنچهٔ تنگ‌دل خموشی کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لب لعل تو می‌ فروشی کرد
چشم مست تو باده‌نوشی کرد
هوش مصنوعی: لب‌های قرمز تو به‌نوعی مانند فروشندگان می‌نمایند، در حالی که نگاه مست تو به نوعی به نوشیدن باده و لذت اشاره دارد.
این خطاها چو دید حاجب حسن
زان خط سبز پرده‌پوشی کرد
هوش مصنوعی: زمانی که حاجب زیبایی، اشتباهات را مشاهده کرد، با آن خط سبز به نوعی پرده‌پوشی کرد.
چه پراکنده گفت زلف‌، که دوش
خم شد و با تو سر به گوشی کرد
هوش مصنوعی: موهایی که به هم ریخته و پراکنده است، در شب گذشته خم شد و به آرامی با تو صحبت کرد.
راز دل با لبت نگفته‌، خطت
سر برآورد وتیزهوشی کرد
هوش مصنوعی: دل‌باخته‌ام، اما رازهای خود را با زبان تو درمیان نگذاشته‌ام. با این حال، زیبایی خط تو مرا از خواب غفلت بیدار کرد و به هوشیاری رساند.
عاقبت سست گردد اندر هجر
هرکه با عشق سخت کوشی کرد
هوش مصنوعی: در نهایت هر کسی که در دوری و جدایی با عشق خود سختی بکشد، ضعیف و سست می‌شود.
خار، هر سرزنش که کرد، بهار
غنچهٔ تنگ‌دل خموشی کرد
هوش مصنوعی: هر وقت که خار به خاطر بی‌مهری و سرزنش‌ها سخن می‌گوید، بهار که نشانه‌ای از زندگی و زیبایی است، باعث می‌شود که غنچه‌ی تنگ‌دل در سکوت فرو برود.

خوانش ها

شمارهٔ ۴۵ به خوانش عندلیب