گنجور

شمارهٔ ۲۵۱ - کل‌ الصیدفی جوف‌الفرا

چار تن در یک زمان جستند در دوران سری
پنج نوبت کوفتند از فر شعر و شاعری
جاه و آب رودکی شد تازه زین چار اوستاد
فرخی و عسجدی و زینتی و عنصری
درگه محمود شد زین چار شاعر پرفروغ
همچنان کز هفت اختر، گنبد نیلوفری
زر فرستادند بهر شاعران بر پشت پیل
اینت خوش بازارگانی‌، آنت والا مشتری
بود کار شاعران در حضرت غزنی به کام
زان کجا محمود را بُد شیوه شاعرپروری
بهر خدمت هریکی نیکو غلامان داشتند
با کمرهای مرصع با قباهای زری
ایستانیده به درگه مرکبان راهوار
گسترانیده به مجلس فرش‌های عبقری
در حضر همراز خسرو، در سفر همراه شاه
شوق خدمت در سر و در دست زر شش‌سری
چرخ بر این چار تن بگماشت چشم عاطفت
دهر بر این چار پور افکند مهر مادری
با چنان حشمت که بودند آن اساتید بزرگ
مال و نعمت در کنار و فضل و حکمت بر سری
بندگان بودند و شاگردان برِ استاد طوس
زانکه بودش بر سخن‌سنجان دوران سروری
من عجب دارم از آن مردم که هم‌پهلو نهند
در سخن فردوسی فرزانه را با انوری
انوری هرچند باشد اوستادی بی‌بدیل
کی زند با اوستاد طوس، لاف همسری؟
سحر هرچندان قوی‌، عاجز شود با معجزه
چون کند با دست موسی سحرهای سامری
شاهنامه هست بی‌اغراق قرآن عجم
رتبهٔ دانای طوسی‌، رتبهٔ پیغمبری
شاعری را شعر سهل و شاعری را شعر صعب
شاعری را شعر سخته شاعری را سرسری
آن یکی پند و نصایح آن یکی عشق و مدیح
آن یکی زهد و شریعت آن یکی صوفی‌گری
بهترین شعری ازین اقسام در شهنامه است
از مدیح و وصف‌ و عشق‌ و پند، چون خوش‌ بنگری
در مقام چاره‌سازی‌، چون پزشکی چربدست
در مقام کینه‌توزی‌، چون پلنگ بربری
چون دم از تقدیر و از توحید یزدانی زند
روح را هر نغمه‌اش سازد یکی خنیاگری
داستان‌ها بسته چون زنجیر پولادین به هم
کاندر آن‌ها لفظ با معنا نماید همبری
باغبان‌وش از بر هر داستانی نو به نو
بسته از اندرز خوش یک دسته گلبرگ طری
چند روح اندر یکی شاعر به میراث اوفتاد
فیلسوفی‌، پادشاهی‌، گربزی‌، کندآوری
زین طباع مختلف سر زد صفات مختلف
وان صفت‌ها شعر شد وآن شعرها شد دفتری
شعر شاعر نغمهٔ آزاد روح شاعر است
کی توان این نغمه را بنهفت با افسونگری
فی‌المثل گر شاعری مهتر نباشد در منش
هرگز از اشعار او ناید نشان مهتری
ور نباشد شاعری اندر منش والاگهر
نشنوی از شعرهایش بوی والاگوهری
هر کلامی بازگوید فطرت گوینده را
شعر زاهد زهد گوید، شعر کافر کافری
ترجمان مخبر والای فردوسی بود
هرچه در شهنامه است آثار والا مخبری
گفت پیغمبر که دارند اهل فردوس برین
بر زبان لفظ دری‌، جای زبان مادری
نی عجب گر خازن فردوس فردوسی بود
کو بود بی‌شبهه رب‌النوع گفتار دری
عیب بر شهنامه و گوینده‌اش هرگز نکرد
جز کسی کش نیست عقل از وصمت نقصان بری
گر نه با افسار قانونشان بپیچانند پوز
از بر بستان دانش پشک ریزند از خری
کس بدیشان نگرود گرچه زن و فرزندشان
لاجرم خصم بزرگانند و خصمی مفتری
هرکسی مشهور شد این قوم بدخواه وبند
زانکه بوم شوم باشد دشمن کبک دری
این ددان با سعدی و حافظ همیدون دشمنند
کز چه رو معبود خلقند آن بتان آذری
*
*
مدح فردوسی شنیدم از شعاع‌الملک و گشت
طبع من از خواندن شعرش بدین گفتن جری
شطری اندر شعر گفت از سال و ماه اوستاد
اینک این تاریخ نیک آید چو نیکو بشمری
سیصد و سی یا به سالی کمتر از مادر بزاد
هم به شصت و پنج کرد آغاز دستان‌گستری
در اوان چارصد شد اسپری شهنامه‌اش
یازده سال دگر شد عمر شاعر اسپری
برد سی و پنج سال اندر کتاب خویش رنج
ماند با رنجی چنان‌، گنجی بدین پهناوری
زر به کف ناورد، زیرا کارفرمایان بدند
بسته همچون سکه‌، دل بر نقش زر جعفری
جود محمودی در آغاز جهانگیریش بود
چون فزون شد گنج‌، رادی رفت و آمد معسری
زنده شد ایران ازین شهنامه گرچه شاعرش
خون دل خورد و ندید از بخت الا مدبری
تا به عهد پهلوی شاهنشه والاگهر
شد هزارهٔ او در انگشت جهان انگشتری

