شمارهٔ ۲۶۰ - همسایهٔ مزاحم
ثانی شمر لعین حسین خزاعی
بسته میان تنک بر اذیت داعی
بر سر راهم بریخته است بسی سنک
هریک چون کلهٔ حسین خزاعی
سنگو سقطهرچهبوده ربخته بیرون
یک وجبی چارکی و نیم ذراعی
پیش ره مسلمین ز روی خباثت
ساخته از قلوه سنگ خط دفاعی
شمر خزاعی و نوکر و کس و کارش
موذی همچون عقار بند و افاعی
هست مساعی شه به راحت مردم
شمر خزاعیاستخصمشاه و مساعی
داعیهها دارد و صریح بگوید:
هست درین لکه صدهزار دواعی
جادو و جنبل کند برای ریاست
با خط عبرانی و خطوط رقاعی
خود را استاد شاه خواند و از جهل
منکر امر مطیعی است و مطاعی
آنچه ازاین احمق ... گفتم
نیست قیاسی که جمله هست مساعی
این امرای حریص دشمن شاهند
گرچه عددشان خماسی است و رباعی
شاه سر است و نخاع، قائد لشکر
هست کشنده مرض چو کشت نخاعی
بازوی شه باد از این که هست قویتر
تا بفشارد گلوی شمر خزاعی
شمارهٔ ۲۵۹ - به یکی از روزنامهنویسان هتاک: ابلها زان خط که هر روزش به دفتر می کشیشمارهٔ ۲۶۱ - غائلهٔ گیلان: شد به اقبال شهنشه ختم کار جنگلی
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ثانی شمر لعین حسین خزاعی
بسته میان تنک بر اذیت داعی
هوش مصنوعی: دشمنی به نام شمر که از قبیله خزاعی بود، به حسین (ع) حمله کرد و او را در موقعیتی سخت و دردناک قرار داد.
بر سر راهم بریخته است بسی سنک
هریک چون کلهٔ حسین خزاعی
هوش مصنوعی: در مسیرم، سنگهای زیادی ریخته شده است که هر کدام مانند سر حسین خزاعی هستند.
سنگو سقطهرچهبوده ربخته بیرون
یک وجبی چارکی و نیم ذراعی
هوش مصنوعی: هر چیزی که سنگ و زباله بوده، همه را بیرون ریختهاند، در حالی که به اندازه یک وجب یا نیم ذراع جا داشتهاند.
پیش ره مسلمین ز روی خباثت
ساخته از قلوه سنگ خط دفاعی
هوش مصنوعی: به خاطر ناپاکی و بداندیشی، دیواری از سنگهای قلوهای برای جلوگیری از پیشروی مسلمانان ساختهاند.
شمر خزاعی و نوکر و کس و کارش
موذی همچون عقار بند و افاعی
هوش مصنوعی: شمر خزاعی و افرادی که او را همراهی میکنند، مانند یک علف هرز و مزاحم هستند که به سختی میتوان از شرشان خلاص شد.
هست مساعی شه به راحت مردم
شمر خزاعیاستخصمشاه و مساعی
هوش مصنوعی: تلاشهای پادشاه باید برای آسایش و راحتی مردم باشد؛ همچنین دشمنان و مانعهایی که در این راه وجود دارند باید در نظر گرفته شوند.
داعیهها دارد و صریح بگوید:
هست درین لکه صدهزار دواعی
هوش مصنوعی: او ادعاهایی دارد و به روشنی میگوید که در این مکان، هزاران دلیل و انگیزه وجود دارد.
جادو و جنبل کند برای ریاست
با خط عبرانی و خطوط رقاعی
هوش مصنوعی: با هنر و فنون خاصی برای به دست آوردن مقام و قدرت تلاش میکند و از زبان عبری و خطهای زیبا استفاده میکند.
خود را استاد شاه خواند و از جهل
منکر امر مطیعی است و مطاعی
هوش مصنوعی: خود را به عنوان استاد پادشاه معرفی میکند و از نادانی خود در انکار اموری که باید مورد اطاعت قرار گیرد، صحبت میکند.
آنچه ازاین احمق ... گفتم
نیست قیاسی که جمله هست مساعی
هوش مصنوعی: من چیزی که از این فرد بیفکر شنیدم را نمیگویم، این فقط یک برداشت کلی نیست؛ بلکه تلاشی خاص است.
این امرای حریص دشمن شاهند
گرچه عددشان خماسی است و رباعی
هوش مصنوعی: این افراد طمع کار که خود را فرمانروایان میدانند، در واقع به عنوان دشمنان شاه عمل میکنند، هرچند که تعدادشان کم یا زیاد باشد.
شاه سر است و نخاع، قائد لشکر
هست کشنده مرض چو کشت نخاعی
هوش مصنوعی: پادشاه، همانند سر، مهمترین بخش است و فرماندهی سپاه را بر عهده دارد. او مانند بیماری کشندهای است که میتواند به جان لشکر آسیب برساند.
بازوی شه باد از این که هست قویتر
تا بفشارد گلوی شمر خزاعی
هوش مصنوعی: قدرت بازوی پادشاه از آنچه که هست، بیشتر است تا بتواند به راحتی گلوی شمر خزاعی را بفشارد.
حاشیه ها
1392/04/15 13:07
امین کیخا
نخاع لغت عربی است در انگلیسی هم رفته بصورت nucha و nuchal فارسی ان مازه است