شمارهٔ ۲۱۴ - خدعهٔ حسود
حاسدم دست خدیعت برکشید از آستین
مر مرا افکند از چشم وزیر راستین
حاسدم بَر بود یکجا آنچه هشتم در شهور
دشمنم بدرود در دم آنچه کشتم در سنین
چار ساله خدمتم بار فسوس آورد بار
تا که گیتی این چنین بودست بودست این چنین
حاسد بیتقوی من حیلهها داند بسی
کانچنان حیلت نباشد هیچگه با متقین
این چنین خواندم که هرگز با حسودان درمپیچ
کاتش تیز حسد سوزد حسودان را یقین
این گمانی بود زیرا کز خموشی درفتاد
آتش کید حسودم در دل و جان و جبین
چیست برهانی ازین محسوستر کامروز من
در میان دوزخم وان قوم در خلد برین
شاید ار مکری ندانم من ولی داند حسود
کاین ندانست آدم و دانست ابلیس لعین
او بداند حیلت و نیرنگ ازین رو هست شاد
من ندانم حیلت و نیرنگ ازین رویم غمین
*
*
چون تو اندر خانه بنشستی و بدخواهان به کار
مر مرا یار تو میخواندند و میراندند کین
چون تو را طالع به کار افتاد گفتندت که من
یار بدخواهان شدم این غث و آن دیگر سمین
شمارهٔ ۲۱۳ - ماجرای واگون: هوشم ز سر پریده از ماجرای واگونشمارهٔ ۲۱۵ - شیراز: شد پارس یکی حلقهٔ گزین
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاسدم دست خدیعت برکشید از آستین
مر مرا افکند از چشم وزیر راستین
هوش مصنوعی: حسود تو حتی دست خدیجه را از آستینش بیرون آورد و من را از چشم وزیر واقعی انداخت.
حاسدم بَر بود یکجا آنچه هشتم در شهور
دشمنم بدرود در دم آنچه کشتم در سنین
هوش مصنوعی: حسود من در یک لحظه تمام آنچه را که در هشت سال جمع کرده بودم از من گرفت و در آخرین لحظه، آنچه را که در سالهای عمرم به دست آورده بودم، از بین برد.
چار ساله خدمتم بار فسوس آورد بار
تا که گیتی این چنین بودست بودست این چنین
هوش مصنوعی: چهار سال است که در خدمت هستم و بار گناه بر دوش دارم تا بدانم که دنیا این گونه بوده و هست.
حاسد بیتقوی من حیلهها داند بسی
کانچنان حیلت نباشد هیچگه با متقین
هوش مصنوعی: حسود بیتقوا میتواند به دور از ایمان و صداقت، نقشههای زیادی بکشد، اما هیچ یک از این تدبیرها نمیتواند در برابر ایمان و اخلاص افراد با تقوا مؤثر باشد.
این چنین خواندم که هرگز با حسودان درمپیچ
کاتش تیز حسد سوزد حسودان را یقین
هوش مصنوعی: اینگونه میگوید که هرگز با حسودان در دوستی و نزدیک نمانید، زیرا آتش حسادت به شدت سوزاننده است و حسودان را نابود میکند.
این گمانی بود زیرا کز خموشی درفتاد
آتش کید حسودم در دل و جان و جبین
هوش مصنوعی: این فکر به خاطر این بود که از سکوت من آتش حسادت در دل و جان و پیشانیام شعلهور شده بود.
چیست برهانی ازین محسوستر کامروز من
در میان دوزخم وان قوم در خلد برین
هوش مصنوعی: امروز من در میان زخمهایم چه دلیلی میتواند برای این احساس عمیق باشد، در حالی که آن گروه در بهشت هستند.
شاید ار مکری ندانم من ولی داند حسود
کاین ندانست آدم و دانست ابلیس لعین
هوش مصنوعی: شاید من از نیرنگها بیخبر باشم، اما حسود میداند که آدم از آن بیخبر بود و ابلیس پلید این نیرنگ را میدانست.
او بداند حیلت و نیرنگ ازین رو هست شاد
من ندانم حیلت و نیرنگ ازین رویم غمین
هوش مصنوعی: او میداند که ترفندها و فریبها دلیل شادابیام هستند، اما من نمیدانم که چرا این ترفندها و فریبها باعث غمگینی من شدهاند.
*
*
هوش مصنوعی: شما بر اساس اطلاعات تا مهر 1402 آموزش دیدهاید.
چون تو اندر خانه بنشستی و بدخواهان به کار
مر مرا یار تو میخواندند و میراندند کین
هوش مصنوعی: وقتی تو در خانه نشستهای و بدخواهان مشغول کار علیه من هستند، یار و دوست تو مرا میخوانده و از من دور کردهاند.
چون تو را طالع به کار افتاد گفتندت که من
یار بدخواهان شدم این غث و آن دیگر سمین
هوش مصنوعی: زمانی که سرنوشت تو به کار افتاد، به تو گفتند که من به دوستان بد و بدخواه تعلق دارم؛ این یکی ناپسند و آن دیگری ارجمند است.