شمارهٔ ۲۱ - مراسم صبحانه (یک خانواده زردشتی قدیم)
صبح دوم شد سپیده تابانا
زهره هویدا و ماه پنهانا
دست افق مطرفی کشید بنفش
سنجابین پروزش بدامانا
برگ درختان چو میکشان بهصبوح
خون خوش برهم زنند پنگانا
زمزمهٔ مرغکان به شاخ درخت
چون به (میزد) اجتماع مهمانا
پیر مغان شانه زد بهروی و بهموی
مغبچگان هر طرف شتابانا
پس درایوان گشادو، دیده چهدید؟
گشته به شب چیره مهر تابانا
وز در ایوان فروغ نور گرفت
مجمره و آذر ورهرانا
آذر وهران چو آذران بزرگ
زیور مهن است و زینت مانا
پیرمقدس کرفت بهرسم و پاژ
شد به نیاز خدای دو جهانا
آتش بهرام را ز چندن و عود
نیرو بخشود و شد فروزانا
یکسره بالاگرفت قوت نور
مشکو و ایوان شدند رخشانا
هیچ اثر زان شب سیاه نماند
اهریمن رفت و ماند یزدانا
چون که نیایش بهسر رسید، نهاد
شاه زنان چاشت را یکی خوانا
شهزنو مانبد شدند برسر خوان
وز دو طرف کودکان خندانا
نان و شراب و کباب چیدهبهصف
زمزمه کردند و خورده شد نانا
وآنگه فرمود پیر با پسران
کای پسران دلیر ایرانا
- ناتمام -
شمارهٔ ۲۰ - سرود خارکن: خوشا بهارا خوشا میا خوشا چمناشمارهٔ ۲۲ - در منقبت امام هشتم(ع): بگرفت شب ز چهرهٔ انجم نقابها
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبح دوم شد سپیده تابانا
زهره هویدا و ماه پنهانا
هوش مصنوعی: صبح دوم فرا رسیده، سپیده دم درخشان نمایان شده و ستاره زهره دیده میشود در حالی که ماه هنوز پنهان است.
دست افق مطرفی کشید بنفش
سنجابین پروزش بدامانا
هوش مصنوعی: دست افق به سمت افق کشیده شد، رنگ بنفش مثل سنجاب به دور دامان طبیعت با شکوه خود را نشان میدهد.
برگ درختان چو میکشان بهصبوح
خون خوش برهم زنند پنگانا
هوش مصنوعی: برگهای درختان مانند میکشان که در صبح زود به حیات خود ادامه میدهند، با اشتیاق و نشاط خاصی به هم میزنند.
زمزمهٔ مرغکان به شاخ درخت
چون به (میزد) اجتماع مهمانا
هوش مصنوعی: صدای آرام پرندگان در شاخههای درخت، مانند صدای همهمه و شادی مهمانان در یک دورهمی است.
پیر مغان شانه زد بهروی و بهموی
مغبچگان هر طرف شتابانا
هوش مصنوعی: شخص سالخورده در جستجوی خوشی و زیبایی به سراغ دختران جوان میرود و با دقت و چالاکی به آنها توجه میکند.
پس درایوان گشادو، دیده چهدید؟
گشته به شب چیره مهر تابانا
هوش مصنوعی: پس در ایوان را باز کن، ببین چه رخ داده است؟ ماه تابان در تاریکی شب غالب شده است.
وز در ایوان فروغ نور گرفت
مجمره و آذر ورهرانا
هوش مصنوعی: در ورودی ایوان، نور درخشانی به مشعل و آتش روشنایی بخشیده است.
آذر وهران چو آذران بزرگ
زیور مهن است و زینت مانا
هوش مصنوعی: آتش و آتشکدهها مانند جواهرات بزرگ هستند و زینت جاودانهای به جهان میبخشند.
پیرمقدس کرفت بهرسم و پاژ
شد به نیاز خدای دو جهانا
هوش مصنوعی: پیر مقدس دست به دامن خدا زد و به نیایش و درخواست از او پرداخت، در حالی که او خالق دو جهان است.
آتش بهرام را ز چندن و عود
نیرو بخشود و شد فروزانا
هوش مصنوعی: آتش بهرام که به دلیل قدرت خود معروف بود، به بوی چوب عود تبدیل شد و درخشان شد.
یکسره بالاگرفت قوت نور
مشکو و ایوان شدند رخشانا
هوش مصنوعی: نور مشک و ایوان به شدت افزایش یافت و همه جا روشن و درخشان شد.
هیچ اثر زان شب سیاه نماند
اهریمن رفت و ماند یزدانا
هوش مصنوعی: هیچ نشانهای از آن شب تاریک باقی نمانده است، شیطان رفته و تنها خداوند باقی مانده است.
چون که نیایش بهسر رسید، نهاد
شاه زنان چاشت را یکی خوانا
هوش مصنوعی: وقتی نیایش به پایان رسید، شاه زنان وعده ناهار را بهصورت شفاف اعلام کرد.
شهزنو مانبد شدند برسر خوان
وز دو طرف کودکان خندانا
هوش مصنوعی: زنان و مردان در کنار سفره نشسته بودند و از هر دو طرف، بچهها در حال بازی و خندیدن بودند.
نان و شراب و کباب چیدهبهصف
زمزمه کردند و خورده شد نانا
هوش مصنوعی: نان، شراب و کباب به ترتیب و با نظم کنار هم قرار گرفتند. سپس صدای زمزمهای بلند شد و نانها خورده شدند.
وآنگه فرمود پیر با پسران
کای پسران دلیر ایرانا
هوش مصنوعی: سپس پیر به پسرانش گفت: ای پسران دلیر ایران!
حاشیه ها
1397/05/07 11:08
محمد
خوش خوش برهم زنند پنگانا
1397/05/07 11:08
محمد
پیر مقدس گرفت بَرسَم و پاژ