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چار تن در یک زمان جستند در دوران سری
پنج نوبت کوفتند از فر شعر و شاعری
هوش مصنوعی: چهار نفر در یک زمان به دنبال یک حقیقت بودند و در مدت پنج نوبت به شعر و شاعری پرداخته و نکات جالبی را مطرح کردند.
جاه و آب رودکی شد تازه زین چار اوستاد
فرخی و عسجدی و زینتی و عنصری
هوش مصنوعی: رودکی به خاطر وجود استادانی چون فرخی، عسجدی، زینتی و عنصری، به شهرت و نام‌آوری دست یافته است.
درگه محمود شد زین چار شاعر پرفروغ
همچنان کز هفت اختر، گنبد نیلوفری
هوش مصنوعی: درگاه محمود به خاطر این شاعر برجسته به مکانی باعظمت تبدیل شده است، مانند اینکه از هفت ستاره آسمان، گنبدی نیلوفری شکل گرفته باشد.
زر فرستادند بهر شاعران بر پشت پیل
اینت خوش بازارگانی‌، آنت والا مشتری
هوش مصنوعی: برای شاعران طلا فرستادند، مانند بازاری پررونق که بر روی فیل می‌نشیند. تو مشتری بزرگ و ارجمندی هستی.
بود کار شاعران در حضرت غزنی به کام
زان کجا محمود را بُد شیوه شاعرپروری
هوش مصنوعی: شاعرانی که در دربار غزنی فعالیت می‌کردند، کارشان این بود که به خوبی از محمود حمایت کنند و او را در شاعری و ادب پرورش دهند.
بهر خدمت هریکی نیکو غلامان داشتند
با کمرهای مرصع با قباهای زری
هوش مصنوعی: برای خدمت به هر کس، نوکران خوبی داشتند که با کمربندهای زیبا و لباس‌های زرین می‌آمدند.
ایستانیده به درگه مرکبان راهوار
گسترانیده به مجلس فرش‌های عبقری
هوش مصنوعی: کنار درگاه دربار، مرکب‌هایی آماده و ردیف شده‌اند و در مجلس، فرش‌های زیبا و نفیس گسترده شده است.
در حضر همراز خسرو، در سفر همراه شاه
شوق خدمت در سر و در دست زر شش‌سری
هوش مصنوعی: در هنگام زندگی در کنار خسرو، و در سفر با شاه، اشتیاق خدمت به او در ذهنم است و در دستانم زر و زیورهایی همچون شش‌سری دارم.
چرخ بر این چار تن بگماشت چشم عاطفت
دهر بر این چار پور افکند مهر مادری
هوش مصنوعی: سرنوشت چهار نفر را به گردش درآورده و عشق و محبت دنیای مادری به این چهار نفر الهام کرده است.
با چنان حشمت که بودند آن اساتید بزرگ
مال و نعمت در کنار و فضل و حکمت بر سری
هوش مصنوعی: اساتید بزرگ با شأن و جایگاه ویژه‌ای که داشتند، در کنار ثروت و نعمت، دانش و حکمت هم بر سرشان بود.
بندگان بودند و شاگردان برِ استاد طوس
زانکه بودش بر سخن‌سنجان دوران سروری
هوش مصنوعی: بندگان و شاگردان در کنار استاد طوس بودند، زیرا او در میان سخن‌سنجان زمان، مقام والایی داشت.
من عجب دارم از آن مردم که هم‌پهلو نهند
در سخن فردوسی فرزانه را با انوری
هوش مصنوعی: من تعجب می‌کنم از کسانی که سخنان فردوسی حکیم را با شعر انوری مقایسه می‌کنند و در کنار هم قرار می‌دهند.
انوری هرچند باشد اوستادی بی‌بدیل
کی زند با اوستاد طوس، لاف همسری؟
