گنجور

شمارهٔ ۳۰ - سرنیزه

قاعدهٔ ملک ز سر نیزه است
کس نزند بر سر سرنیزه دست
عدل شود از دم سرنیزه راست
فتنه شود از سر سرنیزه پست
بس‌سر سرکش که‌ به‌ سرنیزه رفت
بس‌ دل ریمن که ز سرنیزه خست
فتنه بود صعوه و سرنیزه باز
ظلم بود ماهی و سرنیزه شست
همره سرنیزه بباید دو چیز
مغز حکیم و دل یزدان‌پرست
با خرد و راستی و تیغ و تیز
پشت بداندیش توانی شکست
آنکه به سرنیزه نمود اکتفا
با کف خود دیدهٔ توفیق بست
پند بناپارت بباید شنود
رشتهٔ پندار بباید گسست
تکیه به سرنیزه توان داد، لیک
بر سر سرنیزه نباید نشست

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قاعدهٔ ملک ز سر نیزه است
کس نزند بر سر سرنیزه دست
هوش مصنوعی: قانون حاکمیت و سلطه از قدرت و زور ناشی می‌شود، در چنین وضعیتی کسی جرأت نمی‌کند که با دست به نوک شمشیر نزدیک شود.
عدل شود از دم سرنیزه راست
فتنه شود از سر سرنیزه پست
هوش مصنوعی: زمانی که حق و انصاف به زور تحمیل شود، به جای حل مشکلات، تنها بحران و آشوب بیشتری به همراه خواهد داشت.
بس‌سر سرکش که‌ به‌ سرنیزه رفت
بس‌ دل ریمن که ز سرنیزه خست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که بسیاری از افرادی که سرکش و لجباز هستند، به راحتی تحت فشار قرار می‌گیرند و به رغم مقاومت اولیه‌شان، در نهایت تسلیم می‌شوند. همچنین اشاره دارد به این که کسانی که دلشان شکسته و آزرده‌خاطرند، ممکن است در مواجهه با چالش‌ها و سختی‌ها خسته و ناامید شوند.
فتنه بود صعوه و سرنیزه باز
ظلم بود ماهی و سرنیزه شست
هوش مصنوعی: فتنه‌ای از سوی دشمنان، مانند نیرنگی شیطانی، بروز کرد و ظلم و ستم به اوج خود رسید؛ در این میان، نیرنگ‌هایی مانند سرنیزه، نشانه‌ای از خشونت و کشمکش بودند و به وضوح، در حالتی آشفته و خطرناک، جان انسان‌ها را تهدید می‌کردند.
همره سرنیزه بباید دو چیز
مغز حکیم و دل یزدان‌پرست
هوش مصنوعی: برای پیشرفت در راهی پرخطر و دشوار، باید دو چیز را داشته باشیم: ابتدا خرد و دانش عمیق، و سپس ایمانی قوی به ارزش‌های الهی.
با خرد و راستی و تیغ و تیز
پشت بداندیش توانی شکست
هوش مصنوعی: با عقل و صداقت و شجاعت و قدرت می‌توانی بر کسانی که بداندیش هستند غلبه کنی.
آنکه به سرنیزه نمود اکتفا
با کف خود دیدهٔ توفیق بست
هوش مصنوعی: کسی که با کارهای کوچک و اندک خود، به موفقیت‌هایی بزرگ دست یافته، به آن اکتفا کرده و به منافع بیشتری نینجامیده است.
پند بناپارت بباید شنود
رشتهٔ پندار بباید گسست
هوش مصنوعی: باید به نصایح و دروس افراد بزرگ توجه کرد و برای رها شدن از افکار و تصورات محدود، باید آن‌ها را کنار گذاشت.
تکیه به سرنیزه توان داد، لیک
بر سر سرنیزه نباید نشست
هوش مصنوعی: می‌توان به قدرت و اقتدار تکیه کرد، اما نباید به آن وابسته شد یا در آن غرق شد.