شمارهٔ ۲۵
غممخور جانا در اینعالم که عالم هیچ نیست
نیستهستیجز دمیناچیز و آندمهیچنیست
گر بهواقع بنگری بینی که ملک لایزال
ابتدا و انتهای هر دو عالم هیچ نیست
بر سر یک مشت خاک اندر فضای بیکنار
کر و فر آدم و فرزند آدم هیچ نیست
در میان اصلهای عام جز اصل وجود
بنگری اصلی مسلم و آن مسلم هیچ نیست
دفتر هستی وجود واحد بیانتها است
حشو این دفتر اگر بیش است اگر کم هیچ نیست
در سراپای جهان گر بنگری بینی درست
کاین جهان غیر از اساس نامنظم هیچ نیست
چیزی از ناچیز را عمر و زمان کردند نام
زندگی چیزی ز ناچیز است و آن هم هیچ نیست
عمر، در غم خوردن بیهوده ضایع شد «بهار»
شاد زی باری که اصلا شادی و غم هیچ نیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غممخور جانا در اینعالم که عالم هیچ نیست
نیستهستیجز دمیناچیز و آندمهیچنیست
هوش مصنوعی: عزیز من، نگران نباش در این دنیایی که واقعاً ارزش چندانی ندارد. این دنیا فقط لحظهای بیاهمیت است و حتی آن لحظه هم در نهایت بیمعنی است.
گر بهواقع بنگری بینی که ملک لایزال
ابتدا و انتهای هر دو عالم هیچ نیست
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت نگاه کنی، میبینی که سلطنت بیپایان و جاودانه در آغاز و پایان هر دو جهان هیچ چیز نیست.
بر سر یک مشت خاک اندر فضای بیکنار
کر و فر آدم و فرزند آدم هیچ نیست
هوش مصنوعی: در میان این زمین وسیع و بیپایان، بر روی یک تکه خاک، هیچ چیزی جز خود آدم و نسل او وجود ندارد.
در میان اصلهای عام جز اصل وجود
بنگری اصلی مسلم و آن مسلم هیچ نیست
هوش مصنوعی: در میان اصول کلی، تنها اصل وجود را مشاهده کن، زیرا این اصل مسلم و ثابت است و در واقع هیچ چیز دیگری نیست.
دفتر هستی وجود واحد بیانتها است
حشو این دفتر اگر بیش است اگر کم هیچ نیست
هوش مصنوعی: زندگی مانند یک دفتر بزرگ و بیپایان است. اگر مطالب آن زیاد باشد یا کم، در واقع اصلاً اهمیتی ندارد، زیرا ماهیت این دفتر همیشه باقی و یکسان است.
در سراپای جهان گر بنگری بینی درست
کاین جهان غیر از اساس نامنظم هیچ نیست
هوش مصنوعی: اگر به تمامی جوانب جهان نگاه کنی، میبینی که این دنیا جز یک ساختار نامنظم و بیاساس چیز دیگری نیست.
چیزی از ناچیز را عمر و زمان کردند نام
زندگی چیزی ز ناچیز است و آن هم هیچ نیست
هوش مصنوعی: زندگی در واقع چیزی از بیارزش است و در حقیقت، هیچ و پوچ به شمار میآید. عمر و زمان ما به چیزی که به نظر میرسد، زندگی نامیده میشود، اختصاص یافته، اما در اصل از هیچ و پوچی ناشی میشود.
عمر، در غم خوردن بیهوده ضایع شد «بهار»
شاد زی باری که اصلا شادی و غم هیچ نیست
هوش مصنوعی: عمر انسان در افسوس خوردن و ناراحتی به هدر رفته است. بنابراین، بهتر است که در زندگی شاد باشیم، زیرا در واقع شادی و غم هر دو بیمعنا هستند.
خوانش ها
شمارهٔ ۲۵ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1399/02/05 21:05
فرهاد میم
این غزل سراپای وجود آدم رو نوازش میده.
چیزی از ناچیز را عمر و زمان کردند نام
زندگی چیزی ز ناچیز است و آن هم هیچ نیست
1399/04/20 19:07
parvaneh۲۰۰۱۱
من هر دفعه دقت کردم نفهمیدم چطور بیت سوم رو بخونم میشه یه راهنمایی کنید؟ممنون میشم.
1399/11/07 14:02
Polestar
بیت سوم روشن است
کرّ و فرّ یعنی حمله کردن و فرارکردن
منظور شاعر اینست که این همه تلاش بنیآدم بخاطر یک مشت خاک، که گاهی با حمله و گاهی فرار... میخواد تصاحب کنه، آخرش هیچ است
1401/06/09 20:09
Mahmood Shams
باباطاهر می فرماید
اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