هوش مصنوعی: هرچند انوری استاد بی‌نظیری است، اما چه کسی می‌تواند خود را هم‌تراز با استاد طوس، فردوسی، بداند و درباره او بزرگ‌نمایی کند؟
سحر هرچندان قوی‌، عاجز شود با معجزه
چون کند با دست موسی سحرهای سامری
هوش مصنوعی: اگرچه سحر و جادو قوی و تاثیرگذار باشد، اما وقتی معجزه‌ای چون عصای موسی وارد عمل می‌شود، آن سحرها ناتوان و بی‌اثر می‌شوند.
شاهنامه هست بی‌اغراق قرآن عجم
رتبهٔ دانای طوسی‌، رتبهٔ پیغمبری
هوش مصنوعی: شاهنامه، کتابی گران‌قدر و ارزنده است که می‌توان آن را معادل قرآن برای زبان و ادبیات ایرانیان دانست. مقام فردوسی، شاعر آن، به مانند مقام پیامبران در دانش و بینش ارزشمند است.
شاعری را شعر سهل و شاعری را شعر صعب
شاعری را شعر سخته شاعری را سرسری
هوش مصنوعی: برخی از شاعران شعر ساده و روان می‌نویسند، در حالی که دیگران شعرهای دشوار و پیچیده دارند. برخی شعرا هم کارهای سنگین و عمیق ارائه می‌دهند و بعضی دیگر به سرعت و بدون دقت به سراغ نوشتن می‌روند.
آن یکی پند و نصایح آن یکی عشق و مدیح
آن یکی زهد و شریعت آن یکی صوفی‌گری
هوش مصنوعی: یک نفر نصیحت و حکمت می‌دهد، فرد دیگری عاشقانه سخن می‌گوید. یکی به رعایت دین و اصول مذهبی توجه دارد و دیگری به مسایل عرفانی و روحانی می‌پردازد.
بهترین شعری ازین اقسام در شهنامه است
از مدیح و وصف‌ و عشق‌ و پند، چون خوش‌ بنگری
هوش مصنوعی: بهترین شعرها در این دسته در "شهنامه" وجود دارد که درباره مدح، توصیف، عشق و اندرز گفته شده‌اند، اگر به خوبی به آن‌ها توجه کنی.
در مقام چاره‌سازی‌، چون پزشکی چربدست
در مقام کینه‌توزی‌، چون پلنگ بربری
هوش مصنوعی: در هنگام حل مشکل، مانند پزشکی ماهر عمل کن و در زمان ایجاد کینه و دشمنی، مانند پلنگی خشمگین و وحشی رفتار کن.
چون دم از تقدیر و از توحید یزدانی زند
روح را هر نغمه‌اش سازد یکی خنیاگری
هوش مصنوعی: وقتی که درباره سرنوشت و یکتایی خدا سخن می‌گوید، روح هر نغمه‌ای را به مانند یک خواننده زیبا و دلنشین اجرا می‌کند.
داستان‌ها بسته چون زنجیر پولادین به هم
کاندر آن‌ها لفظ با معنا نماید همبری
هوش مصنوعی: داستان‌ها به هم متصل و محکم هستند، مانند زنجیرهای فولادی. در این داستان‌ها، واژه‌ها به شکلی درمی‌آیند که معنای عمیق و متنوعی را به همراه دارند.
باغبان‌وش از بر هر داستانی نو به نو
بسته از اندرز خوش یک دسته گلبرگ طری
هوش مصنوعی: باغبان با مهارت و هنر خاص خود، هر بار داستانی جدید و تازه خلق می‌کند و با نصیحت‌های خوب، دسته‌ای از گلبرگ‌های تازه را می‌چیند.
چند روح اندر یکی شاعر به میراث اوفتاد
فیلسوفی‌، پادشاهی‌، گربزی‌، کندآوری
هوش مصنوعی: چند روح در یک نفر شاعر وجود دارد؛ او به تنها موروثی که از فیلسوفان، پادشاهان و گربه‌ها به ارث برده، دست یافته است.
زین طباع مختلف سر زد صفات مختلف
وان صفت‌ها شعر شد وآن شعرها شد دفتری
