شمارهٔ ۲۸ - تابستان
ای آفتاب مشکو زی باغ کن شتاب
کز پشت شیر تافت دگرباره آفتاب
مرداد ماه باغ به بار است گونه گون
از بسد و زبرجد و لولوی دیریاب
هم شاخ راز میوه دگرگونه گشت چهر
هم باغ را به جلوه دگرگونه شد ثئیاب
بنگر بدان گلابی آویخته ز شاخ
چون بیضههای زرین پر شکر و گلاب
سیب سپید و سرخ به شاخ درخت بر
گویی ز چلچراغ فروزان بود حباب
یا کاویان درفش است از باد مضطرب
وان گونه گون گهرها تابان از اضطراب
انگور لعل بینی از تاک سرنگون
وانغژمهاش یکبهدگر فربی و خوشاب
پستان مادریست فراوان سر اندرو
و انباشته همه سرپستان به شهد ناب
یک خوشه زردگونه به رنگ پر تذرو
دیگر سیاه گونه بهسان پرغراب
یک رز چو اژدهایی پیچیده بر درخت
یک رز چو پارسایی خمیده بر تراب
یکرزکشیده همچو طنابی و دست طبع
دیبای رنگ رنگ فروهشته برطناب
یک رز نشسته همچو یکی زاهدی که دست
برداردی ز بهر دعاهای مستجاب
وانک ز دست و گردنش آویخته بسی
سبحهٔ رخام ودانه بههر سبحه بیحساب
باغست نار نمرود آنگه کجا رسید
از بهر پور آزرش آن ایزدی خطاب
آن شعلهها بمرد و بیفسرد لیک نور
اخگر بسی به شاخ درختان بود بتاب
روی شلیل شد به مثل چون رخ خلیل
نیمی ز هول زرد و دگر سرخ از التهاب
آلوی زرد چون رخ در باخته قمار
شفرنگ سرخ چون رخ دریافته شراب
شفتالوی رسیده بناگوش کود کیست
وان زردمو یکانش به صندل شده خضاب
از خربزه است باغتره پر عبیر تر
وز هندوانه مشکو پربوی مشکناب
پالیز از آن یکی شده پرکوزههای شهد
بستان ازین یکی شده پر زمردین قباب
زان کوزههای شهد برآید هلال چار
زین زمردین قباب برآید دو آفتاب
باید زدن به دامن کهسار خیمه زانک
شد شهر ری چو کورهٔ آهنگران بتاب
زنبق ز صفر یافت چهل پایه ارتفاع
گرما شناس را بین گر داری ارتیاب
گنجشک ازین درخت نپرد بدان درخت
کز تاب مهر گردد بیبابزن کباب
ماهی فرا نیاید از قعر آبدان
کز نور آفتاب درافتد به تف و تاب
تفتیده شد منازل چون منزل سقر
خوشیده شد جداول چون جدول کتاب
پالاونی است گویی این ابر نیمشب
کز وی همی بپالایند اخگر مذاب
بایست تختخواب نهادن به طرف جوی
وان کلهٔ نگاربن بستن به تختخواب
یکسو نسیم صحرا یکسو هوای کوه
یکسو نوای فاخته یک سو غریو آب
آوازهٔ هوام شبانگاه مر مرا
آید به گوش خوبتر از بربط و رباب
وبژه که خفته سرخوش نزدیک آبشار
پهلوی ماهرویی در نور ماهتاب
اینست شرط عقل ولیکن بهار را
اینحال ییش چشم نیاید مگر بهخواب
هم نیست خواب از آنکه درین سمج دوزخی
بیدار بود بایدم از شدت عذاب
شمارهٔ ۲۷ - در مدح حضرت ختمی مرتبت: ای آفتاب گردون تاری شو و متابشمارهٔ ۲۹ - گله از وزیر فرهنگ: وزیر فرهنگ ای جسم فضل و جان ادب
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای آفتاب مشکو زی باغ کن شتاب
کز پشت شیر تافت دگرباره آفتاب
هوش مصنوعی: ای خورشید، با شتاب به باغ بیفزا، زیرا که بار دیگر از پشت شیر تابش تو آغاز شده است.
مرداد ماه باغ به بار است گونه گون
از بسد و زبرجد و لولوی دیریاب
هوش مصنوعی: در ماه مرداد، باغ پر از میوهها و زیباییهاست که با رنگها و طعمهای مختلفی زینت بخشیده شده است، به طوری که میتوان انواع مختلفی از آنها را دید.
هم شاخ راز میوه دگرگونه گشت چهر
هم باغ را به جلوه دگرگونه شد ثئیاب
هوش مصنوعی: شاخ درخت به طرز دیگری میوه میرساند و باغ نیز به شیوهای متفاوت جلوهگر میشود.
