شمارهٔ ۳۷
تا به کنج لبت آن خال سیهرنگ افتاد
نافه را صدگره از خون به دل تنگ افتاد
آن نه خط است برآن عارض پرنقش و نگار
رنگ محویست که در دفتر ارژنگ افتاد
سیب از آسیبجهانرست که همرنگ تو شد
گشت نارنج ز غم زردکه نارنگ افتاد
دررهت چشم من از هفته به هفتادکشید
در پیات کار من ازگام به فرسنگ افتاد
نرگس از چشم تو چون برد حسد، کور آمد
سرو با قد تو چون خاست بپا، لنگ افتاد
از دل گمشدهٔ خوبش فرو بستم چشم
تا مرا دامنت ای گمشده در چنگ افتاد
دانم اندر دل سخت تو نکرده است اثر
نالهٔ من که ازو خون به دل تنگ افتاد
کرد چون همره چنگ این غزل آهنگ، بهار
چنگ دردل زد و با چنگ هم آهنگ افتاد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا به کنج لبت آن خال سیهرنگ افتاد
نافه را صدگره از خون به دل تنگ افتاد
هوش مصنوعی: وقتی آن خال سیاه به لب تو افتاد، دل من پر از غم و اندوه شد و به شدت تحت تاثیر قرار گرفت.
آن نه خط است برآن عارض پرنقش و نگار
رنگ محویست که در دفتر ارژنگ افتاد
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف گونهای از زیبایی میپردازد که در چهره شخصی وجود دارد. به جای آنکه به یک کاغذ یا نوشتهای اشاره کند، به زیباییهای طبیعی و درونسازی پرداخته میشود که مانند رنگهای محو و ظریف بر روی چهره نقش بستهاند. این زیبایی بهقدری دلنشین است که مانند هنری در یک دفتر، نقش آن بر دلها باقی میماند.
سیب از آسیبجهانرست که همرنگ تو شد
گشت نارنج ز غم زردکه نارنگ افتاد
هوش مصنوعی: سیب به خاطر آسیبی که به این دنیا رسیده، رنگ و حالت تو را به خود گرفته است. نارنج هم به خاطر درد و غمی که دارد، زرد شده و به نارنگ تبدیل شده است.
دررهت چشم من از هفته به هفتادکشید
در پیات کار من ازگام به فرسنگ افتاد
هوش مصنوعی: در مسیر تو، چشم من از یک هفته به هفتاد روز نگاه کرده است و کار من در پی تو، از یک قدم به فاصلهای بسیار بلند افتاده است.
نرگس از چشم تو چون برد حسد، کور آمد
سرو با قد تو چون خاست بپا، لنگ افتاد
هوش مصنوعی: چشمهای تو چون نرگس حسود است و به خاطر زیباییات، سرو با قامت بلندش هم هنگام ایستادن، ناتوان و کمقد به نظر میرسد.
از دل گمشدهٔ خوبش فرو بستم چشم
تا مرا دامنت ای گمشده در چنگ افتاد
هوش مصنوعی: چشمم را بستم تا از دل بیخبر او دور شوم و به خاطر داشتهام که تو، گمشدهام، در دام من گرفتار شدهای.
دانم اندر دل سخت تو نکرده است اثر
نالهٔ من که ازو خون به دل تنگ افتاد
هوش مصنوعی: میدانم که نالههای من نتوانسته در دل سخت تو اثری بگذارد و به همین خاطر، احساس من به شدت جریحهدار شده است.
کرد چون همره چنگ این غزل آهنگ، بهار
چنگ دردل زد و با چنگ هم آهنگ افتاد
هوش مصنوعی: به هنگام نواختن چنگ، این غزل با آهنگی دلنشین پدید آمد و بهار احساسات را در دل Stir کرد و هماهنگ با صدای چنگ شد.