هوش مصنوعی: از ویژگی‌های گوناگون انسان‌ها صفات مختلفی بوجود آمده است. این صفات به شعر تبدیل شدند و این شعرها در نهایت به یک دفتر تبدیل شدند.
شعر شاعر نغمهٔ آزاد روح شاعر است
کی توان این نغمه را بنهفت با افسونگری
هوش مصنوعی: شعر شاعر به مانند صدایی است که روح او را آزاد می‌کند، چه کسی می‌تواند این صدا را با جادو و فریب پنهان کند؟
فی‌المثل گر شاعری مهتر نباشد در منش
هرگز از اشعار او ناید نشان مهتری
هوش مصنوعی: اگر شاعری بزرگ و برجسته نباشد، هیچ‌گاه از شعرهای او نشانی از بزرگ‌منشی و برتری پیدا نخواهد شد.
ور نباشد شاعری اندر منش والاگهر
نشنوی از شعرهایش بوی والاگوهری
هوش مصنوعی: اگر شاعری در ذات و شخصیتش فضیلت و بزرگی وجود نداشته باشد، هرگز نمی‌توانی از شعرهای او بوی فضیلت و عظمت را حس کنی.
هر کلامی بازگوید فطرت گوینده را
شعر زاهد زهد گوید، شعر کافر کافری
هوش مصنوعی: هر کلامی که از دهان انسان بیرون می‌آید، نشان‌دهندهٔ ذات و شخصیت اوست. شعر یک زاهد، نمایانگر زهد و پارسایی اوست، در حالی که شعر یک کافر، بیانگر عقاید و ویژگی‌های بی‌خدایی اوست.
ترجمان مخبر والای فردوسی بود
هرچه در شهنامه است آثار والا مخبری
هوش مصنوعی: هرچه در شاهنامه فردوسی وجود دارد، بازگوکنندهٔ پیام‌ها و معانی بلند آن است و او را به عنوان یک گزارشگر بزرگ و برجسته معرفی می‌کند.
گفت پیغمبر که دارند اهل فردوس برین
بر زبان لفظ دری‌، جای زبان مادری
هوش مصنوعی: پیامبر فرمودند که در بهشت، اهل آنجا با زبان فارسی صحبت می‌کنند و برای زبان مادری و اصالت هر فرد ارزش قائل هستند.
نی عجب گر خازن فردوس فردوسی بود
کو بود بی‌شبهه رب‌النوع گفتار دری
هوش مصنوعی: خالی از لطف نیست اگر بگوییم که خازن بهشت، شاعر بزرگ ایرانی فردوسی است، زیرا او به طور بی‌نظیری در هنر گفتار و بیان مهارت دارد.
عیب بر شهنامه و گوینده‌اش هرگز نکرد
جز کسی کش نیست عقل از وصمت نقصان بری
هوش مصنوعی: نقد و عیبی بر داستان‌های شاهان و راوی آن‌ها نخواهد بود، جز از کسی که خود از درک و فهم مناسبی برخوردار نیست و نمی‌تواند به خوبی سخن بگوید.
گر نه با افسار قانونشان بپیچانند پوز
از بر بستان دانش پشک ریزند از خری
هوش مصنوعی: اگر اجازه ندهند که با قوانینی که وضع کرده‌اند، از مسیر خود خارج شویم، در این صورت، هیچ دانشی به ما نخواهد آموخت و ما فقط به مانند خری خواهیم بود که فقط به سختی و فشار می‌تواند پیش برود.
کس بدیشان نگرود گرچه زن و فرزندشان
لاجرم خصم بزرگانند و خصمی مفتری
هوش مصنوعی: هر کسی به آن‌ها توجه نمی‌کند، هرچند که زن و بچه‌هایشان ناگزیر دشمن بزرگان هستند و دشمنانی خائن به شمار می‌آیند.
هرکسی مشهور شد این قوم بدخواه وبند
زانکه بوم شوم باشد دشمن کبک دری
هوش مصنوعی: هر کس که به شهرت و معروفیت برسد، گروهی هستند که در دل به او حسادت می‌ورزند و به او آسیب می‌زنند. این نشان می‌دهد که اگر کسی به مقام یا موفقیتی دست یابد، ممکن است دشمنان و حسودانی پیدا کند که از دیدن موفقیت او خوشحال نیستند.