بنگر بدان گلابی آویخته ز شاخ
چون بیضههای زرین پر شکر و گلاب
هوش مصنوعی: به شکوفهای که از شاخه آویزان است نگاه کن، مانند تخمهایی زرد رنگ که پر از شکر و عطر گل هستند.
سیب سپید و سرخ به شاخ درخت بر
گویی ز چلچراغ فروزان بود حباب
هوش مصنوعی: سیبهای سفید و قرمز به شاخه درخت مانند حبابهای درخشان زیر نور چراغ به نظر میرسند.
یا کاویان درفش است از باد مضطرب
وان گونه گون گهرها تابان از اضطراب
هوش مصنوعی: یا پرچم کاویان به خاطر دوندگی باد در حال تکان خوردن است و انواع جواهرات درخشان از این اضطراب میدرخشند.
انگور لعل بینی از تاک سرنگون
وانغژمهاش یکبهدگر فربی و خوشاب
هوش مصنوعی: انگورهای قرمزرنگی را میبینی که از تاک افتادهاند و روی زمین بغلت میخورند و به هم میچسبند در حالی که شیرهشان به خوبی جاری است.
پستان مادریست فراوان سر اندرو
و انباشته همه سرپستان به شهد ناب
هوش مصنوعی: پستان مادر مانند منبعی فراوان و پر از شیر ناب است که همه جا را پر کرده است.
یک خوشه زردگونه به رنگ پر تذرو
دیگر سیاه گونه بهسان پرغراب
هوش مصنوعی: یک خوشه زردی به رنگ پر طاووس و دیگری سیاه به شکل پر کلاغ است.
یک رز چو اژدهایی پیچیده بر درخت
یک رز چو پارسایی خمیده بر تراب
هوش مصنوعی: یک گل سرخ مانند اژدهایی درخت را نازک و پیچیده است، و یک گل دیگر مانند انسان گناه نکردهای بر زمین خمیده و فروتنی نشان میدهد.
یکرزکشیده همچو طنابی و دست طبع
دیبای رنگ رنگ فروهشته برطناب
هوش مصنوعی: یک گل سرخ به زیبایی مانند نخهایی که روی طناب آویزان شده، به طوری که دست هنرمند با رنگهای مختلف بر روی این طناب، زیبایی را به تصویر کشیده است.
یک رز نشسته همچو یکی زاهدی که دست
برداردی ز بهر دعاهای مستجاب
هوش مصنوعی: یک گل رز در مکانی نشسته است، انگار که یک زاهد به عبادت مشغول شده و از خواستههای خود دست برداشته تا به دعاهایی که به اجابت میرسند، بپردازد.
وانک ز دست و گردنش آویخته بسی
سبحهٔ رخام ودانه بههر سبحه بیحساب
هوش مصنوعی: و اگر از دست و گردنش تعداد زیادی تسبیح از سنگ و دانههای مختلف آویزان باشد، هر کدام از این تسبیحها بیشمار است.
باغست نار نمرود آنگه کجا رسید
از بهر پور آزرش آن ایزدی خطاب
هوش مصنوعی: باغ نمرود جایی است که به خاطر پسر آزر، به سوی خدایی که با او صحبت میکرد، رفته است.
آن شعلهها بمرد و بیفسرد لیک نور
اخگر بسی به شاخ درختان بود بتاب
هوش مصنوعی: آن شعلهها خاموش شدند و از بین رفتند، اما نور آتشزا هنوز روی شاخ و برگ درختان تابیده است.
روی شلیل شد به مثل چون رخ خلیل
نیمی ز هول زرد و دگر سرخ از التهاب
هوش مصنوعی: صورتش مانند میوه شلیل است، نیمهاش زرد و نیمهاش قرمز، به دلیل هیجان و التهابی که دارد.
آلوی زرد چون رخ در باخته قمار
شفرنگ سرخ چون رخ دریافته شراب
هوش مصنوعی: آلوهای زرد مانند چهرهای هستند که در قمار باخته شدهاند و آلوهای قرمز مانند چهرهای هستند که شراب را چشیده و از آن لذت بردهاند.
شفتالوی رسیده بناگوش کود کیست
وان زردمو یکانش به صندل شده خضاب
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف میوههایی چون شفتالو و حالت جذابشان میپردازد. در آن به دخترانی اشاره میشود که به زیبایی و آراستگی خود اهمیت میدهند و رنگ زرد موهایشان به مانند عطر گرانبهایی جلوهگر است. شاعر از این طریق زیبایی ناگهانی و شگفتانگیز آنان را به تصویر میکشد.
