گنجور

شمارهٔ ۳۹

نکاهدم بار، فزایدم درد
نخواهدم یار، چه بایدم کرد
غبار راهی‌، شدم که گاهی
زکوی دلدار برآیدم گرد
به هرکجا بخت کشاندم رخت
سپهر دوّار نمایدم طرد
فلک چو بازی به گرم تازی
فشاردم خوار ربایدم سرد
جهان به دستان درین گلستان
خلاندم خار نمایدم ورد
کجا شوم‌ پیش‌ غمم‌ شود بیش
تن آیدم زار رخ آیدم زرد
گر از غم نان به لب رسد جان
ز خوان اغیار نشایدم خورد
به لعب دشمن کجا دهم تن
اگر دو صد بارگشایدم نرد
قسم به ایران کزین امیران
یکی به دیدار نیایدم مرد
بهار مضطر خمش کزین درد
نکاهدم بار فزایدم درد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فع مفاعلن فع
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نکاهدم بار، فزایدم درد
نخواهدم یار، چه بایدم کرد
هوش مصنوعی: به یاد یارم نشسته‌ام و درد درونم روزبه‌روز بیشتر می‌شود. بی‌یارم که نمی‌توانم کاری کنم.
غبار راهی‌، شدم که گاهی
زکوی دلدار برآیدم گرد
هوش مصنوعی: در راهی که در آن قدم گذاشته‌ام، گهگاه یاد و خاطره‌های عشق آن کسی که در دلم جای دارد، به سراغم می‌آید و احساساتم را زنده می‌کند.
به هرکجا بخت کشاندم رخت
سپهر دوّار نمایدم طرد
هوش مصنوعی: هرجا که بخت و اقبال مرا برد، چرخ زمان مرا دور کرده و راند.
فلک چو بازی به گرم تازی
فشاردم خوار ربایدم سرد
هوش مصنوعی: زمانی که آسمان مثل بازیگری داغ و پرهیجان به سراغ من می‌آید، من او را خوار و ذلیل می‌کنم و به او اجازه نمی‌دهم که بر من غلبه کند.
جهان به دستان درین گلستان
خلاندم خار نمایدم ورد
هوش مصنوعی: در این گلستان، جهان را در دستان خود قرار دادم و خارها را به گل تبدیل کردم.
کجا شوم‌ پیش‌ غمم‌ شود بیش
تن آیدم زار رخ آیدم زرد
هوش مصنوعی: نمی‌دانم به کجا بروم، چرا که غم و اندوه بر من بیشتر می‌شود. در این حالت، به حالت زاری درآمده‌ام و چهره‌ام زرد و پژmرده به نظر می‌رسد.
گر از غم نان به لب رسد جان
ز خوان اغیار نشایدم خورد
هوش مصنوعی: اگر به خاطر مشکلات اقتصادی و کمبود نان به جایی برسم که جانم به لبم برسد، هرگز از سفره دیگران نان نخواهم خورد.
به لعب دشمن کجا دهم تن
اگر دو صد بارگشایدم نرد
هوش مصنوعی: من چطور می‌توانم جسم خود را به بازی دشمن بسپارم، حتی اگر بارها و بارها در بازی با او شکست بخورم؟
قسم به ایران کزین امیران
یکی به دیدار نیایدم مرد
هوش مصنوعی: به ایران قسم، که از این فرمانروایان هیچ‌کدام را به ملاقات نیاوردم.
بهار مضطر خمش کزین درد
نکاهدم بار فزایدم درد
هوش مصنوعی: بهار به شدت ناراحت و مضطرب است و از شدت این درد، بار افسردگی و ناراحتی‌ام بیشتر شده است.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۹ به خوانش زهرا بهمنی
شمارهٔ ۳۹ به خوانش عندلیب