این ددان با سعدی و حافظ همیدون دشمنند
کز چه رو معبود خلقند آن بتان آذری
هوش مصنوعی: این افراد شرور با سعدی و حافظ دشمنی می‌کنند، به این خاطر که آن بت‌های آذری، معبود و پرستشگاه مردم هستند.
مدح فردوسی شنیدم از شعاع‌الملک و گشت
طبع من از خواندن شعرش بدین گفتن جری
هوش مصنوعی: مدح فردوسی را از شعاع‌الملک شنیدم و خواندن شعرش باعث شد که ذوق و لطافت حس من برانگیخته شود و به این شکل بیان کنم.
شطری اندر شعر گفت از سال و ماه اوستاد
اینک این تاریخ نیک آید چو نیکو بشمری
هوش مصنوعی: شاعر در این بیت می‌گوید که شطری (شاعر) درباره سال و ماه صحبت کرده است و اکنون زمانی فرا رسیده که این تاریخ به خوبی می‌تواند مورد توجه و بررسی قرار گیرد، اگر به دقت محاسبه شود.
سیصد و سی یا به سالی کمتر از مادر بزاد
هم به شصت و پنج کرد آغاز دستان‌گستری
هوش مصنوعی: در اینجا به سالی اشاره شده که شخصی در آن متولد شده و داستان‌های او از شصت و پنج سالگی آغاز می‌شود. این موضوع نشان‌دهنده‌ی آغاز دوره‌ای مهم و تاثیرگذار در زندگی اوست.
در اوان چارصد شد اسپری شهنامه‌اش
یازده سال دگر شد عمر شاعر اسپری
هوش مصنوعی: در زمان چهارصد سال، داستان‌های او به نام «شهنامه» نوشته شد و شاعر نیز یازده سال دیگر عمر کرد.
برد سی و پنج سال اندر کتاب خویش رنج
ماند با رنجی چنان‌، گنجی بدین پهناوری
هوش مصنوعی: او سی و پنج سال در نوشتن کتاب خود زحمت کشید و با این تلاش، دستاوردی به این وسعت و ارزشمند به‌دست آورد.
زر به کف ناورد، زیرا کارفرمایان بدند
بسته همچون سکه‌، دل بر نقش زر جعفری
هوش مصنوعی: کسی که ثروت به دست نمی‌آورد، به این دلیل است که کارفرمایان خوبی نیستند و انسان‌ها مانند سکه‌ در دست دیگران هستند؛ در حالی که دلشان به تصویر و زیبایی زر نقره‌ای چشم دوخته است.
جود محمودی در آغاز جهانگیریش بود
چون فزون شد گنج‌، رادی رفت و آمد معسری
هوش مصنوعی: محبت و generosity محمود در شروع دوران حکومتش به وضوح قابل مشاهده بود، اما با افزایش ثروت و دارایی‌های او، دیگر توجهی به نیازمندان نداشت و از کمک به افراد بی‌بضاعت غافل شد.
زنده شد ایران ازین شهنامه گرچه شاعرش
خون دل خورد و ندید از بخت الا مدبری
هوش مصنوعی: ایران با این داستان پرحماسه، دوباره جان گرفت، هرچند که شاعر آن برای سرودن این اثر، زجر و رنج بسیاری را متحمل شد و در نهایت نتوانست از سرنوشت خوب و خوشی بهره‌مند شود.
تا به عهد پهلوی شاهنشه والاگهر
شد هزارهٔ او در انگشت جهان انگشتری
هوش مصنوعی: در زمان سلطنت شاه پهلوی، او چنان محبوب و ارزشمند شد که مانند یک انگشتری در دست جهانیان تجلی یافت.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۵۱ - کل‌ الصیدفی جوف‌الفرا به خوانش علی نظیری