از خربزه است باغتره پر عبیر تر
وز هندوانه مشکو پربوی مشکناب
هوش مصنوعی: باغتره از خربزه عطر و بویی دلپذیرتر دارد و هندوانه نیز بویی شیرین و جذاب تر از نوشیدنیهای خوشمزه ارائه میدهد.
پالیز از آن یکی شده پرکوزههای شهد
بستان ازین یکی شده پر زمردین قباب
هوش مصنوعی: پالیز به آن یکی تبدیل شده است و کوزههای شهد در باغ به این یکی تبدیل شده و پر از قباهای سبز و زیبا شدهاند.
زان کوزههای شهد برآید هلال چار
زین زمردین قباب برآید دو آفتاب
هوش مصنوعی: از کوزههایی که شهد دارند، هلالی شکل خارج میشود و از قبهای زمردی، دو خورشید روشن به وجود میآید.
باید زدن به دامن کهسار خیمه زانک
شد شهر ری چو کورهٔ آهنگران بتاب
هوش مصنوعی: باید به دامن کوهستان برویم، زیرا که شهر ری به مانند کورهٔ آهنگران داغ و پرجنبوجوش شده است.
زنبق ز صفر یافت چهل پایه ارتفاع
گرما شناس را بین گر داری ارتیاب
هوش مصنوعی: زنبق که از صفر قد کشیده و به ارتفاع چهل پایه رسیده، شخصی را نشان میدهد که گرما را درک کرده و میتواند با دقت و توجه به موضوعات مختلف بپردازد.
گنجشک ازین درخت نپرد بدان درخت
کز تاب مهر گردد بیبابزن کباب
هوش مصنوعی: گنجشک از این درخت پرواز نمیکند به سمت آن درخت، چون در تابستان میسوزد و میمیرد.
ماهی فرا نیاید از قعر آبدان
کز نور آفتاب درافتد به تف و تاب
هوش مصنوعی: ماهی که در عمق آب باشد، نمیتواند با تابش نور خورشید به سطح آب بیاید و خود را نشان دهد.
تفتیده شد منازل چون منزل سقر
خوشیده شد جداول چون جدول کتاب
هوش مصنوعی: خانهها به شدت داغ و شعلهور شدند، مانند حالتی که در جهنم است. همچنین، جداول (رویاها یا سرنوشتها) مانند صفحات کتاب به وضوح و روشنی درآمدند.
پالاونی است گویی این ابر نیمشب
کز وی همی بپالایند اخگر مذاب
هوش مصنوعی: به نظر میرسد این ابر در تاریکی نیمهشب مانند پرچم یا پارچهای است که آتشهای ذوبشده را از خود دور میکند.
بایست تختخواب نهادن به طرف جوی
وان کلهٔ نگاربن بستن به تختخواب
هوش مصنوعی: باید تخت خواب را به سمت جوی آب قرار داد و سر آن را به طرف نگار بند زد.
یکسو نسیم صحرا یکسو هوای کوه
یکسو نوای فاخته یک سو غریو آب
هوش مصنوعی: از یک سمت نسیم ملایم صحرا吹ید، از سمت دیگر هوای دلپذیر کوهستان وزیدن دارد، از طرفی صدای دلنواز فاخته به گوش میرسد و از سمتی دیگر صدای پرخروش آب به گوش میرسد.
آوازهٔ هوام شبانگاه مر مرا
آید به گوش خوبتر از بربط و رباب
هوش مصنوعی: صدای هوای شبانگاهی برای من دلنشینتر از سازهای بربط و رباب به گوش میرسد.
وبژه که خفته سرخوش نزدیک آبشار
پهلوی ماهرویی در نور ماهتاب
هوش مصنوعی: یک شخص خوشحال و خرم در کنار آبشار است، در حالی که دختر زیبایی را در نور ماه مشاهده میکند.
اینست شرط عقل ولیکن بهار را
اینحال ییش چشم نیاید مگر بهخواب
هوش مصنوعی: این نکته عقلانی است، اما بهار به این شکل در چشم نمیآید، مگر در خواب.
هم نیست خواب از آنکه درین سمج دوزخی
بیدار بود بایدم از شدت عذاب
هوش مصنوعی: این فرد از شدت عذاب و رنجی که در این جهنم تحمل میکند، حتی خواب آرامی ندارد و همیشه بیدار است.
حاشیه ها
1396/06/23 13:08
رضا
سلام معنی این ابیات چیه؟
ای آفتاب مشکو زی باغ کن شتاب
کز پشت شیر تافت دگرباره آفتاب
مرداد ماه باغ به بار است گونه گون
از بسد و زبرجد و لولوی دیریاب