شمارهٔ ۹۳ - هفت شین
شد وقت آنکه مرغ سحر نغمه سر کند
گل با نسیم صبح، سر از خواب برکند
نرگس عروسوار خمیده به طرف جوی
تا خویش را در آینه هر دم نظر کند
لاله گرفته جام عقیقین به زیر ابر
تا با سرشک ابر، لب خشک تر کند
وقت است تا که نطفهٔ زندانیِ نبات
زندان خاک بشکند و سر به در کند
باد صبا به دایگیِ ابر و آفتاب
طفل شکوفه را به چمن خشک و تر کند
در مخزن شکوفه نهد دستِ صُنع، شیر
وان شیر را به دل به گلاب و شکر کند
گویی که کارخانهٔ قند است بوستان
کاجرای امر پادشهِ بحر و بر کند
بودم امیدوار، که بعد از چهار سال
شاه جهان به چاکر دیرین نظر کند
گوید دور گوشهنشینی به سر رسید
باید بهار جامهٔ خدمت به بر کند
برگیرد آن قلم، که به ایران و شرق و غرب
فرزانه نسبتش به نبات و شکر کند
بگشاید آن زبان، که در آفاق علم و فضل
دانا ز جان و دل سخنانش ز بر کند
از معجزات شاه بسی کارنامهها
در روزگار، وِردِ زبانِ بشر کند
یک نیمه عمر او، به رهِ خلق شد به باد
باید کنون تدارکِ نیمِ دگر کند
از ناکسان به غیر زیان و ضرر ندید
از لطف شاه، دفع زیان و ضرر کند
بیرون ز چاپلوسی بارد، حقایقی
ز اوصاف شه به گرد جهان مشتهر کند
در کسوت معانی شیرین به نظم و نثر
احوال ملک را همهجا جلوهگر کند
از لطف شاه، دربهدران را دهد نوید
وز مهر شاه، بیخبران را خبر کند
زیر لوای خسرو ایران ز جان و دل
از اهل فضل گرد، سپاه و حشر کند
*
*
با این امید سال به سر بردم، ای دریغ!
غافل که بخت، کار من از بد بتر کند
در موسمی که مرغ کند تازه آشیان
شاهم ز آشیان کهن دربهدر کند
در خانه پنج طفل و زنی رنجدیده را
گریان ز هجر شوهر و یاد پدر کند
شاها روا مدار که بر جای هفتسین
با هفتشین کسی شبِ نوروز سر کند
شکوا و شیون و شغب و شور و شین را
با ذکر شه شریک دعای سحر کند
شمارهٔ ۹۲ - غدیر خم: گر نظر در آینه یکره بر آن منظر کندشمارهٔ ۹۴ - در محرم: در مُحَرَّم اهلِ ری خود را دگرگون میکنند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شد وقت آنکه مرغ سحر نغمه سر کند
گل با نسیم صبح، سر از خواب برکند
هوش مصنوعی: زمان آن فرا رسیده است که پرنده صبحگاهی آوازش را سر دهد و گلها با نسیم صبح از خواب بیدار شوند.
نرگس عروسوار خمیده به طرف جوی
تا خویش را در آینه هر دم نظر کند
هوش مصنوعی: نرگس با ظاهری زیبا و دلنشین به سمت جوی آب خم شده است تا هر لحظه خود را در آینهی آب ببیند و به تماشای خود بپردازد.
لاله گرفته جام عقیقین به زیر ابر
تا با سرشک ابر، لب خشک تر کند
هوش مصنوعی: یک گل لاله زیر ابرها به سرخی و زیبایی خود جامی از سنگ عقیق را به دست گرفته است تا با اشکهای ابر، خشکی لبهای خود را مرطوب کند.
وقت است تا که نطفهٔ زندانیِ نبات
زندان خاک بشکند و سر به در کند
هوش مصنوعی: زمان آن فرارسیده که جنین گیاه که در دل خاک زندانی است، از بند خاک آزاد شده و به بیرون بیاید.
باد صبا به دایگیِ ابر و آفتاب
طفل شکوفه را به چمن خشک و تر کند
هوش مصنوعی: باد ملایم و نرم به مانند پرستاری است که ابر و آفتاب را راهی میکند تا به شکوفهها رسیدگی کنند و آنها را در زمینهای خشک و مرطوب زندگی ببخشند.
در مخزن شکوفه نهد دستِ صُنع، شیر
وان شیر را به دل به گلاب و شکر کند
هوش مصنوعی: دستی به وجود آمده چه زیباست که در دل گلها و شکوفهها با مهارتش شیرینی و لطافت را به هم میآمیزد و لحظات دلنشینی میآفریند.
گویی که کارخانهٔ قند است بوستان
کاجرای امر پادشهِ بحر و بر کند
هوش مصنوعی: بوستان به گونهای است که انگار کارخانهای برای تولید قند است؛ خوشبو و شیرین مانند بهترین طعمهای زندگی، روح و روان را شاداب میکند و نشاطی وصفناپذیر به وجود میآورد.
بودم امیدوار، که بعد از چهار سال
شاه جهان به چاکر دیرین نظر کند
هوش مصنوعی: من امید داشتم که پس از گذشت چهار سال، پادشاه بزرگ به خدمتگزار قدیمیاش توجهی کند.