حاشیه ها

1392/08/01 19:11
میلاد

بیت 13 به صورت زیر نادرست است:
انوری هرچند باشد اوستادی بی‌بدیل
کی زند با استاد ی چو من‌، لاف همسری؟
صورت صحیح بیت:
انوری هر چند باشد اوستادی بی بدیل
کی زند با اوستاد طوس لاف همسری

1393/12/09 07:03
کیانوش پدرود

بیت پنجم از انتها اشتیاه به نظر می آید. به جای:
برد سی و پنج سال اندر کتاب خویش رنج
باید بیاید:
برد سی سال و پنج اندر کتاب خویش رنج

1396/08/18 19:11
ارمین

این شعر بر وزن رمل مثمن محذوف است
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

بسیار صدای عالی روی شعر اومده ، لذت بردم از تن صدا ...اگه ممکنه بیشتر از این صدا استفاذه شود

1398/02/15 21:05
احمد لماس

در هنگام خواندن شعر واژه های اینت و آنت به غلط به فتح نون خوانده شده در حالی که به ضرورت وزن بایستی آن حروف بصورت ساکن تلفظ شوند. ممنون از شما

1398/10/23 20:12
عین. ح

با سلام و احترام، نظر آقای کیانوش درست نیست، زیرا همچنان که دوستان هم اشاره فرمودند، وزن شعر خراب می‌شود.

1399/08/01 20:11
سینا

جای بسی تاسف است که این آقای علی نظیری شعر مرحوم ملک را با غلطهای متعدد و فاحش خوانده اند. مثل تلفظ "اینت" و "آنت" و یا حتی نحوه بیان کلمه "سری" در همان مصراع اول شعر! و البته موارد متعدد دیگر. آقای نظیری عزیز! شما که سواد کافی برای خواندن شعر ندارید، لطفاً نخوانید، یا قبل از ضبط صدا از دیگران برای خواندن شعر راهنمایی بخواهید. مگر کسی شما را مجبور کرده که شعر را بخوانید و خوانِش نادرست را در سایت قرار دهید؟

1399/08/13 10:11
سینا

بیت سی و پنجم مصراع اول بدین صورت صحیح است:
"هر کسی مشهور شد این قوم بدخواهِ وِیَند"
که به غلط نوشته شده "بدخواه وبند"، و همچنین در خوانش شعر به غلط خوانده شده "بد خواه و بَدَند".

1399/08/13 10:11
سینا

یکی دیگر از اشتباهات در خوانش شعر، در بیت شانزدهم، بدین قرار است:
"شاعری را شعر سهل و شاعری را شعر صعب
شاعری را شعر سخته شاعری را سرسری"
هر چهار حرف "ی" در چهار کلمه "شاعری" در این بیت "ی" نکره هستند و باید بدان صورت خوانده شوند که معنای "یک شاعر" را بدهند. در خوانش شعر این کلمات به صورت اسم مصدر به معنی "شاعر بودن" خوانده شده اند.
مقصودِ مرحومِ ملک از این بیت و دو بیت بعدی که به نحوی موقوف المعانی هستند این است که هر شاعری سبکی در شعر دارد ولی بهترینِ انواعِ شعر در کتاب سترگ شاهنامه آمده است.

1399/08/13 10:11
سینا

یکی دیگر از اشتباهات در خوانش شعر در بیت بیست و سوم است:
"چند روح اندر یکی شاعر به میراث اوفتاد
فیلسوفی‌، پادشاهی‌، گُربِزی‌، کُندآوری"
تلفظ کلمه "گُربِز" به ضم گاف و کسر ب صحیح است ( و البته در بعضی موارد به ضم ب هم آمده است) اما در خوانش شعر به غلط با فتح گاف و فتح ب خوانده شده است. معنی این کلمه "زیرک و دانا" است که بار مثبت دارد اما در بعضی متون قدیم به معنای "حیله گر" و "طرار" هم آمده است که بار منفی دارد. در اینجا معنی اول درست است که با کلمه "کُند‌آور" که به معنای "حکیم" و "دلاور" با بار مثبت است همخوانی دارد.