شمارهٔ ۶۰ - عدل و داد
باد خراسان همیشه خرم و آباد
دشت و دیارش ز ظلم و جور تهی باد
دشت و دیار ار ز ظلم و جور تهی گشت
ملک بماند همیشه خرم و آباد
ملک یکی خانهایست بنیادش عدل
خانه نپاید اگر نباشد بنیاد
داد و دهش گر بنا نهند به کشور
به که حصاری کنند ز آهن و پولاد
خصم ببستند و شهر و ملک گشودند
شاهان از فر و نیروی دهش و داد
و آنکو باد جفا و جور بهسر داشت
سرش به خاک اندرست و ملکش بر باد
شکر خداوند را که داد و دهش را
طرفه بنائی نهاد پادشه راد
خسرو گیتیستان مظفر دین شاه
آنکه ز عدلش بنای ظلم برافتاد
داده خدایش خدایگانی و شاهی
باز نگیرد خدای آنچه به کس داد
ملک عروسی است عدل و دادش کابین
در ده کابین و شو مر او را داماد
طایر دولت که هرکسش نتوان بست
بال و پر خوبش جز به سوی تو نگشاد
مسند شرع و سریر حکم تو داری
خصم تو دارد غریو و ناله و فریاد
اینک بنگر بهار را که شدش طبع
شیفته بر مدح تو چو کاه به بیجاد
داند کش طبع را چه پایه و مایه است
آنکه بداند شناخت شاهین از خاد
بود درین آستان پدرش صبوری
چندی مدحتسرای و داد سخن داد
شمارهٔ ۵۹ - نوید پیک: اگرکه پشت من از بار حادثات خمیدشمارهٔ ۶۱ - به شکرانه توشیح قانون اساسی: بگذشت اردیبهشت و آمد خرداد
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باد خراسان همیشه خرم و آباد
دشت و دیارش ز ظلم و جور تهی باد
هوش مصنوعی: باد خراسان همیشه برای دشت و دیارش خوش و آباد است و این سرزمین از ظلم و بیعدالتی دور است.
دشت و دیار ار ز ظلم و جور تهی گشت
ملک بماند همیشه خرم و آباد
هوش مصنوعی: اگر سرزمین و منطقهای از ظلم و ستم خالی شود، کشور همیشه آباد و با صفا باقی خواهد ماند.
ملک یکی خانهایست بنیادش عدل
خانه نپاید اگر نباشد بنیاد
هوش مصنوعی: یک ملک مانند یک خانه است که بر پایهٔ عدالت ساخته شده است. اگر این پایهٔ عدالت وجود نداشته باشد، آن خانه هرگز پابرجا نخواهد ماند.
داد و دهش گر بنا نهند به کشور
به که حصاری کنند ز آهن و پولاد
هوش مصنوعی: اگر در کشور رفتارهای نیکو و بخششها بنیانگذار شود، بهتر از آن است که فقط دیواری از آهن و فولاد بسازند.
خصم ببستند و شهر و ملک گشودند
شاهان از فر و نیروی دهش و داد
هوش مصنوعی: دشمنان را شکست دادند و سرزمین و کشور را آزاد کردند، پادشاهان با ویژگیهای نیکو و قدرت بخشش و انصاف این کار را انجام دادند.
و آنکو باد جفا و جور بهسر داشت
سرش به خاک اندرست و ملکش بر باد
هوش مصنوعی: کسی که در زندگیاش با سختیها و ظلم روبرو بوده، اکنون در حالتی از عذاب و ذلت قرار دارد و همه چیزهایی که داشت، از دست رفته است.
شکر خداوند را که داد و دهش را
طرفه بنائی نهاد پادشه راد
هوش مصنوعی: خدای را سپاس که او را به طور خاصی قرار داده و نعمتها و بخششهایش را به شکل شگفتانگیزی به نمایش گذاشته است.
خسرو گیتیستان مظفر دین شاه
آنکه ز عدلش بنای ظلم برافتاد
هوش مصنوعی: خسرو بزرگ و پیروزیبخش که در اداره امور کشور به عدالت عمل کرد و باعث شد ظلم و ستم از میان برود.
داده خدایش خدایگانی و شاهی
باز نگیرد خدای آنچه به کس داد
هوش مصنوعی: خدا به انسانها مقام و نعمتهایی داده است و هیچکس نمیتواند آنچه را که خدا به دیگران عطا کرده، از آنها باز پس بگیرد.
ملک عروسی است عدل و دادش کابین
در ده کابین و شو مر او را داماد
هوش مصنوعی: ملک شبیه عروسی است و عدالت و انصاف او مانند مهر و نفقهای است که در ده قرار دارد. به او توجه کن که مثل یک داماد است.
طایر دولت که هرکسش نتوان بست
بال و پر خوبش جز به سوی تو نگشاد
هوش مصنوعی: پرنده خوشبختی که هیچکس نمیتواند به او بال و پر بدهد، فقط به سوی تو پرواز میکند.
مسند شرع و سریر حکم تو داری
خصم تو دارد غریو و ناله و فریاد
هوش مصنوعی: تو مقام استنباط احکام شرعی و سلطنت را داری، اما دشمن تو ناله و فریادش بلند است و در حال اعتراض است.
اینک بنگر بهار را که شدش طبع
شیفته بر مدح تو چو کاه به بیجاد
هوش مصنوعی: بهار را ببین که چگونه به خاطر تو شعف و شوق دارد، همانطور که کاه به وجود جهش و حرکت میافتد.
داند کش طبع را چه پایه و مایه است
آنکه بداند شناخت شاهین از خاد
هوش مصنوعی: کسی که ماهیت و ویژگیهای یک چیز را میشناسد، میداند که طبع طبیعی آن چگونه است. او میتواند به خوبی تفاوتها را درک کند و از نشانهها و خصوصیات تمایز قائل شود.
بود درین آستان پدرش صبوری
چندی مدحتسرای و داد سخن داد
هوش مصنوعی: در این مکان، پدرش به مدت معینی با صبر و حوصله، به مدح و ستایش پرداخته و سخنانی بیان کرده است.