گنجور

شمارهٔ ۲۲۳ - تنازع بقا

زندگی جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو
نیست هنگام تامل بی‌درنگ آماده شو
در ره ناموس ملک و ملت و خویش و تبار
با نشاط شیر و با عزم پلنگ آماده شو
بهر کام دوستان و بهر طبع دشمنان
در مقام خویش‌، چون شهد و شرنگ آماده شو
همچو شیر سخت‌دندان یا عقاب تیزچنگ
تا مراد خویش را آری به چنگ‌، آماده شو
تا رود صیت خوشت هرسو، چو سرو آزاده باش
تا رسد آوازه‌ات هرجا، چو چنگ آماده شو
علم یکتا گوهر است و کاهلی کام نهنگ
تا بری این گوهر از کام نهنگ آماده شو
حاصل فرهنگ جز مهر و محبت هیچ نیست
تا از این فرهنگ یابی فر و هنگ آماده شو
خشم و شهوت پالهنگ گردن آزادگی‌ست
تا ز گردن بفکنی این پالهنگ آماده شو
پاکدامن باش و ایمن‌، ورنه با سرکوب دهر
چون قَمیصِ شوخگن بهر گدنگ آماده شو
چون جوانمردان به یک‌رنگی مَثَل شو در جهان
ورنه بهر دیدن صد ریو و رنگ آماده شو
گر به گیتی علم و دانش را نجُستی رنگ رنگ
تیره‌بختی را به گیتی رنگ رنگ آماده شو
ای پسر کسب هنر کن تا که نام‌آور شوی
ور بماندی از هنرها بهر ننگ آماده شو
خیز و با ورزش برآر این کسوت زرد از بدن
ورنه چون شلتوک مسکین بهر دنگ آماده شو
گر نکردی بازوی خود را به ورزش همچو سنگ
ای بلورین ساق و ساعد، بهر سنگ آماده شو
ور تن ورزنده‌ات را ورزش جان یار نیست
چون ستوران از پی افسار و تنگ آماده شو
گر تنت بی‌کار و جان بی‌ورز و دل بی‌عشق ماند
همچو مسکینان به فقر و چرس و بنگ آماده شو
رستی ار با رهروان رفتی وگر ماندی به جای
سنگلاخ عمر را با پای لنگ آماده شو
با ریاضت می‌توان ز آیینهٔ جان برد زنگ
تا رود یک سر از این آیینه زنگ آماده شو
نیست ممکن پاس کشور بی‌کتاب و بی‌تفنگ
بهر کشور با کتاب و با تفنگ آماده شو
دهر در هر کارکردی می‌زند زنگ خطر
پیش از آن کآید به گوشت بانگ زنگ آماده‌ شو
تا رسی از راستکاری با سر مقصود خویش
زیر این چرخ مقوس چون خدنگ آماده شو
ساز چوگانی ز رسم مشرق و علم فرنگ
پس برای بردن گوی از فرنگ آماده شو
این بنا آماده شد بهر تو با این ارج و سنگ
هم تو بهر این بنا با ارج و سنگ آماده شو
اینک این میدان ورزش‌، عرصهٔ علم و هنر
شیرمردا با غریو و با غرنگ آماده شو
سال تاریخ بنا را زد رقم کلک بهار
زندگی جنگست جانا بهر جنگ آماده شو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زندگی جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو
نیست هنگام تامل بی‌درنگ آماده شو
هوش مصنوعی: زندگی مانند یک جنگ است، دوست من. باید برای روبرو شدن با چالش‌ها آماده باشی و لحظه‌ای را برای تردید و فکر کردن هدر ندهی. وقت عمل کردن است، بنابراین خودت را مجهز کن و برای مواجهه با مشکلات آماده شو.
در ره ناموس ملک و ملت و خویش و تبار
با نشاط شیر و با عزم پلنگ آماده شو
هوش مصنوعی: در راستای دفاع از آبرو و ارزش‌های میهن و خانواده‌ات، با شجاعت و قوت قلب آماده باش.
بهر کام دوستان و بهر طبع دشمنان
در مقام خویش‌، چون شهد و شرنگ آماده شو
هوش مصنوعی: برای رضایت دوستان و در برابر نظر دشمنان، به گونه‌ای آماده باش که مانند عسل و زهر در موقعیت خود ظاهر شوی.
همچو شیر سخت‌دندان یا عقاب تیزچنگ
تا مراد خویش را آری به چنگ‌، آماده شو
هوش مصنوعی: مانند شیری با دندان‌های تیز یا عقابی با چنگال‌های تیز، برای رسیدن به خواسته‌ات آماده باش و آن را به چنگ بیاور.
تا رود صیت خوشت هرسو، چو سرو آزاده باش
تا رسد آوازه‌ات هرجا، چو چنگ آماده شو
هوش مصنوعی: برای اینکه نام خوبت در هر جا بپیچد، مانند سرو آزاد و مستقل باش. همچنین باید همچون ساز آماده با دل و جان، برای رسیدن به آوازه‌ات تلاش کنی.
علم یکتا گوهر است و کاهلی کام نهنگ
تا بری این گوهر از کام نهنگ آماده شو
هوش مصنوعی: علم همانند یک گوهر ارزشمند است و بی‌توجهی می‌تواند این گوهر را به خطر بیندازد. بنابراین، باید آماده باشی تا از این خطرات دور بمانی و از علم خود محافظت کنی.
حاصل فرهنگ جز مهر و محبت هیچ نیست
تا از این فرهنگ یابی فر و هنگ آماده شو
هوش مصنوعی: تنها نتیجه‌ای که از فرهنگ به دست می‌آید، محبت و دوستی است. بنابراین از این فرهنگ بیاموز تا بتوانی شکوه و زیبایی را فراگیری.
خشم و شهوت پالهنگ گردن آزادگی‌ست
تا ز گردن بفکنی این پالهنگ آماده شو
هوش مصنوعی: خشم و شهوت مانند زینتی هستند که بر گردن آزادی و آزادگی آویخته شده‌اند. اگر می‌خواهی از این زینت خلاص شوی و به آزادی واقعی دست یابی، باید آماده تغییر و رها کردن آن‌ها باشی.
پاکدامن باش و ایمن‌، ورنه با سرکوب دهر
چون قَمیصِ شوخگن بهر گدنگ آماده شو
هوش مصنوعی: نیکو رفتار و بی‌آلایش باش و از آفات زمانه در امان بمان، وگرنه به سرنوشت سخت و ناگوار دچار خواهی شد، مانند لباسی که برای یک شخص نامناسب و بیهوده آماده شده است.
چون جوانمردان به یک‌رنگی مَثَل شو در جهان
ورنه بهر دیدن صد ریو و رنگ آماده شو
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در این دنیا مانند جوانمردان باشی، باید راستگو و صادق باشید. در غیر این صورت، باید خود را برای دیدن چهره‌های مختلف و ناپایدار آماده کنی.
گر به گیتی علم و دانش را نجُستی رنگ رنگ
تیره‌بختی را به گیتی رنگ رنگ آماده شو
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا به دنبال علم و دانش نباشی، با انواع بدبختی‌ها و ناکامی‌ها مواجه خواهی شد. بنابراین، خود را برای مواجهه با این مشکلات آماده کن.
ای پسر کسب هنر کن تا که نام‌آور شوی
ور بماندی از هنرها بهر ننگ آماده شو
هوش مصنوعی: پسر، تلاش کن تا هنری را یاد بگیری و به شهرت برسی. اگر از کار و هنر دور بمانی، باید برای ننگ و رسوایی آماده شوی.
خیز و با ورزش برآر این کسوت زرد از بدن
ورنه چون شلتوک مسکین بهر دنگ آماده شو
هوش مصنوعی: مهر، از خواب بیدار شو و با فعالیت بدنی این لباس زرد رنگ را از تن خود دور کن، وگرنه مثل برنجی که درو شده و بی‌پناه مانده، آماده‌ی زحمت و سختی خواهی شد.
گر نکردی بازوی خود را به ورزش همچو سنگ
ای بلورین ساق و ساعد، بهر سنگ آماده شو
هوش مصنوعی: اگر بازوی خود را مانند سنگ با ورزش تقویت نکردی، ای بلورین، برای رویارویی با سنگ آماده شو.
ور تن ورزنده‌ات را ورزش جان یار نیست
چون ستوران از پی افسار و تنگ آماده شو
هوش مصنوعی: اگر بدنی قوی و توانمند داری، اما روح و دل تو از محبت یار خالی است، مانند این است که این بدن تنها به دنبال زنجیر و افسار است. بنابراین خود را برای تلاش و آماده‌سازی بیشتر مهیا کن.
گر تنت بی‌کار و جان بی‌ورز و دل بی‌عشق ماند
همچو مسکینان به فقر و چرس و بنگ آماده شو
هوش مصنوعی: اگر بدن بی‌تحرک باشد و جان بدون تلاش و دل بدون عشق بماند، مانند کسانی که در فقر و اعتیاد به مواد مخدر زندگی می‌کنند، باید آماده مواجهه با این وضعیت باشی.
رستی ار با رهروان رفتی وگر ماندی به جای
سنگلاخ عمر را با پای لنگ آماده شو
هوش مصنوعی: اگر با رهروان همراه شوی، کار خوبی انجام داده‌ای، و اگر در جایی بمانی و حرکت نکنی، مانند سنگی در راه زندگی خواهی ماند. بنابراین باید برای ادامه دادن در مسیر آماده باشی، حتی اگر به دشواری‌ها و موانع برخورد کنی.
با ریاضت می‌توان ز آیینهٔ جان برد زنگ
تا رود یک سر از این آیینه زنگ آماده شو
هوش مصنوعی: با تلاش و ریاضت می‌توان زنگارهای روی جان را پاک کرد تا بتوانیم به درک و فهمی عمیق‌تر دست یابیم. بنابراین، باید آماده باشیم تا این تغییر را به وجود آوریم.
نیست ممکن پاس کشور بی‌کتاب و بی‌تفنگ
بهر کشور با کتاب و با تفنگ آماده شو
هوش مصنوعی: برای حفاظت از کشور، وجود یک کتاب و سلاح ضروری است. بنابراین باید برای نگهداری و دفاع از وطن با دانش و قدرت آماده شویم.
دهر در هر کارکردی می‌زند زنگ خطر
پیش از آن کآید به گوشت بانگ زنگ آماده‌ شو
هوش مصنوعی: دنیا در هر فعالیتی علامت هشدار می‌دهد قبل از اینکه صدای خطر به گوش‌ات برسد، آماده باش.
تا رسی از راستکاری با سر مقصود خویش
زیر این چرخ مقوس چون خدنگ آماده شو
هوش مصنوعی: تا زمانی که از صداقت و راستگویی به هدف خود برسی، مانند تیر آماده باش که زیر این آسمان منحنی قرار دارد.
ساز چوگانی ز رسم مشرق و علم فرنگ
پس برای بردن گوی از فرنگ آماده شو
هوش مصنوعی: ساز و ابزار خود را بر اساس سنت‌های شرقی و دانش‌های غربی آماده کن، سپس برای به دست آوردن پیروزی از غرب آماده شو.
این بنا آماده شد بهر تو با این ارج و سنگ
هم تو بهر این بنا با ارج و سنگ آماده شو
هوش مصنوعی: این ساختمان به خاطر تو ساخته شده است، پس تو هم باید برای این ساختمان ارزش و زیبایی خود را نشان دهی.
اینک این میدان ورزش‌، عرصهٔ علم و هنر
شیرمردا با غریو و با غرنگ آماده شو
هوش مصنوعی: اینک این میدان، محل رقابت و نمایش مهارت‌هاست. ای مردان دلیر، با سر و صدا و شجاعت، آماده باشید برای ورود به این میدان.
سال تاریخ بنا را زد رقم کلک بهار
زندگی جنگست جانا بهر جنگ آماده شو
هوش مصنوعی: سال جدید آغاز شده است، و قلم قدرتی جدید را در زندگی ما نوشته است. ای دوست، برای مقابله با چالش‌های زندگی آماده باش.

