شمارهٔ ۲۰۹ - ای وطن من
ای خطّهٔ ایران مهین، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
ای عاصمهٔ دنیی آباد که شد باز
آشفته کنارت چو دلِ پُر حَزَن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغِ گل و لاله و سرو و سمن من
بس خار مصیبت که خلد دل را بر پای
بی روی تو، ای تازه شکفته چمن من
ای بارخدای من گر بیتو زیم باز
افرشتهٔ من گردد چون اهرمن من
تا هست کنار تو پر از لشکر دشمن
هرگز نشود خالی از دل محن من
از رنج تو لاغر شدهام چونان کز من
تا بر نشود ناله نبینی بدن من
دردا و دریغا که چنان گشتی بیبرگ
کز بافتهٔ خویش نداری کفن من
بسیار سخن گفتم در تعزیت تو
آوخ که نگریاند کس را سخن من
وانگاه نیوشند سخنهای مرا خلق
کز خون من آغشته شود پیرهن من
و امروز همیگویم با محنت بسیار
دردا و دریغا وطن من، وطن من
شمارهٔ ۲۰۸ - فقر و فنا: بر تختگاه تجرد سلطان نامورم منشمارهٔ ۲۱۰ - آسمان پیما: چون به پشت آسمانپیما برآمد پای من
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خطّهٔ ایران مهین، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
هوش مصنوعی: ای سرزمین بزرگ ایران، ای وطن من، که جان و تن من به عشق تو در هم تنیده شده است.
ای عاصمهٔ دنیی آباد که شد باز
آشفته کنارت چو دلِ پُر حَزَن من
هوش مصنوعی: ای شهر صلح و آرامش که باعث ویرانی من شدی، کنار تو دلم مانند زندگی پر از غم و اندوه است.
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغِ گل و لاله و سرو و سمن من
هوش مصنوعی: ای باغی که پر از گل و لاله و سرو و سمن هستی، وقتی دور از تو هستم، هیچ کدام از این زیباییها برایم معنا ندارد.
بس خار مصیبت که خلد دل را بر پای
بی روی تو، ای تازه شکفته چمن من
هوش مصنوعی: چقدر درد و رنج وجود دارد که دل را از زیبایی و شادی دور کرده است، ای گل زیبای چمن من که تازه شکفتهای و برانهی منی.
ای بارخدای من گر بیتو زیم باز
افرشتهٔ من گردد چون اهرمن من
هوش مصنوعی: پروردگارا، اگر بدون تو زندگی کنم، آنگاه فرشتهام به مانند شیطان میشود.
تا هست کنار تو پر از لشکر دشمن
هرگز نشود خالی از دل محن من
هوش مصنوعی: تا زمانی که کنار تو هستم و دشمنان زیادی دور و بر من هستند، قلبم هرگز از رنج و درد خالی نخواهد بود.
از رنج تو لاغر شدهام چونان کز من
تا بر نشود ناله نبینی بدن من
هوش مصنوعی: از دردها و رنجهای تو به شدت لاغر شدهام، مانند کسی که وقتی از او شکایت نکند، آثار بیتفاوتی را در بدنش نخواهی دید.
دردا و دریغا که چنان گشتی بیبرگ
کز بافتهٔ خویش نداری کفن من
هوش مصنوعی: چه دردناک و افسوسآور است که تو به این وضعیت رسیدی و از بافتههای خودت هیچچیز بهجز گوری برای من نداری.
بسیار سخن گفتم در تعزیت تو
آوخ که نگریاند کس را سخن من
هوش مصنوعی: من دربارهی اندوه و تسلیت تو خیلی صحبت کردم، ولی افسوس که هیچکس از حرفهای من تحت تأثیر قرار نگرفت و بیتفاوت ماند.
وانگاه نیوشند سخنهای مرا خلق
کز خون من آغشته شود پیرهن من
هوش مصنوعی: آنگاه مردم سخنهای من را خواهند شنید که با خون من رنگین شده باشد.
و امروز همیگویم با محنت بسیار
دردا و دریغا وطن من، وطن من
هوش مصنوعی: امروز هم با دلی پر از اندوه، میگویم که ای وطن من، چقدر برایم دردناک و تأسفآور است!
حاشیه ها
1394/05/30 21:07
مجتبی
اجرای زیبای مرحوم بسطامی با آهنگسازی استاد مشکاتیان را بشنوید در آلبوم "وطن من". روحشان شاد.
1398/02/11 21:05
محمد
یکی از بهترین شعر هایی که در وصف ایران بزرگ سروده شده و با صدای بی نظیر زنده یاد ایرج بسطامی کامل شده و ثبت یونسکو شده
1398/05/26 05:07
میثم.ط
در بیت هشتم، مصراع نخست چنین است:
دردا و دریغا که چنان گشتی بی برگ
دیوان اشعار بهار، برگ 176
1398/06/10 23:09
علی
گوش دادن این شعر با صدای زندهیاد استاد بسطامی بسیار لذت بخش هستش.... روحش شاد