گنجور

شمارهٔ ۶۷ - عرض لشکر

امیر مشرق امروز عرض لشکرکرد
زمین ز لشکر خود عرضگاه محشرکرد
چو خنگ دولت اوپای بر زمین بنهاد
سنان رایت او سر ز آسمان برکرد
زآب خنجرش آتش فتاد بر دل خصم
ز باد تیغش بدخواه خاک بر سرکرد
ز بانگ مردان‌، بدریدگوش دشمن ملک
زگرد موکب‌، جان عدو پرآذرکرد
ز شیرمردان چون بیشه کرد دامن کوه
ز سروقدان‌، صحرای طوس کشمرکرد
زکوه سنگین، افغان و زینهار بخاست
چو کوه رویین را شه بدو برابرکرد
بلی دوتوپ شنیدر، دوکوه روئین بود
که کوه سنگین از بیم او فغان سرگرد
همین نه عرض هنرکرد شهریار امروز
که هربروزی عرض جلال دیگرکرد
هزار کار نمایان نمود و آن همه را
برای تقویت ملت پیمبر کرد
خدایگان رسولان محمد مختار
که هرچه کرد، به فرمان پاک داورکرد
نخواند درس مجازی ولی به مدرس حق
هزار درس حقیقت نخوانده از برکرد
یتیم بود ولیکن به عقدگاه ازل
زواج هفت پدر را به چار مادر کرد
زقاب قوسین اندرکذشت و سوی خدا
ز هرچه بود و بود جایگه فراتر کرد
چه مدح کوبم آن راکه از جلالت قدر
خدای عزّ و جل مدحتش مکرر کرد
همین سپاس ازو بس مرا، که درگل من
فروغ مهر و ثنای ملک مخمر کرد
طراز دفتر اجلال نیرالدوله
که باید از پی مدحش هزار دفتر کرد
شگفت نبود ازکردگار عزوجل
که عالمی را در یک وجود، مضمر کرد
اگر ز هیبت او آسمان شود از جای
توان ز حشمت او آسمان دیگر کرد
شها تو عالم عقلی و دهر عالم نفس
به تیغ عقل توان نفس را مسخر کرد
هرآنکه دیدهٔ بدبین به‌ملک شرق‌انداخت
نهیب خشم تو خاکش به‌ دیده اندر کرد
چو ملک شرق به کابین انتظام تو شد
عروس امن درآمد به بزم و زیور کرد
همان کسان که به دل کینه ی تو ورزبدند
اگرچه عفو توشان کام دل میسر کرد
ولی جهان‌شان نشنید عذر وکیفر و داد
هرآنچه کرد، جهان درشت‌کیفر کرد
دو خوب و بد ز نژادی عجب نباشد از آنک
درودگر ز یکی چوب دار و منبر کرد
کنون به شادی بنشین و داد خلق بده
که آفرین‌ها یزدان به دادگستر کرد
همان ستم زدگان را به عدل رهبر باش
سپاس آن که خدایت به عدل رهبر کرد
خدایگانا؛ اینک بهار مدح‌سرای
به مدح جاه تو چون عنصری‌، سخن سر کرد
صبوری آمد در مدحتت نهالی کاشت
نهال مدح تو اکنون به خرّمی بر کرد
چسان توانند افکند آن درختی را
که آب رحمت ولطف تواش تناورکرد
زکید کوته‌بینان چگونه گردد پست
کسی که مدح تو شاه بلند اخترکرد
همیشه تا نتوان ماه را بکتان بست
هماره تا نتوان چرخ را به چنبرکرد
مدار چرخ‌، به کام تو باد زانکه خدای
برآستان تو صد چون سپهر، چادرکرد
به ملک شرق بمان شاد وکام دل برگیر
که ملک شرق ز عدل توکام دل برکرد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امیر مشرق امروز عرض لشکرکرد
زمین ز لشکر خود عرضگاه محشرکرد
هوش مصنوعی: امیر مشرق امروز گستره ی زمین را همچون میدان محشر برای سپاه خود به نمایش گذاشت.
چو خنگ دولت اوپای بر زمین بنهاد
سنان رایت او سر ز آسمان برکرد
هوش مصنوعی: زمانی که دولت بیمار و ناتوان بر زمین پای گذاشت، نیروی عظیم او به آسمان بلند شد.
زآب خنجرش آتش فتاد بر دل خصم
ز باد تیغش بدخواه خاک بر سرکرد
هوش مصنوعی: از آب خنجر او آتش بر دل دشمن افتاد و از باد تیغش، بدخواهان خاک را بر سر خود ریختند.
