شمارهٔ ۲۴۳ - قهر و آشتی
ای ماه دو هفته یاد ما کردی
احسنت خوش آمدی صفا کردی
دشمن کامی گذاشتی وز مهر
خود را نفسی به کام ما کردی
بیگانه ز رشک خون همی گرید
زین سان که تو یاد آشنا کردی
بیگانهپرست بودهای و امروز
دانم کان خوی بد رها کردی
از کرده تو را خجل همی بینم
خواهی که نپرسمت چرا کردی
نندیشی از آنکه بارها با من
صد گونه گره زدی و واکردی
بس راز نهان که داشتم با تو
رفتی و به جمله برملا کردی
وامروز چه شد که آمدی زی من
این مرحمت آخر از کجا کردی
این لطف به خاطر من مسکین
یا آنکه به خاطر خدا کردی
یا در حق من عطوفتِ شه را
دیدی و ز روی من حیا کردی
*
*
ای شاه؛ ز پاکی نیت خود را
اندر خور مدحت و ثنا کردی
ز اندیشهٔ ملک، خواب نوشین را
از دیدهٔ خویشتن جدا کردی
با ملت خویش رایگان گشتی
بر سیرت عدل اقتدا کردی
نه در کنف عدو مقر جستی
نه کام معاندان روا کردی
نه توقیعی به اجنبی دادی
نه تاییدی ز اشقیا کردی
صد انده و غم به خود خریدی، لیک
از ملک فروختن ابا کردی
در پاس وطن هرآنچه کردی تو
بر سیرت پاک اولیا کردی
ور خود به «بهار» سرگران گشتی
و او را به شکنج مبتلا کردی
گفتی روزی بر او ببخشایم
و امروز به عهد خود وفا کردی
زنهار گر از تو دل بگردانم
هرچ آن کردی به من، بهجا کردی
ور زان که به کار خویشتن نالم
نتوان گفتن که ناسزا کردی
من مویه کنم سهماهه خُسران را
وان کیست که گویدم خطا کردی
بدخواه گزافه گوید ار گوید
کاین مویه ز دست پادشا کردی
شاها ز تو هیچ کس ننالد زانک
در دلها مهر خویش جا کردی
تا چرخ به پاست رایت خود را
بینم که به چرخ آشنا کردی
شمارهٔ ۲۴۲ - صدر اصفهان: گر که صدر اندر اصفهان نبدیشمارهٔ ۲۴۴ - پیام به وزیر خارجه انگلستان: سوی لندن گذر ای پاک نسیم سحری
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ماه دو هفته یاد ما کردی
احسنت خوش آمدی صفا کردی
هوش مصنوعی: ای ماه دو هفته، یادت به خوبی ما را زنده کرد. خوش آمدی و فضای دلانگیزی ایجاد کردی.
دشمن کامی گذاشتی وز مهر
خود را نفسی به کام ما کردی
هوش مصنوعی: تو با گذاشتن دشمن در کار ما، بخشی از محبتت را به ما هدیه کردی.
بیگانه ز رشک خون همی گرید
زین سان که تو یاد آشنا کردی
هوش مصنوعی: بیگانه از حسادت به شدت گریه میکند، چنانکه تو یادی از آشنا کردی.
بیگانهپرست بودهای و امروز
دانم کان خوی بد رها کردی
هوش مصنوعی: تو که همیشه به دیگران میتراشتی و به آنها ارادت میورزیدی، حالا میفهمم که این رفتار زشت را کنار گذاشتهای.
از کرده تو را خجل همی بینم
خواهی که نپرسمت چرا کردی
هوش مصنوعی: من از عمل تو شرمندهام و میبینم که نمیخواهی بپرسم چرا این کار را کردی.
نندیشی از آنکه بارها با من
صد گونه گره زدی و واکردی
هوش مصنوعی: به فکر این نباش که تو بارها با من به طور مختلف درگیر شدی و آن زنجیرهها را باز کردی.
بس راز نهان که داشتم با تو
رفتی و به جمله برملا کردی
هوش مصنوعی: بسیاری از رازهای نهانی که با تو داشتم، اکنون افشا شدهاند و مشخص شدهاند.
وامروز چه شد که آمدی زی من
این مرحمت آخر از کجا کردی
هوش مصنوعی: امروز چه اتفاقی افتاد که به دیدنم آمدی؟ این لطفی که نسبت به من کردی، از کجا ناشی میشود؟
این لطف به خاطر من مسکین
یا آنکه به خاطر خدا کردی
هوش مصنوعی: این محبت و مهربانی که به من کردهای، آیا به خاطر من حقیر است یا به خاطر خداوند؟
یا در حق من عطوفتِ شه را
دیدی و ز روی من حیا کردی
هوش مصنوعی: شاید تو محبت و مهربانی شاه را در حق من مشاهده کردی و به خاطر من شرم و حیا به خود گرفتی.
