گنجور

شمارهٔ ۲۰۵ - تغزل درمنقبت ولی عصر حجة بن الحسن (ع)

خیز وطعنه برمه و پروین زن
در دل من آذر بر زین زن
بند طره بر من بیدل نه
تیر غمزه برمن غمگین زن
یک گره به طرهٔ مشکین بند
صدگره برین دل مسکین زن
یک‌سخن‌ز دو لب شیرین گوی
صد گواژه بر لب شیرین زن
خواهی ارزنی ره تقوی را
زان‌ دو زلف پرشکن‌ و چین زن
تو بدین لطیفی و زیبائی
رو قدم به لاله و نسرین زن
گه ز غمزه ناوک پیکان گیر
گه ز مژه خنجر و زوبین زن
خواهی ار کشی کش و نیکو کش
خواهی ار زنی زن و شیرین زن
گرکشی به خنجر مژگان کش
ور زنی به ساعد سیمین زن
گر همی بری‌، دل دانا بر
ور همی زنی‌، ره آئین زن
گه سرود نغز دلارا ساز
گه نوای خوب نوآئین زن
بامداد، بادهٔ روشن خواه
نیمروز، ساغر زرین زن
رو بهار ازین سخنان امروز
بر سخنوران خط ترقین زن
زین تذرو وکبک چه جوئی خیر
رو به شاهباز و به شاهین زن
شو پیاده ز اسب طمع و آنگاه
پیل‌وش به شاه و به فرزین زن
تا طبرزد آوری از حنظل
گردن هوا به تبرزین زن
تا جهان کژیت به ننماید
کحل راستی به جهان‌بین زن
گرت ملک و جاه برین باید
تن به ملک و جاه فرودین زن
بنده شو به درگه شه وانگاه
کوس پادشاهی و تمکین زن
شاه غایب آنکه فلک گویدش
تیغ اگر زنی به ره دین زن
رو ره امیری چونان گیر
شو در خدیوی چونین زن
ای ولی ایزد بیچون‌، خیز
ره بر این گروه ملاعین زن
بر بساط دادگری پا نه
بر کمیت کینه‌وری زین زن
گه به حمله بر اثر آن تاز
گه به نیزه بر کتف این زن
خیمهٔ خلاف اعادی را
برکن از جهان و به سجین زن
کیش اورمزد به کار آور
بیخ آهریمن خودبین زن
دین حق و معنی فرقان را
بر سر خرافهٔ پارین زن
از دیار مشرق بیرون تاز
کوس خسروی به درچین زن
پای بر بساط خواقین نه
تکیه بر سریر سلاطین زن
پیش خیل بدمنشان شمشیر
چون امیر خندق و صفین زن
با مداد تیرهٔ خون خصم
بر بیاض دین خط تزئین زن
برکران این چمن نوخیز
با سنان آخته‌، پرچین زن
تا به‌راستی گرود زین پس
بانگ بر جهان کژآنین زن
چهر عدل را ز نو آزین بند
کاخ مجد را ز نو آئین زن
گر فلک ز امر تو سر پیچد
بر دو پاش بندی روئین زن
طبع من زده است در مدحت
نیک بشنو و در تحسین زن
برگشای دست کرم و آنگاه
بر من فسردهٔ مسکین زن
تا جهان بود تو بدین آئین
گام بر بساط نوآئین زن

