شمارهٔ ۹ - جواب بهار به ادیب الممالک فراهانی
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
بهار شاعر بزرگی بود و در شعر و ادب دست داشت ولی انصاف این است که ادیب الممالک فراهانی هم در شعر و هم در زمینه ی دانش و علم از بهار دانشمندتر بود و تنها اشکالش استفاده از لغات دساتیر و عدم همراهی با موج شعر عصر مشروطه بود. لذا طعنه های بهار در این شعر بر علم و شعر ادیب الممالک واقعا ناوارد است به علاوه الفاظ زشت به کار برده درباره ی او هم. حتی اگر بگوییم ادیب الممالک قبلا بهار را هجو کرده باشد باز هم دلیل و مجوز درستی برای استعمال این الفاظ توسط بار نیست. راستی هم بهار و هم ادیب هر دو آزادیخواه و مشروط طلب بوده اند و البته قبل از مشروطه هر دو در مدح مظفرالدین شاه شعر و مدیحه گفته اند و حتی لقب ملک الشعرا را مظفرالدین شاه به بهار داد.
بهار این دو سروده را نیز برای ادیب و در مدحش سروده:
ملکالشعرای بهار » قطعات » شمارهٔ ۴۴ - قول و غزل/
ملکالشعرای بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۲ - جواب قصیدهٔ ادیبالممالک (در حادثه شکستن دست بهار)هم/
استاد بهار قصیده فوق رادرجواب قصیده استاد وحید دستگردی سروده اند.در مقدمه ای که استاد دستگردی بر دیوان خطی ادیب الممالک نوشته اند قصیده الفیه ای وجود دارد که ایشان بنابه دلایلی در آن به اکثر شعرای معاصر تاخته وایشان را هجو گفته اند(شعرایی مانند دانش بزرگ نیا،بهار،سلیم،میرزاده عشقی،علامه دهخدا و حتی اعتمادالدوله قراگوزلوکه منشا خدمات بسیاری بوده است) که این معنااز قصیده ایشان به خوبی آشکار است.متن سروده جناب وحیداز قصیده استاد بهار تندتر است.در دیوان استادخودایشان فرموده اندکه که استادوحید قصیده خودراانتشار داده ودرمقابل،دوستان از استادبهار خواسته اند ایشان پاسخی بدهند.البته استاد بهار قصیده خودرا به صورت عمومی منتشر نمیکنند.در دیوان بهار چاپ انتشارات نگاه،خلاصه قصیده وحیددستگردی نیزموجوداست.شان نزول قصیده بهار و شرح ماوقع نیز به قلم خوداستادنوشته شده است. استاد امیری فیروزکوهی نیزدرمقدمه دیوان خود اشاره کرده اندکه استاد بهار وجناب وحید متاسفانه روابط حسنه ای نداشته ویکدیگرراهجو گفته اند(جلداول).بنابراین مخاطب قصیده فوق به هیچ عنوان ادیب الممالک نبوده است.لازم میدانم که بگویم شایسته نیست بدون آگاهی به ملک الشعرای بهار،که از نوابغ این روزگار بوده است،چنین نسبتهای ناروایی داده شود.
در جواب نظر اول باید گفت که این هجویه برای وحید دستگردی است. هم چنین باید پرسید که ادعاهای مطرح شده در مقایسه بهار و ادیب الممالک بر چه اساسی است؟ در حالیکه این موضوع که ملک اشعرا اشعر شعرای زمان خود بوده و شاید این بازه زمانی گسترده تر هم باشد. و صد البته این موضوع مورد اذعان همگان است و غیر قابل انکار... و با دو جمله ردیه بدون سند متزلزل نخواهد شد. برای پی بردن به این موضوع هم کافی است سری زده شود به کتب و مقاله های منتقدین... زرین کوب، شفیعی، و ...
لطفا نظر من را درج کنید.
بهار طبعش همین جوری بوده و بخاطر بالا بردن خودش و یا چاپ مطلبی در روزنامه که در معرض دید همگان بوده از هر کی بدش میومده راجع بهش شعرای کنایه ای و رکیک می نوشته.یا از کسی پول میگرفته تا علیه بدخواهانش شعری تو روزنامه چاپ کنه.همین کار و با عارف قزوینی شاعر ملی میهنی و دیگران هم کرده بود.هر جا هم بعدش پشیمان شده گفته شعر از من نبوده و از فلانی بوده.واقعا مسخره است...ایشان شعر و شاعری رو با گود زورخانه اشتباه گرفته بود.خودش یه جا به دنبال اندیشه رضاخان بود بعدش بر علیهش شد جایی دیگه طرفدار مشروطه و بعدش علیهش و...
