گنجور

شمارهٔ ۱۶

حشمت محتشمان مایهٔ مرگ فقراست
داد ازین رسم فرومایه که در شهر شماست
یا رب این شهر چه شهر ست و چه خلقند این خلق
که به هر رهگذری نعش غریبی پیداست
می‌شنیدم سحری طفل یتیمی می گفت‌:
هر بلایی که به ما می‌رسد از این وزراست
خانهٔ «‌محتشم‌» آباد که از همت او
شیون و غلغله در خانهٔ مسکین و گداست
از خدایش به حقیقت نرسد برگ مراد
آنکه فارغ ز غم ومحنت مخلوق خداست
نوشداروی نصیحت چه دهد سود بهار
به مریضی که به هر قاعده محکوم فناست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حشمت محتشمان مایهٔ مرگ فقراست
داد ازین رسم فرومایه که در شهر شماست
هوش مصنوعی: افتخار و تجمل ثروتمندان باعث می‌شود که فقرا دچار درد و رنج شوند. افسوس که این رسم ناپسند در شهر شما رواج دارد.
یا رب این شهر چه شهر ست و چه خلقند این خلق
که به هر رهگذری نعش غریبی پیداست
هوش مصنوعی: بار خداوندا، این شهر چه شهری است و این مردم چه کسانی هستند که در هر گوشه‌ای، جسد فردی ناآشنا به چشم می‌خورد؟
می‌شنیدم سحری طفل یتیمی می گفت‌:
هر بلایی که به ما می‌رسد از این وزراست
هوش مصنوعی: در سحرگاه، کودکی یتیم را شنیدم که می‌گفت: هر مصیبتی که به ما می‌رسد، از سوی این وزیران است.
خانهٔ «‌محتشم‌» آباد که از همت او
شیون و غلغله در خانهٔ مسکین و گداست
هوش مصنوعی: خانهٔ محتشم به قدری پر رونق و آباد است که از تلاش و همت او، صدای شادی و خوشحالی در دل‌های نیازمندان و فقرا نیز طنین‌انداز می‌شود.
از خدایش به حقیقت نرسد برگ مراد
آنکه فارغ ز غم ومحنت مخلوق خداست
هوش مصنوعی: کسی که از غم و رنج دیگران آزاد است، به حقیقت و خواسته‌های واقعی خود نمی‌رسد.
نوشداروی نصیحت چه دهد سود بهار
به مریضی که به هر قاعده محکوم فناست
هوش مصنوعی: نوشدارو در زمان مناسب می‌تواند به بیمار کمک کند، اما کسی که به طور حتم به زودی از دنیا می‌رود، دیگر نمی‌تواند از آن بهره‌مند شود.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۶ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1398/02/14 15:05
توانای دانا

وزن شعر: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن