گنجور

شمارهٔ ۳۷ - فردوسی

سخن‌ بزرگ ‌شود، چون‌ درست باشد و راست
کس ار بزرگ شد از گفته بزرگ، رواست
چه جد، چه هزل‌، درآید به آزمایش کج
هرآن سخن که نه پیوست با معانی راست
شنیده‌ای که به یک بیت‌، فتنه‌ای بنشست
شنیده‌ای که ز یک شعر، کینه‌ای برخاست
سخن گر از دل دانا نخاست‌، زیبا نیست
گرش قوافی مطبوع و لفظ‌ها زیباست
کمال هر شعر اندر کمال شاعر اوست
صنیع دانا، انگارهٔ دل داناست
چو مرد گشت دنی‌، قول‌های اوست دنی
چو مرد والا شد، گفته‌های او والاست
سخاوت آرد گفتار شاعری که سخی است
گدایی آرد اشعار شاعری که گداست
کلام هر قوم‌، انگاره سرایر اوست
اگر فریسهٔ کبر است یا شکار ریاست
نشان سیرت شاعر، ز شعر شاعر جوی
که فضل گلبن‌، در فضل آب و خاک و هواست
درست شعری‌، فرع درستی طبع است
بلند رختی‌، فرع بلندی بالاست
بود نشانهٔ خبث حطیئه‌ گفتهٔ او
چنانکه گفتهٔ «حسان» دلیل صدق و صفاست
کمال شیخ معری‌ ز فکر اوست پدید
شهامت متنبی‌ ز شعر او پیداست
نشان خوی دقیقی و خوی فردوسی است
تفاوتی که به شهنامه‌ها ببینی راست
بلی تفاوت شهنامه‌ها، به معنی و لفظ
درست و راست بهنجار خوی آن دو گواست
جلال و رفعت گفتارهای شاهانه
نشان همت فردوسی است‌، بی کم و کاست
عتاب‌های غیورانه و شجاعت‌ها
دلیل مردی گوینده است و فخر او راست
محاورات حکیمانه و درایت‌هاش
گواه شاعر، در عقل و رای حکمت‌زاست
صریح گوید گفتارهای او، کاین مرد
به غیرت از امرا و به حکمت از حکماست
کجا تواند یک تن‌، دوگونه کردن فکر
جز آنکه گویی دو روح در تنی تنهاست
به صد نشان‌، هنر اندیشه کرده فردوسی
نعوذ بالله پیغمبر است اگرنه خداست
درون صحنهٔ بازی‌، یکی نمایشگر
اگر دوگونه نمایش دهد، بسی والاست
یکی به صحنهٔ شهنامه بین که فردوسی
به صد لباس مخالف‌، به بازی آمده راست
امیر کشورگیر است و گرد لشگرکش
وزیر روشن‌رای است و شاعری شیداست
مکالمات ملوک و محاورات رجال
همه قریحهٔ فردوسی سخن‌آراست
برون پرده‌، جهانی ز حکمت است و هنر
درون پرده‌، یکی شاعر ستوده لقاست
به تخت ملک‌، فریدون‌، به پیش صف رستم
به احتشام‌، سکندر، به مکرمت داراست
به گاه پوزش‌، خاک و به گاه کوشش‌، آب
به وقت هیبت‌، آتش‌، به وقت لطف‌، هواست
عتاب‌هاش‌، چو سیل دمان‌، نهنگ او بار
خطاب‌هاش‌، چو باد بزان‌، جهان‌پیماست
به گاه رقت‌، چون کودک نکرده گناه
به‌وقت خشیت‌، چون نره‌دیو خورده قفاست
به وقت رای زدن‌، به ز صدهزار وزیر
که هر وزبری‌، دارای صدهزار دهاست
به بزم‌سازی‌، مانند باده‌نوش ندیم
به پارسایی‌،‌چون مرد مستجاب دعاست
به گاه خوف مراقب‌، به گاه کین‌، بیدار
گه ثبات‌، چو کوه و گه عطا، دریاست
به‌حسب حال‌، کجا بشمرد حکایت خویش
حدیث‌های صریحش تهی ز روی و ریاست
*‌
*
بزرگوارا! فردوسیا! به جای تو، من
یک از هزار نیارست گفت از آنچه رواست
تو را ثنا کنم و بس‌، کزین دغل مردم
همی ندانم یک تن که مستحق ثناست
دریغ کز پس یک عمر خدمت وطنی
ندید چشمم یک جزو از آنچه دل می‌خواست
ز پخته‌کاری اغیار و خام‌طبعی قوم
چنان بسوخت دماغم‌، که دود از آن برخاست
ثنا کنیم ترا تا که زنده‌ایم به دهر
که شاهنامه‌ات ای شهره‌مرد، محیی ماست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سخن‌ بزرگ ‌شود، چون‌ درست باشد و راست
کس ار بزرگ شد از گفته بزرگ، رواست
هوش مصنوعی: اگر سخن درست و حقیقت داشته باشد، ارزش و اهمیت آن افزایش می‌یابد. هر کسی که به خاطر گفتار درستش بزرگ و محترم شده، شایسته این احترام است.
چه جد، چه هزل‌، درآید به آزمایش کج
هرآن سخن که نه پیوست با معانی راست
هوش مصنوعی: هرگونه سخنی که با معانی واقعی و صحیح ارتباط نداشته باشد، چه جدی باشد و چه شوخی، در آزمایش نشان داده می‌شود که بی‌ارزش است.
شنیده‌ای که به یک بیت‌، فتنه‌ای بنشست
شنیده‌ای که ز یک شعر، کینه‌ای برخاست
هوش مصنوعی: شنیده‌ای که یک شعر می‌تواند به ایجاد مشکل و اختلافی بین مردم منجر شود و یا باعث بروز کینه و دشمنی شود؟
سخن گر از دل دانا نخاست‌، زیبا نیست
گرش قوافی مطبوع و لفظ‌ها زیباست
هوش مصنوعی: اگر کلام از دل فردی آگاه و دانا بر نخواسته باشد، هرچند که قافیه‌ها و واژه‌ها زیبا باشند، باز هم زیبا و قابل قبول نیست.
کمال هر شعر اندر کمال شاعر اوست
صنیع دانا، انگارهٔ دل داناست
هوش مصنوعی: هر شعری به اندازه‌ی توانایی و مهارت شاعرش ارزش دارد. اگر شاعر دانا و با ذکاوت باشد، شعر نیز حاکی از احساسات عمیق و زیبایی خواهد بود.
چو مرد گشت دنی‌، قول‌های اوست دنی
چو مرد والا شد، گفته‌های او والاست
هوش مصنوعی: وقتی که انسان به کمال و رشد می‌رسد، آنچه که بر زبانش می‌آید نیز با ارزش و مهم می‌شود. به عبارت دیگر، وقتی که فردی به مقام بالایی دست پیدا کند، سخنانش نیز از اهمیت و اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود.
سخاوت آرد گفتار شاعری که سخی است
گدایی آرد اشعار شاعری که گداست
هوش مصنوعی: شعر و کلام شاعری که انسان بخشنده‌ای است، بسیار زیبا و دلنشین است؛ ولی برعکس، اشعار شاعری که خود را محتاج و نیازمند نشان می‌دهد، به نوعی فقر و تنگدستی را به ذهن می‌آورد.
کلام هر قوم‌، انگاره سرایر اوست
اگر فریسهٔ کبر است یا شکار ریاست
هوش مصنوعی: سخنان هر گروه نشان‌دهنده‌ی باورها و ویژگی‌های آنهاست، خواه این باورها نشانه‌ی خودبزرگ‌بینی باشد یا تمایل به قدرت و مقام.
نشان سیرت شاعر، ز شعر شاعر جوی
که فضل گلبن‌، در فضل آب و خاک و هواست
هوش مصنوعی: شخصیت و سیرت شاعر را از شعر او می‌توان شناخت، زیرا ویژگی‌های برجسته او مانند گل در میان آب و خاک و هوا قرار دارد.
درست شعری‌، فرع درستی طبع است
بلند رختی‌، فرع بلندی بالاست
هوش مصنوعی: درست بودن یک شعر وابسته به سبک و قریحه شاعر است، همان‌طور که زیبایی لباس به بلندی قد فرد بستگی دارد.
بود نشانهٔ خبث حطیئه‌ گفتهٔ او
چنانکه گفتهٔ «حسان» دلیل صدق و صفاست
هوش مصنوعی: کلام حطیئه نشان‌دهندهٔ رذالت اوست، همان‌گونه که سخنان حسان نشانهٔ صداقت و پاکی او به شمار می‌رود.
کمال شیخ معری‌ ز فکر اوست پدید
شهامت متنبی‌ ز شعر او پیداست
هوش مصنوعی: نبوغ و کمال شیخ معری ناشی از تفکر او است و دلاوری متنبی از شعرش نمایان می‌شود.
نشان خوی دقیقی و خوی فردوسی است
تفاوتی که به شهنامه‌ها ببینی راست
هوش مصنوعی: نشان‌دهنده‌ی ویژگی‌های دقیق و خصائل فردوسی است، و تفاوت‌هایی که می‌توانی در شاهنامه‌ها ببینی، واقعی و درست است.
بلی تفاوت شهنامه‌ها، به معنی و لفظ
درست و راست بهنجار خوی آن دو گواست
هوش مصنوعی: بله، تفاوت در داستان‌های شاهنامه‌ها نشان‌دهنده‌ی معانی و واژگان صحیح و استاندارد آن دو اثر است.
جلال و رفعت گفتارهای شاهانه
نشان همت فردوسی است‌، بی کم و کاست
هوش مصنوعی: جلال و عظمت کلام‌های پادشاهی، نشانه‌ و نمایانگر تلاش و اراده فردوسی است، بدون هیچ کم و کاستی.
عتاب‌های غیورانه و شجاعت‌ها
دلیل مردی گوینده است و فخر او راست
هوش مصنوعی: نقد و بازخواست‌های دلاورانه و شجاعت‌های او نشان‌دهنده مردانگی و افتخار گوینده است.
محاورات حکیمانه و درایت‌هاش
گواه شاعر، در عقل و رای حکمت‌زاست
هوش مصنوعی: گفتگوهای حکیمانه و تدبیرهای او، نشانه‌ای از ذکاوت و خرد شاعر است که حکمت و تفکر عمیق او را نمایان می‌سازد.
صریح گوید گفتارهای او، کاین مرد
به غیرت از امرا و به حکمت از حکماست
هوش مصنوعی: او به روشنی و صراحت سخن می‌گوید و نشان می‌دهد که این شخص از لحاظ غیرت برتر از فرمانروایان و از نظر حکمت برجسته‌تر از حکیمان است.
کجا تواند یک تن‌، دوگونه کردن فکر
جز آنکه گویی دو روح در تنی تنهاست
هوش مصنوعی: کجا می‌تواند یک نفر، دو نوع فکر داشته باشد جز اینکه انگار دو نفس در یک بدن وجود دارد؟
به صد نشان‌، هنر اندیشه کرده فردوسی
نعوذ بالله پیغمبر است اگرنه خداست
هوش مصنوعی: فردوسی با تلاش و اندیشه‌ی عمیق خود، به حدی دست یافته است که برخی او را به بزرگی پیامبران می‌دانند، حتی اگر به مقام خداوند نرسیده باشد.
درون صحنهٔ بازی‌، یکی نمایشگر
اگر دوگونه نمایش دهد، بسی والاست
هوش مصنوعی: در صحنهٔ زندگی اگر یک نفر بتواند دو نوع رفتار یا نمایش متفاوت از خود نشان دهد، ارزش و قابلیت او بسیار بالاست.
یکی به صحنهٔ شهنامه بین که فردوسی
به صد لباس مخالف‌، به بازی آمده راست
هوش مصنوعی: شخصی را مشاهده کن که در عرصهٔ داستان‌های شاهنامه، فردوسی با هزاران چهره و لباس متفاوت، در حال نمایش و بازی است.
امیر کشورگیر است و گرد لشگرکش
وزیر روشن‌رای است و شاعری شیداست
هوش مصنوعی: امیر در حال تسخیر کشور است و وزیر که با تدبیر و فهم روشن، هدایت لشکر را بر عهده دارد، شاعری با ذوق و سرزنده است.
مکالمات ملوک و محاورات رجال
همه قریحهٔ فردوسی سخن‌آراست
هوش مصنوعی: گفت‌وگوهای پادشاهان و بحث‌های مردان باخلاق و هنرمند، همگی نشان‌دهندهٔ استعداد و ذوق فردوسی در سخن‌پردازی است.
برون پرده‌، جهانی ز حکمت است و هنر
درون پرده‌، یکی شاعر ستوده لقاست
هوش مصنوعی: دنیایی پر از حکمت و هنر در بیرون وجود دارد، اما در دنیای درونی، یک شاعر وجود دارد که قابل ستایش است.
به تخت ملک‌، فریدون‌، به پیش صف رستم
به احتشام‌، سکندر، به مکرمت داراست
هوش مصنوعی: فریدون بر تخت پادشاهی نشسته، رستم در صف مقدم جنگ است و سکندر به خاطر بزرگ‌منشی و نیک‌خواهی‌اش شناخته می‌شود.
به گاه پوزش‌، خاک و به گاه کوشش‌، آب
به وقت هیبت‌، آتش‌، به وقت لطف‌، هواست
هوش مصنوعی: در زمان عذرخواهی، باید متواضع و خاک‌طینت باشیم، و در زمان تلاش، باید مانند آب پرانرژی و روان باشیم. در مواقعی که باید رعب و هیبت نشان دهیم، باید مانند آتش قوی و سوزان باشیم و در لحظات محبت و لطف، باید همچون هوای ملایم و آرام باشیم.
عتاب‌هاش‌، چو سیل دمان‌، نهنگ او بار
خطاب‌هاش‌، چو باد بزان‌، جهان‌پیماست
هوش مصنوعی: دستورات و توبیخ‌های او مانند سیل است و قدرت او مانند نهنگ در برابر سخنانش به صورت باد در می‌آید. او در سراسر جهان در حرکت است و قدرتش فراموش‌نشدنی است.
به گاه رقت‌، چون کودک نکرده گناه
به‌وقت خشیت‌، چون نره‌دیو خورده قفاست
هوش مصنوعی: در زمان حساسیت و نازکی احساست، مانند کودکی بی‌گناه باش. و در زمان ترس و هراس، شجاعت و قدرت خود را حفظ کن.
به وقت رای زدن‌، به ز صدهزار وزیر
که هر وزبری‌، دارای صدهزار دهاست
هوش مصنوعی: در زمان تصمیم‌گیری و انتخاب، یک رأی، از هزاران مشاوره و نظر مهم‌تر است، زیرا هر وزیر و مقام مسئول، خود به تنهایی دارای بسیاری از نظرها و مشاوره‌هاست.
به بزم‌سازی‌، مانند باده‌نوش ندیم
به پارسایی‌،‌چون مرد مستجاب دعاست
هوش مصنوعی: در مهمانی شادی، مانند کسی که در حال نوشیدن شراب است نباشید؛ زیرا در فضیلت و پرهیزکاری مانند فردی هستید که دعاهایش مورد اجابت قرار می‌گیرد.
به گاه خوف مراقب‌، به گاه کین‌، بیدار
گه ثبات‌، چو کوه و گه عطا، دریاست
هوش مصنوعی: در زمان ترس باید هوشیار باشیم و در زمان خشم، آگاه. در لحظه‌هایی که باید مقاوم باشیم، باید مانند کوه استوار باشیم و در زمان بخشش، باید مانند دریا وسیع و فراخ-hearted باشیم.
به‌حسب حال‌، کجا بشمرد حکایت خویش
حدیث‌های صریحش تهی ز روی و ریاست
هوش مصنوعی: بر اساس وضعیت خود، نمی‌توانم داستان زندگی‌ام را بیان کنم؛ چرا که روایت‌های واضح من از چهره و مقام خالی است.
*‌
*
هوش مصنوعی: این دوستی که در سختی‌ها و مشکلات در کنار ماست، واقعاً ارزشمند است. وجود چنین دوستی در زندگی ما، مانند یک نور در تاریکی است که راه را برایمان روشن می‌کند.
بزرگوارا! فردوسیا! به جای تو، من
یک از هزار نیارست گفت از آنچه رواست
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، ای اهل بهشت! به جای تو، من یکی از هزاران نمی‌توانم سخن بگویم از آنچه که درست و شایسته است.
تو را ثنا کنم و بس‌، کزین دغل مردم
همی ندانم یک تن که مستحق ثناست
هوش مصنوعی: من جز تو کسی را شایسته ستایش نمی‌دانم، زیرا از میان مردم، هیچ‌کس را نمی‌بینم که لایق تحسین باشد.
دریغ کز پس یک عمر خدمت وطنی
ندید چشمم یک جزو از آنچه دل می‌خواست
هوش مصنوعی: متأسفانه در طول یک عمر خدمت به وطن، هیچ بخشی از آنچه که در دل داشتم را مشاهده نکردم.
ز پخته‌کاری اغیار و خام‌طبعی قوم
چنان بسوخت دماغم‌، که دود از آن برخاست
هوش مصنوعی: از تجربه و کاردان بودن دیگران و ناپختگی و سادگی خودمان، ذهنم آن‌قدر ناراحت و درگیر شد که به نوعی دچار ناراحتی و پریشانی شدم.
ثنا کنیم ترا تا که زنده‌ایم به دهر
که شاهنامه‌ات ای شهره‌مرد، محیی ماست
هوش مصنوعی: ما تا زمانی که زندگی می‌کنیم، تو را ستایش می‌کنیم؛ چرا که شاهنامه‌ات، ای مرد بزرگ، باعث حیات و حیات ماست.