شمارهٔ ۹۵ - بهاریه
رسید موکب نوروز و چشمفتنه غنود
درود باد برین موکب خجسته، درود
کنون که بر شد آواز مرغ از بر مَرغ
شنید باید آوای رود بر لب رود
به کتف دشت یکی جوشنی است مینارنگ
به فرق کوه یکی مغفری است سیماندود
سپهر، گوهر بارد همی به مینا درع
سحاب، لؤلؤ پاشد همی به سیمین خود
شکسته تاج مرصع به شاخک بادام
گسسته عقدگهر بر ستاک شفتالود
تل شقیق به مانند مقتلی است شریف
درخت سرو به کردار گنبدی است کبود
به طرف مرز بر، آن لالههای نشکفته
چنان بود که سرنیزههای خونآلود
به روی آب نگه کن که از تطاول باد
چنان بودکه گه مسکنت، جبین یهود
هزار طرفه ز آثار باستان یابی
کجا بخواهی گامی دو، باغ را پیمود
صنیع آزر بینی و حجت زردشت
گواه موسی یابی و معجز داود
به هرکه درنگری شادیئی پزد در دل
به هرچه برگذری اندهی کند بدرود
یکی است شاد به سیم و یکی است شاد به زر
یکی است شاد به چنگ و یکی است شاد به رود
همه به چیزی شادند و خرمند ولیک
مرا به خرمی ملک شاد باید بود
شمارهٔ ۹۴ - در محرم: در مُحَرَّم اهلِ ری خود را دگرگون میکنندشمارهٔ ۹۶ - سپید رود: هنگام فرودین که رساند ز ما درود
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رسید موکب نوروز و چشمفتنه غنود
درود باد برین موکب خجسته، درود
هوش مصنوعی: زمان جشن نوروز فرا رسیده و چشم فتنه در خواب است. بر این جشن خوش فرخنده درود و سلام باد.
کنون که بر شد آواز مرغ از بر مَرغ
شنید باید آوای رود بر لب رود
هوش مصنوعی: حالا که صدای پرندهای از کنار پرندههای دیگر بلند شده، باید صدای رود را هم از کنار رود بشنوی.
به کتف دشت یکی جوشنی است مینارنگ
به فرق کوه یکی مغفری است سیماندود
هوش مصنوعی: در دشت، تپهای با رنگی زیبا وجود دارد و بر بالای کوه هم قلهای است که مانند یک کلاه نقرهای میدرخشد.
سپهر، گوهر بارد همی به مینا درع
سحاب، لؤلؤ پاشد همی به سیمین خود
هوش مصنوعی: آسمان به طرز حیرتانگیزی در حال باریدن گوهرهایی است و ابرها به طرز زیبایی مانند ظرفی نقرهای، مرواریدها را پخش میکنند.
شکسته تاج مرصع به شاخک بادام
گسسته عقدگهر بر ستاک شفتالود
هوش مصنوعی: تاج زیبا و زینتی که شکسته شده به دلیل برخورد با شاخک درخت بادام، مانند دانههای گرانبهای شکنندهای است که بر روی ساقه درخت شفتالو قرار دارد.
تل شقیق به مانند مقتلی است شریف
درخت سرو به کردار گنبدی است کبود
هوش مصنوعی: تل شقیق به زیبایی و وقار یک مقتل (محل کشته شدن) میماند و درخت سرو هم به شکل گنبدی آبیرنگ است.
به طرف مرز بر، آن لالههای نشکفته
چنان بود که سرنیزههای خونآلود
هوش مصنوعی: به سمت مرز برو، آن گلهای لاله که هنوز شکفته نشده بودند، مانند نیزههای خونین به نظر میرسیدند.
به روی آب نگه کن که از تطاول باد
چنان بودکه گه مسکنت، جبین یهود
هوش مصنوعی: به سطح آب نگاه کن که به خاطر وزش باد، حالت آن چنان است که مانند چهره یهودیان در هنگام خواری و تذلیلی میباشد.
هزار طرفه ز آثار باستان یابی
کجا بخواهی گامی دو، باغ را پیمود
هوش مصنوعی: اگر به هزاران جاذبهی تاریخی نگاه کنی، کجا میتوانی دو قدم در باغ بگذاری و آن را بگردی؟
صنیع آزر بینی و حجت زردشت
گواه موسی یابی و معجز داود
هوش مصنوعی: آثار و دستاوردهای آزر را میبینی و دلیل و برهان زردشت را میشناسی. همچنین میتوانی شاهد نبوت موسی و معجزات داود باشی.
به هرکه درنگری شادیئی پزد در دل
به هرچه برگذری اندهی کند بدرود
هوش مصنوعی: هر کس را که میبینی، شادیای در دلش نهفته است و به هر چیزی که بگذرندی، اندوهی به همراه دارد.
یکی است شاد به سیم و یکی است شاد به زر
یکی است شاد به چنگ و یکی است شاد به رود
هوش مصنوعی: برخی افراد با نقره شاد هستند و برخی دیگر با طلا خوشحالند. عدهای با نواختن ساز شادی دارند و عدهای هم از آب و رود لذت میبرند.
همه به چیزی شادند و خرمند ولیک
مرا به خرمی ملک شاد باید بود
هوش مصنوعی: همه افراد از چیزی خوشحال و خرسند هستند، اما من باید به خوشحالی و شادی سرزمینم دل خوش کنم.
حاشیه ها
1391/04/13 11:07
فرهنگ هنرور
با سلام،
آیا کلمه آخر بیت دوم نباید "سیم اندود" باشد؟
با تشکر
فرهنگ هنرور
1391/10/02 21:01
رسته
تقطیع این غزل درست به نظر نمی رسد.
ظاهرا باید چنین شود :
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن ( مجتث مثمن مخبون محذوف)

ملکالشعرا بهار