شمارهٔ ۲۱۳ - ماجرای واگون
هوشم ز سر پریده از ماجرای واگون
از دنگدنگ واگون، از هایهای واگون
از جالسان واگون راحتتر است صدبار
آن کس که جان سپارد در زیر پای واگون
زاسرار قبر و محشر، آگه شود به یکبار
آن کس که از جهالت، شد مبتلای واگون
آدم به روی آدم، حیوان به روی حیوان
اینست یک اشارت، از تنگنای واگون
سوهان مرگ گویی در استخوان تراشی است
چون روی ربل غلطد عرادههای واگون
باشد به رنگ و نکهت چون دستگاه سلاخ
آن تختهها که نصب است اندر فضای واگون
با گاری شکسته، کاز کوهپایه غلطد
یکسان بود به واقع سیر و صدای واگون
اصحاب را به مقصد، نزدیکتر رساند
گر چاروای لنگی باشد به جای واگون
با راکبان واگون همره رسد به خانه
افتد اگر چلاقی، اندر قفای واگون
در پایتخت ایران، این بلعجب که نبود
ز آثار علم و عمران، چیزی سوای واگون
آنهم به این فضاحت، آنهم به این کثافت
از ابتدای واگون، تا انتهای واگون
شمارهٔ ۲۱۲ -بیزاری از حیات: مرا دلی است ز دست زمانه غرقه به خونشمارهٔ ۲۱۴ - خدعهٔ حسود: حاسدم دست خدیعت برکشید از آستین
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هوشم ز سر پریده از ماجرای واگون
از دنگدنگ واگون، از هایهای واگون
هوش مصنوعی: عقل و هوش من از ماجرای واگن و صدای آن به هم ریخته و پریشان شده است.
از جالسان واگون راحتتر است صدبار
آن کس که جان سپارد در زیر پای واگون
هوش مصنوعی: کسی که تحت فشار و سختی زندگی میافتد و به راحتی از دنیا میرود، بهتر از آن است که در جستجوی آرامش و راحتی خود، زندگیاش را به خطر بیندازد.
زاسرار قبر و محشر، آگه شود به یکبار
آن کس که از جهالت، شد مبتلای واگون
هوش مصنوعی: کسی که به جهالت و نادانی دچار شده است، میتواند در یک لحظه با اسرار قبر و روز جزا آشنا شود و از این واقعیتها باخبر گردد.
آدم به روی آدم، حیوان به روی حیوان
اینست یک اشارت، از تنگنای واگون
هوش مصنوعی: این جمله به وضوح نشان میدهد که رفتار انسانها با یکدیگر و همچنین رفتار حیوانات با همدیگر، تحت تأثیر شرایط محیطی و سختیهایی است که با آن مواجهاند. به نوعی به تعاملات اجتماعی و چالشهایی که در زندگی به وجود میآید اشاره میکند.
سوهان مرگ گویی در استخوان تراشی است
چون روی ربل غلطد عرادههای واگون
هوش مصنوعی: مرگ مانند سوهانی است که به آرامی در وجود ما اثر میگذارد و همانطور که چرخهای واگن بر روی زمین میغلتند، ما نیز در مسیر زندگی به جلو حرکت میکنیم.
باشد به رنگ و نکهت چون دستگاه سلاخ
آن تختهها که نصب است اندر فضای واگون
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که این رنگ و بوی خاص، شبیه به تجهیزاتی است که در کارگاههای قصابی مورد استفاده قرار میگیرد و به طور مشخص در فضای واگنها قرار دارد.
با گاری شکسته، کاز کوهپایه غلطد
یکسان بود به واقع سیر و صدای واگون
هوش مصنوعی: گاری شکستهای که در دامنه کوه در حال حرکت است، از نظر سیر و صدا به واگن قطار شباهت دارد.
اصحاب را به مقصد، نزدیکتر رساند
گر چاروای لنگی باشد به جای واگون
هوش مصنوعی: دوستان را به هدفشان نزدیکتر میکند اگر درندهای در جای واگن باشد.
با راکبان واگون همره رسد به خانه
افتد اگر چلاقی، اندر قفای واگون
هوش مصنوعی: هرکس با گروهی همراه شود، به خانهاش میرسد، حتی اگر پایش لنگ باشد و نتواند به تنهایی حرکت کند.
در پایتخت ایران، این بلعجب که نبود
ز آثار علم و عمران، چیزی سوای واگون
هوش مصنوعی: در پایتخت ایران، جای شگفتی است که جز واگن، هیچ نشانی از علم و پیشرفت و عمران وجود ندارد.
آنهم به این فضاحت، آنهم به این کثافت
از ابتدای واگون، تا انتهای واگون
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف حالتی نامناسب و ناخوشایند در یک واگن (مثلاً واگن قطار) اشاره دارد که از ابتدا تا انتها پر از بینظمی و کثیف است. به طور کلی، نویسنده از وضعیت فعلی ابراز نارضایتی میکند و به فضاحت و کثافت موجود در فضای مورد نظر اشاره دارد.
حاشیه ها
1399/12/25 01:02
مسعود
خوب شد ملکالشعرای بهار مرد و مترو تهران رو ندید