شمارهٔ ۲۳۰ - خزینۀ حمام
افتاد به حمام، رهم سوی خزینه
ترکید کدوی سرم از بوی خزینه
من توی خزینه نروم هیچ و ز بیرون
مبهوت شوم چون نگرم سوی خزینه
چون کاسهٔ «بزقرمهٔ» پرقرمهٔ کمآب
پر آدم و کمآب بود توی خزبنه
گه آبی و گه سبز شود چون پرطاوس
آن موج لطیفی که بود روی خزینه
گر کودک بیمو ز خزینه بدر آید
پرپشم شود پیکرش از موی خزینه
موی بدن و چرک و حنا و کف صابون
آبیست که جاری بود از جوی خزینه
چون جمجمهٔ مردهٔ سی روزه دهد بوی
آن خوی که چکد از خم ابروی خزینه
سرگین گرو از عطر برد، گر بگشاید
عطار سپس دکه به پهلوی خزینه
با جبههٔ پرچین و لب عربدهجویش
گرم و تر و چسبنده بود خوی خزینه
از لای کش احوال دل خستهٔ او پرس
چون رنگ طبیعی پرد از روی خزینه
پیکر شودش زرد به رنگ مگس نحل
هرکس که برون رفت ز کندوی خزینه
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
افتاد به حمام، رهم سوی خزینه
ترکید کدوی سرم از بوی خزینه
هوش مصنوعی: به حمام رفتم و ناگهان متوجه شدم که بوی نامطبوع خزینه مانند کدو به سرهام هجوم آورده است.
من توی خزینه نروم هیچ و ز بیرون
مبهوت شوم چون نگرم سوی خزینه
هوش مصنوعی: من هیچ وقت به داخل خزینه نمیروم و وقتی به بیرون نگاه میکنم، مبهوت میشوم؛ چون وقتی به خزینه نگاه میکنم...
چون کاسهٔ «بزقرمهٔ» پرقرمهٔ کمآب
پر آدم و کمآب بود توی خزبنه
هوش مصنوعی: کاسهای که کم آب و پر از آدم است، به نوعی نشاندهنده این است که شرایط به اندازه کافی خوب نیست و شلوغی یا بینظمی در آن وجود دارد. در این حالت، نسبت به منابع محدود، اوضاع به هم ریخته و پر از مشکلی است که افراد در آن احساس راحتی نمیکنند.
گه آبی و گه سبز شود چون پرطاوس
آن موج لطیفی که بود روی خزینه
هوش مصنوعی: گاهی رنگ آبی به خود میگیرد و گاهی سبز میشود، همچون پرهای پرندهی زیبا و رنگارنگ. این اشاره به موجی نرم و لطیف دارد که بر روی سطح خزینه (حوض یا آبمعدن) قرار دارد.
گر کودک بیمو ز خزینه بدر آید
پرپشم شود پیکرش از موی خزینه
هوش مصنوعی: اگر کودک بیمو از خزانه خارج شود، در آینده بدنش از مو پوشیده خواهد شد.
موی بدن و چرک و حنا و کف صابون
آبیست که جاری بود از جوی خزینه
هوش مصنوعی: موهای بدن، چرک، حنا و کف صابون، همگی نشانههایی از آبی هستند که از جوی خزینه در حال جریان است.
چون جمجمهٔ مردهٔ سی روزه دهد بوی
آن خوی که چکد از خم ابروی خزینه
هوش مصنوعی: وقتی که پس از سی روز از مردن، جمجمهای بوی خاصی را منتشر کند، یادآور خویی است که از خم ابروهای زیبا به مشام میرسد.
سرگین گرو از عطر برد، گر بگشاید
عطار سپس دکه به پهلوی خزینه
هوش مصنوعی: اگر بوی بدی از عطر بگذرد، وقتی عطار دکان خود را باز کند، ممکن است به خزینه نزدیک شود.
با جبههٔ پرچین و لب عربدهجویش
گرم و تر و چسبنده بود خوی خزینه
هوش مصنوعی: با دلی پر از شور و حرارت، و با لبانی که همیشه در حال مطرح کردن خواستهها و ناز و کرشمه بود، رفتار و منش او همچون خزانهای غنی و پر از احساسات بود.
از لای کش احوال دل خستهٔ او پرس
چون رنگ طبیعی پرد از روی خزینه
هوش مصنوعی: از یکنواختی و خستگی دل او بپرس، چطور میتواند رنگ و زیبایی واقعی را از پشت پردههای سختی و مشکلاتش نشان دهد.
پیکر شودش زرد به رنگ مگس نحل
هرکس که برون رفت ز کندوی خزینه
هوش مصنوعی: کسی که از کندوی عسل خارج میشود، چهرهاش به زردی رنگ مگس میشود.