حاشیه ها

1393/03/19 10:06
محمد تهرانی

به جای ای پسر میشود گفت ای بشر کسب هنر کن که نام آور شوی.
چونکه زنان هم جزء انسان ها می باشند

1393/03/21 13:06
حسن خرده‌گیر

خب، این شعر را برای پسرش مهرداد گفته است.

1398/09/20 03:12
عین. ح

علم یکتا گوهر است و کاهلی کام نهنگ
تا برای این گوهر از کام نهنگ آماده شو

در مصراع دوم از این بیت، به جای «برای» باید «بری» باشد.

1398/09/20 03:12
عین. ح

بهٔک‌رنگی باید «به یک‌رنگی» باشد

1398/09/20 03:12
عین. ح

نیست ممکن یاس کشور بی کتاب و بی‌تفنگ
بهر کشور با کتاب و با تفنگ آماده شو
در مصراع اول از این بیت «پاسِ کشور» درست است.

1399/01/09 16:04
سید مرتضی صالحی

سلام به همگی
من در حال تایپ دیوان اشعار پدربزرگ هستم که سال 1362 پاپ شده است. اکنون به یک تضمین برخورد کردم دقیقا هر 3 نوشته ی آقای حمیدفر در آن رعایت شده است. خیلی برایم جالب بود.
.
دیوان ساعی بروجردی
از محمد حسن ساعی

1402/10/23 18:12
کژدم

در سال ۱۳۱۶ بنای ورزشگاه امجدیه در تهران به پایان رسید و از بهار خواسته شد تا ماده تاریخ آن را بسراید.

مصراع پایانی ما را به ۱۳۱۶ می‌رساند.