گنجور

شمارهٔ ۲۳۲ - ای مشارالسلطنه

نعمت دنیا سرابست ای مشارالسلطنه
این جهان نقش برآبست ای مشارالسلطنه
تا توانی ظلم کن کاین روزگار بی کتاب
حامی هر بی‌کتابست ای مشارالسلطنه
تا توانی دخل برکاین روزگار بی‌حساب
عاری از علم حسابست ای مشارالسلطنه
کشور پر انقلاب و نرخ ارزاق گران
زان قدوم مستطابست ای مشارالسلطنه
سهم از مدخول قصابان و خبازان شهر
رسم هر مالک رقابست ای مشارالسلطنه
لیک سهم از دخل علافان و صرافان شهر
هذه شینی عجابست ای مشارالسلطنه
هیئت شوربلدگرمنفصل شد باک نیست
شور در قدرت عذابست ای مشارالسلطنه
لیک این دکان حراجی و احضار ولات
اندکی دور از صوابست ای مشارالسلطنه
خلق می‌گفتند قبل از حرکت از تهران تو را
از مداخل اجتنابست ای مشارالسلطنه
لیک روشن شد دلت از دخل‌های سبزوار
دخل اول فتح بابست ای مشارالسلطنه
نی خطا گفتم دلت روشن بد از اول‌، بلی
قطره ملزوم سحابست ای مشارالسلطنه
محرمانه دخل کردن بی‌صدا و بی‌ندا
رسم آن عالیجنابست ای مشارالسلطنه
لیک با طبل و دهل پر کردن جیب و بغل
خود سؤالی بی‌جوابست ای مشارالسلطنه
ظاهراً مأیوسی از آیندهٔ این مملکت
یاس و راحت هم‌رکابست ای مشارالسلطنه
وه چه خوش گفت آن که گفت الیاس احدالراحتین
این سخن چون آفتابست ای مشارالسلطنه
ناصرالدین‌میزرا شهزادهٔ دانش‌پژوه
در عدالت کامیابست ای مشارالسلطنه
لیک با همچون تویی دستور کافی حال او
حالت قوم غرابست ای مشارالسلطنه
آنچه مرحوم سپهسالار برد از این بلد
در زبان شیخ و شابست ای مشارالسلطنه
شکرلله چشم ما روشن به دیدار شما
بعد از آن غفران‌مآبست ای مشارالسلطنه
آب را گل ساز و ماهی گیر زیرا چشم خلق
کور چون چشم حبابست ای مشارالسلطنه
اندر این کشور که خادم را ز خائن فرق نیست
رشوه نگرفتن عذابست ای مشارالسلطنه