*
*
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که گوینده به محبوب خود اشاره دارد، و احساسات عمیقی نسبت به او دارد. او از عشق و زیبایی محبوبش صحبت میکند و این عشق را به گونهای وصف میکند که نشاندهنده اشتیاق و دلبستگی عمیق اوست.
ای شاه؛ ز پاکی نیت خود را
اندر خور مدحت و ثنا کردی
هوش مصنوعی: ای پادشاه؛ به خاطر پاکی نیتت، خود را شایستهی ستایش و تمجید قرار دادی.
ز اندیشهٔ ملک، خواب نوشین را
از دیدهٔ خویشتن جدا کردی
هوش مصنوعی: از فکر و تدبیر پادشاه، خواب شیرین را از چشمان خود دور کردی.
با ملت خویش رایگان گشتی
بر سیرت عدل اقتدا کردی
هوش مصنوعی: با مردم خود، بدون هیچ گونه هزینهای، بر اصول عدالت پایبند و الگو قرار گرفتی.
نه در کنف عدو مقر جستی
نه کام معاندان روا کردی
هوش مصنوعی: نه در پناه دشمن پنهان شدی و نه خواستههای مخالفان را قبول کردی.
نه توقیعی به اجنبی دادی
نه تاییدی ز اشقیا کردی
هوش مصنوعی: تو نه به بیگانگان نامهای نوشتی، و نه از ستمگران تأییدی دریافت کردی.
صد انده و غم به خود خریدی، لیک
از ملک فروختن ابا کردی
هوش مصنوعی: تو با خود اندوه و نگرانیهای زیادی را پذیرفتی، اما از دست دادن چیزهای ارزشمندی را نپذیرفتی.
در پاس وطن هرآنچه کردی تو
بر سیرت پاک اولیا کردی
هوش مصنوعی: درحفاظت از میهن، هر چه که انجام دادی، بر اساس روش و رفتار نیکو و پاکان بوده است.
ور خود به «بهار» سرگران گشتی
و او را به شکنج مبتلا کردی
هوش مصنوعی: اگر خود را به «بهار» ناراحت کنی و او را به ستم و رنج دچار سازی، این کار به خودت آسیب میزند.
گفتی روزی بر او ببخشایم
و امروز به عهد خود وفا کردی
هوش مصنوعی: تو روزی گفتی که به او رحم خواهی کرد و امروز به وعدهات عمل کردی.
زنهار گر از تو دل بگردانم
هرچ آن کردی به من، بهجا کردی
هوش مصنوعی: اگر از تو دل بکنم، میدانم که هر کاری که با من کردی، بهجاست و درست است.
ور زان که به کار خویشتن نالم
نتوان گفتن که ناسزا کردی
هوش مصنوعی: اگر از کسی گله داشته باشم که به کار خود نمیرسد، نمیتوانم او را سرزنش کنم که به من بیاحترامی کرده است.
من مویه کنم سهماهه خُسران را
وان کیست که گویدم خطا کردی
هوش مصنوعی: من از زیان و سوگواری سهماههام شکایت میکنم، اما آیا کسی هست که بگوید تو اشتباه کردی؟
بدخواه گزافه گوید ار گوید
کاین مویه ز دست پادشا کردی
هوش مصنوعی: اگر بدخواهی بخواهد بگوید که این گریه و زاری که میکنی، به خاطر ظلم و ستم پادشاه است، حرفی از روی بیدلیل زده است.
شاها ز تو هیچ کس ننالد زانک
در دلها مهر خویش جا کردی
هوش مصنوعی: ای پادشاه، هیچ کسی از تو گلهمند نیست، چرا که تو عشق و محبت خود را در دلها جای دادهای.
تا چرخ به پاست رایت خود را
بینم که به چرخ آشنا کردی
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا به گردش خود ادامه دهد، دوست دارم که در کنار تو باشم و خاطرات شیرینمان را مرور کنم؛ چرا که تو به من کمک کردی با این دنیا بیشتر آشنا شوم.
حاشیه ها
1402/10/23 12:12
کژدم
بهار در یادداشتهای خود دربارهٔ این قصیده نوشته است: «در شوال ۱۳۳۶ مطابق ۱۲۹۶ خورشیدی روزنامهٔ نوبهار، به امر دربار وقت توقیف شد و پس از سه ماه قرار شد آزاد شود، ولی چون به سبب نشر اشعاری که مخالف میل دربار بود، توقیف شده بود، قرار شد شعری به جبران آن گفته شود و چون این پیشنهاد از طرف دوستان جمعیتی و ملی به عمل آمده بود، پذیرفته آمد و این قصیده در نوبهار در سال ۱۲۹۶ انتشار یافت.»