ز بانگ مردان‌، بدریدگوش دشمن ملک
زگرد موکب‌، جان عدو پرآذرکرد
هوش مصنوعی: صدای مردان به قدری بلند و رعدآسا بود که گوش دشمن را پاره کرد و به قدری نیرومند بود که جان او را به آتش کشید.
ز شیرمردان چون بیشه کرد دامن کوه
ز سروقدان‌، صحرای طوس کشمرکرد
هوش مصنوعی: از دلاورانی که همچون شیر هستند، دامان کوه را گرفته‌اند و به قد بلند خود می‌بالند، دشت‌های طوس را به زیبایی و شکوه درآورده‌اند.
زکوه سنگین، افغان و زینهار بخاست
چو کوه رویین را شه بدو برابرکرد
هوش مصنوعی: از کوه سنگین فریاد و ناله‌ای بلند شد، چون شاهی آهنین برای مقابله با آن آماده شد.
بلی دوتوپ شنیدر، دوکوه روئین بود
که کوه سنگین از بیم او فغان سرگرد
هوش مصنوعی: آری، دو توپ شنیدند؛ دو کوه مانند کوهی قوی وجود داشت که کوه سنگین از ترس او ناله می‌کرد.
همین نه عرض هنرکرد شهریار امروز
که هربروزی عرض جلال دیگرکرد
هوش مصنوعی: امروز شهریار فقط در مورد هنر خود صحبت نکرد، بلکه هر روز جلوه‌ای جدید از عظمت خود را نشان می‌دهد.
هزار کار نمایان نمود و آن همه را
برای تقویت ملت پیمبر کرد
هوش مصنوعی: او هزاران کار انجام داد و همه آن‌ها را به منظور تقویت ملت پیامبر انجام داد.
خدایگان رسولان محمد مختار
که هرچه کرد، به فرمان پاک داورکرد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خداوند، پیامبران و رسولان را انتخاب کرده و در همه کارها، آنچه را که انجام دادند، طبق دستورات و اراده‌ی الهی بوده است.
نخواند درس مجازی ولی به مدرس حق
هزار درس حقیقت نخوانده از برکرد
هوش مصنوعی: درس‌های ظاهری را نخوانده، اما به کسی که حقیقت را می‌شناسد، هزاران درس واقعی را از حفظ یاد گرفته است.
یتیم بود ولیکن به عقدگاه ازل
زواج هفت پدر را به چار مادر کرد
هوش مصنوعی: او یتیم بود، اما در دنیا به واسطه قدرت و اصل خود، هفت پدر را با چهار مادر از خود متحد کرد.
زقاب قوسین اندرکذشت و سوی خدا
ز هرچه بود و بود جایگه فراتر کرد
هوش مصنوعی: او از مرحله‌ی دو قوس عبور کرد و به سوی خداوند رفت، جایی که بالاتر از هر چیز دیگری است.
چه مدح کوبم آن راکه از جلالت قدر
خدای عزّ و جل مدحتش مکرر کرد
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم آن موجود را ستایش کنم که عظمت و بزرگی‌اش به حدی است که خداوند به طور مکرر او را می‌ستاید؟
همین سپاس ازو بس مرا، که درگل من
فروغ مهر و ثنای ملک مخمر کرد
هوش مصنوعی: من همین قدر از او سپاسگزارم که در وجود من، نور و زیبایی عشق و ستایش مخلوق را ایجاد کرده است.
طراز دفتر اجلال نیرالدوله
که باید از پی مدحش هزار دفتر کرد
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیتی می‌پردازد که به خاطر مقام و اعتبارش، نیاز است که برای ستایش او، آثار و نوشته‌های زیادی تولید شود. به نوعی، عظمت و جلال او به قدری است که حقش فقط با نوشتن و تقدیرهای بسیار از او ادا می‌شود.
شگفت نبود ازکردگار عزوجل
که عالمی را در یک وجود، مضمر کرد
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد که خداوند متعال، تمام ویژگی‌ها و رموز یک عالم را در وجود یک فرد جمع کرده باشد.
اگر ز هیبت او آسمان شود از جای
توان ز حشمت او آسمان دیگر کرد
هوش مصنوعی: اگر عظمت او به قدری باشد که آسمان از جایش جابجا شود، پس به خاطر شکوه و بزرگی‌اش می‌توان آسمانی دیگر ایجاد کرد.
شها تو عالم عقلی و دهر عالم نفس
به تیغ عقل توان نفس را مسخر کرد
هوش مصنوعی: ای ابرمرد، تو نماد شناخت و تفکر هستی، و زمان خود را در دنیای وجود می‌توان با قدرت عقل به تسخیر درآورد.