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نعمت دنیا سرابست ای مشارالسلطنه
این جهان نقش برآبست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: دنیا مانند سرابی است که در بیابان ظاهر می‌شود و واقعیت ندارد. این جهان نیز همچون نقشی است بر روی آب که باقی نمی‌ماند.
تا توانی ظلم کن کاین روزگار بی کتاب
حامی هر بی‌کتابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: تا جایی که می‌توانی ظلم کن، زیرا در این زمان، بدون کتاب، هرکس که بی‌دانش است، حمایت می‌شود، ای ولیعهد.
تا توانی دخل برکاین روزگار بی‌حساب
عاری از علم حسابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: تا جایی که می‌توانی، در این روزگار پر از بی‌حساب و کتاب، که علم حساب در آن وجود ندارد، احتیاط کن، ای بزرگوار.
کشور پر انقلاب و نرخ ارزاق گران
زان قدوم مستطابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: کشور ما پر از تغییرات و نوسانات است و قیمت کالاها نیز افزایش یافته است. این وضعیت ناشی از آمدن شما، ای بزرگوار و ولی امر ما، می‌باشد.
سهم از مدخول قصابان و خبازان شهر
رسم هر مالک رقابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: در اینجا به اهمیت نقش و سهم افرادی مانند قصابان و نانوایان در زندگی روزمره اشاره می‌شود. به نوعی بیان می‌کند که هر کسی که مال و املاکی دارد، باید به این افراد توجه کند و ببیند که نیازهای مردم چگونه از طریق آنها تأمین می‌شود. در واقع، این افراد جزء اساسی جامعه هستند و بدون آنها زندگی روزمره معنا ندارد.
لیک سهم از دخل علافان و صرافان شهر
هذه شینی عجابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: اما سهمی که از درآمد گلابی‌های بیکار و دلالان شهر به دست می‌آید، واقعاً شگفت‌انگیز و عجیب است، ای بزرگ‌مرد شهر.
هیئت شوربلدگرمنفصل شد باک نیست
شور در قدرت عذابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: شور و هیجان در دلسردی و جدایی نمایان شده است. نگران نباشید، زیرا شور و هیجان در قدرت می‌تواند عذاب‌آور باشد، ای سرور کشور.
لیک این دکان حراجی و احضار ولات
اندکی دور از صوابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: اما این مغازه حراجی و دعوت به مقام‌ها، کمی دور از انصاف است ای آقای سلطنت.
خلق می‌گفتند قبل از حرکت از تهران تو را
از مداخل اجتنابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: مردم می‌گفتند قبل از اینکه از تهران حرکت کنی، باید از ورود به برخی جاها پرهیز کنی، ای مشارالسلطنه.
لیک روشن شد دلت از دخل‌های سبزوار
دخل اول فتح بابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: با این حال، دل تو از درآمدهای سبزوار روشن شد، زیرا اولین درآمد، شروعی برای به دست آوردن موفقیت است، ای صاحب‌این‌منصبی.
نی خطا گفتم دلت روشن بد از اول‌، بلی
قطره ملزوم سحابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: من اشتباه نگفتم که دلت از ابتدا روشن بود، بله، هر قطره‌ای به باران وابسته است، ای پادشاه بزرگ.
محرمانه دخل کردن بی‌صدا و بی‌ندا
رسم آن عالیجنابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که بی‌صدا و بدون جلب توجه کسی، به مشکلات یا مسائل شخصی پرداخته می‌شود و این کار نشان‌دهنده‌ی ویژگی خاص و منحصر به فرد شخصی با مقام و اعتبار بالا است.
لیک با طبل و دهل پر کردن جیب و بغل
خود سؤالی بی‌جوابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: اما پر کردن جیب و دور کمر خود با طبل و دهل، سؤالی است بی‌پاسخ، ای آقای بزرگ.
ظاهراً مأیوسی از آیندهٔ این مملکت
یاس و راحت هم‌رکابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که ناامیدی از آینده این کشور با راحتی و آسایش درهم آمیخته شده است، ای رئیس‌السلطنه.
وه چه خوش گفت آن که گفت الیاس احدالراحتین
این سخن چون آفتابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: زیباست که کسی گفته است الیاس یکی از دو گزینه راحتی است؛ این گفته مانند خورشید روشن و واضح است، ای مشارالسلطنه.
ناصرالدین‌میزرا شهزادهٔ دانش‌پژوه
در عدالت کامیابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: ناصرالدین‌میرزا، شهزاده‌ای است که در علم و دانش موفق است و در عدالت هم به خوبی عمل می‌کند، ای مشارالسلطنه.
لیک با همچون تویی دستور کافی حال او
حالت قوم غرابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: با این وجود، وجود تو برای بیانات کافی است، حال او، حالتی مانند قوم کژدم‌هاست، ای سرآمد سلطنت.
آنچه مرحوم سپهسالار برد از این بلد
در زبان شیخ و شابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: مرحوم سپهسالار آن چیزی را که از این کشور به زبان شیخ و شابست به همراه برد، به شما ارائه می‌دهد، ای مشارالسلطنه.
شکرلله چشم ما روشن به دیدار شما
بعد از آن غفران‌مآبست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: خدا را شکر که چشمان ما با دیدن شما روشن شد، بعد از آنکه شما با رحمت و بخشش خود ما را سپاسگزاری کرده‌اید، ای بزرگوار.
آب را گل ساز و ماهی گیر زیرا چشم خلق
کور چون چشم حبابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: آب را کدر کن و ماهی بگیر، چون که چشم مردم مانند چشم حباب نابینا است ای پادشاه بزرگ.
اندر این کشور که خادم را ز خائن فرق نیست
رشوه نگرفتن عذابست ای مشارالسلطنه
هوش مصنوعی: در این سرزمین، تفاوتی میان خدمتگزار و خائن وجود ندارد و اگر کسی رشوه نگیرد، مجازات خواهد شد، ای صاحب قدرت.

حاشیه ها

1393/03/03 06:06
حاتم

بیت ششم، مصرع دوم به جای «هذه شینی عجابست» باید قرار داد: «هذه شیءٌ عجابست»