مشک آنست که خود ببوید...
این بیت خواننده را به شک وا می دارد که شاید منظور کسی دیگر است :
زان افاداتی که فرمودی به دیوان ادیب/پایگاه دانشت معلوم شد نزدیک ما
رحمت حق بر تو باد ای شاعر بیتای عصر
رفتی ونام نکویت جاودان است ای ملک
تاکه در ایران نشانی باشد از شعروادب
مهر عالمتاب تو پرتوفشان است ای ملک
جاهلی گر خرده گیردبرتوهرگزباک نیست
کی مقام خنفسا در بوستان است ای ملک
ضمن عرض ادب و احترام
یک دانشمند در هر زمینه ای پیش از ماهیت عالم بودن انسان است و انسان مجموعه ایست از عواطف و احساسات...
خدمات بهار برای ادبیات ایران چنان ارزشمند است که به شخصه پیدایش ادبیات آکادمیک و علمی را مرهون زحمات اینن مرد میدانم.
از دوستان. خواهشمندم در خصوص استادان جنبه علمی و خدمات علمی را در نظر داشته باشند و اشعاری که ناظر به احوال شخصیه یا سلایق افراد است را ملاک قضاوت قرارندهند.
هر بزرگی میتواند ضعفهای شخصی زیادی داشته باشد که بهیچوجه خدشه ای بر خخدمات علمی او وارد نخواهد کرد و مصححان جهت رعایت حق علم ناگزیر از درج این اشعارند و ارتباطی با خدمات علمی شعرا ندارد.
سپاس
این ابیات در هجو وحید دستگردی سروده شده است، به این بیت دقت شود:
میبرازد بر تو عنوان خریت ای (وحید)
همچو وحدانیت مطلق بذات کبربا
که در این بیت بین وحید و وحدانیت جناس اشتقاق ایجاد شده است. همچنین بیت دیگر:
زان افاداتی که فرمودی به ((دیوان ادیب))
پایگاه دانشت معلوم شد نزدیک ما
که همانطور که میداینم، منظور مقدمه ای است که وحید دستگردی بر دیوان ادیب نگاشته.
سلام
بنده از حسن قضا دیوان ادیب را با حاشیه های مرحوم ملک الشعرا به دست آورده ام!!! که توسط یکی از دوستان بهار به وی هدیه شده ...
در سراسر این حاشیه ها هیچ جا از ادیب بد نگفته
ولی بارها به وحید حمله کرده و او را جاهل و احمق و بدجنس خوانده ...
مکررا هم به حواشی اشتباه وحید بر اشعار ادیب ایراد فنی کرده ...
حیرت آور است ملک الشعراء ...
حیرت آور است ادیب الممالک فراهانی ...
حیرت آورند قدما در فضل و دانش و جدیت و حافظه و ذوق و تسلط بر همه زوایای فرهنگ و ادب این مرز و بوم ...
و حیرت آورند این یک مشت بی سواد مدعی و کودن عاری از فضل و فضیلت که امروز حوزه ها و دانشگاه های این کشور را اشغال کرده اند ... (البته استثناهایی که یه تعداد انگشتان دو دست یافت می شوند تخصصا خارج از این سخن اند ...)
به تعبیر سعدی:
رحم الله معشر الماضین
که به مردی قدم سپردندی
کاش آنان چو زنده مینشوند
باری این ناکسان بمردندی
از حواشی دوستان لذت بردم، بهویژه از چند بیتی که در ستایش بهار بیهمتا آورده شد. دست مریزاد. همچنانکه دوستان هم فرمودند، این سروده در جواب استاد وحید دستگردی است (رحمت خدا بر هر دو بزرگوار باد).
اما در این چامهٔ زیبا چندین خطالی نگارشی وجود دارد و بیش از آن، فاصلهگذاریها معیوب هستند. در اینجا برای استفادهٔ کسانی که کمتر با ظرائف ادبی آشنا هستند، به مهمترین موارد اشاره میشود (صورت صحیح داخل پرانتز آورده میشود)
بذات کبربا (به ذات کبریا)
بر جان و خشوران درود (بر جان وخشوران درود) وخشور یعنی پیامبر
زبن سرای و زان سرا (زین سرای و زان سرا)