گوید دور گوشهنشینی به سر رسید
باید بهار جامهٔ خدمت به بر کند
هوش مصنوعی: میگوید که دوران عزلت و تنهایی پایان یافته است و حالا وقت آن رسیده که با روی خوش و خدمت به دیگران پیش برود.
برگیرد آن قلم، که به ایران و شرق و غرب
فرزانه نسبتش به نبات و شکر کند
هوش مصنوعی: بگذار قلمی برگیرد که به خاطر دانشش، در ایران و دیگر نقاط جهان مانند نبات و شکر ارزشمند و گرانبها محسوب شود.
بگشاید آن زبان، که در آفاق علم و فضل
دانا ز جان و دل سخنانش ز بر کند
هوش مصنوعی: زبان کسی که در دانش و فضیلت آگاه است، با شوق و علاقه از دل و جان سخن میگوید و این سخنان را با دقت و تسلط برمیدارد.
از معجزات شاه بسی کارنامهها
در روزگار، وِردِ زبانِ بشر کند
هوش مصنوعی: در میان کارهای بزرگ شاه، بسیاری از دستاوردهایش در تاریخ به یادگار مانده و به عنوان نشانههایی از قدرت او در زبان انسانها به صدا درمیآید.
یک نیمه عمر او، به رهِ خلق شد به باد
باید کنون تدارکِ نیمِ دگر کند
هوش مصنوعی: نیمهای از زندگی او در خدمت مردم گذشت و حالا باید برای نیمهی دیگر زندگیاش تدبیری بیندیشد.
از ناکسان به غیر زیان و ضرر ندید
از لطف شاه، دفع زیان و ضرر کند
هوش مصنوعی: از افرادی که ارزشی ندارند، جز آسیب و زیان چیزی ندیدم، اما لطف شاه باعث میشود که از این زیانها و ضررها جلوگیری کند.
بیرون ز چاپلوسی بارد، حقایقی
ز اوصاف شه به گرد جهان مشتهر کند
هوش مصنوعی: بیرون از زبان تملق و چاپلوسی، ویژگیهای حقیقی و واقعی اوصاف پادشاه در سراسر جهان شناخته میشود.
در کسوت معانی شیرین به نظم و نثر
احوال ملک را همهجا جلوهگر کند
هوش مصنوعی: در دنیای ادبیات، با کلمات زیبا و دلنشین، حالات و ویژگیهای حکومت را در همه جا به نمایش میگذارد.
از لطف شاه، دربهدران را دهد نوید
وز مهر شاه، بیخبران را خبر کند
هوش مصنوعی: از مهربانی پادشاه، بیسرپرستان را امیدی میدهد و با محبت او، کسانی که از او بیخبرند را آگاه میسازد.
زیر لوای خسرو ایران ز جان و دل
از اهل فضل گرد، سپاه و حشر کند
هوش مصنوعی: در سایهی حمایت و عظمت پادشاه ایران، باید با تمام وجود و از عمق دل به اهل دانش و فضیلت بپیوندی و به جمع آنها درآیی.
*
*
هوش مصنوعی: در این جهانِ وسیع، آرزوهای ما مانند ستارههایی هستند که گاهی در تاریکی شب روشن میشوند و امید را در دل ما زنده نگه میدارند.
با این امید سال به سر بردم، ای دریغ!
غافل که بخت، کار من از بد بتر کند
هوش مصنوعی: با امید اینکه سال را به خوبی بگذرانم، افسوس که غافل بودم و نمیدانستم که سرنوشت برای من بدتر از آنچه هست خواهد شد.
در موسمی که مرغ کند تازه آشیان
شاهم ز آشیان کهن دربهدر کند
هوش مصنوعی: در زمانی که پرندهها در حال ساختن لانههای جدید هستند، شاه در جستجوی مکانی تازه و بهتر از خانه قدیمی خود به سر میبرد.
در خانه پنج طفل و زنی رنجدیده را
گریان ز هجر شوهر و یاد پدر کند
هوش مصنوعی: در خانهای، پنج بچه و زنی که به شدت زحمت میکشد، به خاطر دوری شوهر و یاد پدرشان به شدت گریه میکنند.
شاها روا مدار که بر جای هفتسین
با هفتشین کسی شبِ نوروز سر کند
هوش مصنوعی: ای پادشاه، نگذار که کسی در شب نوروز بر جایی بنشیند که مخصوص هفت سین و هفت شین است.
شکوا و شیون و شغب و شور و شین را
با ذکر شه شریک دعای سحر کند
هوش مصنوعی: درگیریها و نالهها و هیاهوها و احساسات را با یاد کردن از شه، در دعای سحر سهیم میکند.
حاشیه ها
1396/12/19 21:03
فخر
در بیت «گوید دور گوشهنشینی بسر رسید●باید بهار جامهٔ خدمت به برکند» به نظر میرسد واژه ای مثل «که» از مصراع نخست -پس از واژه ی «گوید» و پیش از واژه ی «دور»- ساقط شده که پس از رجوع به متن در صورت صحت حدس من، باید اصلاح شود چراکه وزن مصرع در حالت کنونی مغشوش است.
1402/10/23 15:12
کژدم
در نوروز سال ۱۳۱۲ ماموران شهربانی بهار را در خانهٔ خود دستگیر و از کنار زن و فرزند و سفرهٔ هفتسین به دخمهٔ تنگ و تاریک زندان افکندند. بهار قصیدهٔ بالا را در زندان سروده و به رضاشاه فرستاد.

ملکالشعرا بهار