گنجور

شمارهٔ ۳۶

باد بر آن دو سر طرهٔ شبرنگ افتاد
حذر ای دل که میان دو سپه جنگ افتاد
خط بر آن روی نکو دست تطاول بگشود
آه و صد آه که آن آینه را زنگ افتاد
خون دل شد عوض باده به کام من مست
بس که در ساغرم از بام فلک سنگ افتاد
گفتم آید اثری در دلش از ناله و آه
وه که آه از اثر و ناله ز آهنگ افتاد
پیش آن قد خرامنده و آن عارض پاک
گل و سرو و چمن از جلوه و از رنگ افتاد
داغ هجر است که بینی به دل لاله رسید
شور عشق است که بینی به سر چنگ افتاد
گفته ی حافظ و سعدی نکند گوش‌ ، بهار
هرکه را نسخه‌ای از شعر تو در چنگ افتاد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باد بر آن دو سر طرهٔ شبرنگ افتاد
حذر ای دل که میان دو سپه جنگ افتاد
هوش مصنوعی: باد در دو طرف موهای سیاه او وزیدن می‌گیرد. ای دل، حواستان باشد که در میان دو سپاه، جنگی در حال وقوع است.
خط بر آن روی نکو دست تطاول بگشود
آه و صد آه که آن آینه را زنگ افتاد
هوش مصنوعی: بر روی آن چهره زیبا دست دراز کرده و به آن آسیب رسانده‌ام. آه و صد آه که این آینه، که نشان‌دهنده‌ی زیبایی او بود، حالا تیره و کدر شده است.
خون دل شد عوض باده به کام من مست
بس که در ساغرم از بام فلک سنگ افتاد
هوش مصنوعی: دل من مانند شراب تلخ شده است، به‌طوری‌که دیگر از شراب واقعی لذتی نمی‌برم. به قدری مصیبت و درد سرم را پر کرده که همچون سنگی از آسمان بر سرم فرود آمده است.
گفتم آید اثری در دلش از ناله و آه
وه که آه از اثر و ناله ز آهنگ افتاد
هوش مصنوعی: گفتم شاید ناله و آهی در دل او تأثیری بگذارد، اما افسوس که آن تأثیر ناپدید شده و ناله‌ها از حال و هوای خود افتاده‌اند.
پیش آن قد خرامنده و آن عارض پاک
گل و سرو و چمن از جلوه و از رنگ افتاد
هوش مصنوعی: در برابر آن قامت زیبا و آن چهره‌ی پاک، زیبایی گل و درخت سرو و چمن به خاطر جلوه و رنگ آن‌ها بی‌معنا شده است.
داغ هجر است که بینی به دل لاله رسید
شور عشق است که بینی به سر چنگ افتاد
هوش مصنوعی: درد جدایی مانند زخم عمیقی است که گل لاله را تحت تأثیر قرار داده است و شور و حرارت عشق مانند صدای ساز را در زنگی چنگ می‌بیند.
گفته ی حافظ و سعدی نکند گوش‌ ، بهار
هرکه را نسخه‌ای از شعر تو در چنگ افتاد
هوش مصنوعی: اگر کسی به سخنان حافظ و سعدی توجه نکند، بهاری برای او نخواهد بود. هر کس که شعری از تو را در دست داشته باشد، از زیبایی و زندگی لذت خواهد برد.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۶ به خوانش عندلیب