هرآنکه دیدهٔ بدبین به‌ملک شرق‌انداخت
نهیب خشم تو خاکش به‌ دیده اندر کرد
هوش مصنوعی: هر کسی که با نگاه منفی به سرزمین شرق نگریسته و بر آن خشم گرفته، خاکش در دید تو محو شده است.
چو ملک شرق به کابین انتظام تو شد
عروس امن درآمد به بزم و زیور کرد
هوش مصنوعی: زمانی که پادشاه شرق به زیبایی و نظم تو توجه کرد، عروس امن و امان به جشن وارد شد و زینت و آرایش کرد.
همان کسان که به دل کینه ی تو ورزبدند
اگرچه عفو توشان کام دل میسر کرد
هوش مصنوعی: افرادی که در دل خود نسبت به تو کینه دارند، حتی اگر تو به آن‌ها بخشش کنی و دلشان را شاد کنی، باز هم نمی‌توانند از کینه‌توزی خود دست بردارند.
ولی جهان‌شان نشنید عذر وکیفر و داد
هرآنچه کرد، جهان درشت‌کیفر کرد
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که دنیا به عذرخواهی و درخواست‌های مردم توجهی ندارد و در نهایت هر کاری که انجام شده باشد، جهان به شکل جدی و بی‌رحمانه‌ای نسبت به آن واکنش نشان می‌دهد.
دو خوب و بد ز نژادی عجب نباشد از آنک
درودگر ز یکی چوب دار و منبر کرد
هوش مصنوعی: خوب و بد از یک نسل عجیب نیست، چون سازنده، هر دو را از یک چوب ساخته است؛ یکی را برای دار و دیگری را برای منبر.
کنون به شادی بنشین و داد خلق بده
که آفرین‌ها یزدان به دادگستر کرد
هوش مصنوعی: حالا وقت آن است که با شادی زندگی کنی و به مردم کمک کنی، چرا که کسی که به دیگران یاری می‌رساند، در واقع به کار نیک و ستودنی مشغول است.
همان ستم زدگان را به عدل رهبر باش
سپاس آن که خدایت به عدل رهبر کرد
هوش مصنوعی: با عدالت خود به ستمدیدگان کمک کن و از کسی سپاسگزاری کن که تو را به رهبری و عدالت رسانده است.
خدایگانا؛ اینک بهار مدح‌سرای
به مدح جاه تو چون عنصری‌، سخن سر کرد
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ؛ هم‌اکنون بهار شروع به ستایش تو کرده و مانند عنصری (شاعر بزرگی) به سرودن سخنان زیبایی در وصف مقام تو پرداخته است.
صبوری آمد در مدحتت نهالی کاشت
نهال مدح تو اکنون به خرّمی بر کرد
هوش مصنوعی: صبوری به خاطر تو به مانند درختی کاشته شده است، و حالا این درخت ثمر داده و شکوفا شده است.
چسان توانند افکند آن درختی را
که آب رحمت ولطف تواش تناورکرد
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانند آن درختی را به زمین بیندازند که آب رحمت و لطف تو آن را پرورش داده است؟
زکید کوته‌بینان چگونه گردد پست
کسی که مدح تو شاه بلند اخترکرد
هوش مصنوعی: چطور ممکن است کسی که تو را ستایش کرده و به عظمت تو اشاره کرده است، از نظر دیگران پایین‌مرتبه شود؟
همیشه تا نتوان ماه را بکتان بست
هماره تا نتوان چرخ را به چنبرکرد
هوش مصنوعی: این متن به این معنی است که تا زمانی که نتوانیم به چیزی دست یابیم یا آن را تحت کنترل درآوریم، باید به تلاش مستمر و مداوم ادامه دهیم. در واقع، این پیام به استمرار کوشش و عدم تسلیم در برابر چالش‌ها اشاره دارد.
مدار چرخ‌، به کام تو باد زانکه خدای
برآستان تو صد چون سپهر، چادرکرد
هوش مصنوعی: چرخ‌فلک به نفع تو بچرخد، زیرا خداوند به خاطر تو همچون سپهر آسمان، چادر بر سر افراشته است.
به ملک شرق بمان شاد وکام دل برگیر
که ملک شرق ز عدل توکام دل برکرد
هوش مصنوعی: در سرزمین شرق زندگی را با خوشحالی بگذران و از زندگی لذت ببر، زیرا این سرزمین به خاطر عدالت تو، به خوشی و رضایت رسیده است.