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خیز وطعنه برمه و پروین زن
در دل من آذر بر زین زن
هوش مصنوعی: به پا خیز و با تیری به قلب من بزن و پروین را در دل من روشن کن. بر زین نشسته و با غم بگذار تا قلبم آتش بگیرد.
بند طره بر من بیدل نه
تیر غمزه برمن غمگین زن
هوش مصنوعی: به من، که دلم به خاطر غمکده‌ام غمگین و بی‌تاب است، مثل تیری که به هدف می‌خورد، نسبت به بند طره‌ات بی‌اعتنا نباش.
یک گره به طرهٔ مشکین بند
صدگره برین دل مسکین زن
هوش مصنوعی: یک گره به موهای سیاهت بزن و صد تا درد و مشکل را به دل تازه‌دل من بسپار.
یک‌سخن‌ز دو لب شیرین گوی
صد گواژه بر لب شیرین زن
هوش مصنوعی: یک حرف زیبا و شیرین از دو لب بزن که به جای هزاران کلمه، آن یکی کافی است.
خواهی ارزنی ره تقوی را
زان‌ دو زلف پرشکن‌ و چین زن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به راه تقوا دست پیدا کنی، از آن زلف‌های پرشکن و به هم ریخته‌اش دوری کن.
تو بدین لطیفی و زیبائی
رو قدم به لاله و نسرین زن
هوش مصنوعی: تو به قدری لطیف و زیبا هستی که می‌توانی به آرامی بر روی گل‌های لاله و نسرین گام بگذاری.
گه ز غمزه ناوک پیکان گیر
گه ز مژه خنجر و زوبین زن
هوش مصنوعی: گاهی با یک نگاه و اشاره زیبا، دل‌ها را نشانه می‌گیرد و گاهی با ناز و زیبایی‌اش، سلاحی بر جان‌ها فرود می‌آورد.
خواهی ار کشی کش و نیکو کش
خواهی ار زنی زن و شیرین زن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی کسی را بکش، با دقت و زیبایی این کار را انجام بده؛ و اگر می‌خواهی زنی را بزن، به شیوه‌ای دلنشین این کار را بکن.
گرکشی به خنجر مژگان کش
ور زنی به ساعد سیمین زن
هوش مصنوعی: اگر چشمانت مانند خنجر به سمت من بیفتد، یا اگر دست‌های نازک و زیبایت را به سوی من دراز کنی، من تحت تاثیر قرار می‌گیرم.
گر همی بری‌، دل دانا بر
ور همی زنی‌، ره آئین زن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی دل آگاه را بشکنی، باید با احتیاط و به درستی عمل کنی.
گه سرود نغز دلارا ساز
گه نوای خوب نوآئین زن
هوش مصنوعی: هر گاه نغمه‌ای زیبا و دلنشین می‌سراید، گاهی نیز صدایی خوش و نوین را به صدا درآورید.
بامداد، بادهٔ روشن خواه
نیمروز، ساغر زرین زن
هوش مصنوعی: صبح زود، نوشیدنی زلالی بیاور و در میانه روز، جام طلایی را پر کن.
رو بهار ازین سخنان امروز
بر سخنوران خط ترقین زن
هوش مصنوعی: در بهار، از این صحبت‌ها، امروز به شاعران و سخنوران انگیزه و الهام بده.
زین تذرو وکبک چه جوئی خیر
رو به شاهباز و به شاهین زن
هوش مصنوعی: از این جوجه‌تیغی و کبک چه بهره‌ای می‌بری؟ بهتر است به عقاب و شاهین پرواز کنی.
شو پیاده ز اسب طمع و آنگاه
پیل‌وش به شاه و به فرزین زن
هوش مصنوعی: از اسب طمع پیاده شو و با قدرت و عظمت به شاه و فرمانروای خود نزدیک شو.
تا طبرزد آوری از حنظل
گردن هوا به تبرزین زن
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی از تلخی‌ها و مشکلات رهایی یابی، باید با قدرت و اراده بر آن‌ها غلبه کنی.
تا جهان کژیت به ننماید
کحل راستی به جهان‌بین زن
هوش مصنوعی: تا زمانی که جهان تو را به شکل نادرست ببیند، باید با دیدی درست و واقعی به آن نگاه کنی.
گرت ملک و جاه برین باید
تن به ملک و جاه فرودین زن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به مقام و قدرت برسی، باید جان و دل را برای رسیدن به آن صرف کنی و در این مسیر تلاش کنی.
بنده شو به درگه شه وانگاه
کوس پادشاهی و تمکین زن
هوش مصنوعی: اگر خود را در خدمت پادشاه قرار دهی، آنگاه صدای قدرت و سلطنت را به خوبی خواهی شنید و به مقام و منزلت خواهی رسید.
شاه غایب آنکه فلک گویدش
تیغ اگر زنی به ره دین زن
هوش مصنوعی: اگر تو به راه دین قدم می‌گذاری، حتی اگر ستاره‌ها نیز بر تو سخت بگیرند و مانند تیغ به تو ضربه بزنند، نباید از مسیر خود دور شوی.
رو ره امیری چونان گیر
شو در خدیوی چونین زن
هوش مصنوعی: در مسیر رهبری، خود را به کسی بسپار که او هم بزرگ و قابل احترام است.
ای ولی ایزد بیچون‌، خیز
ره بر این گروه ملاعین زن
هوش مصنوعی: ای ولی خداوند بی‌نهایت، به پا خیز و بر این گروه لعنت‌شده حمله کن.
بر بساط دادگری پا نه
بر کمیت کینه‌وری زین زن
هوش مصنوعی: بر روی میز عدالت قدم بزن و بر ویژگی‌های کینه‌ورانه پا نگذار؛ زیرا این کار خلاف انصاف است.
گه به حمله بر اثر آن تاز
گه به نیزه بر کتف این زن
هوش مصنوعی: گاهی بر اثر حمله‌ای به شدت حمله می‌کند و گاهی با نیزه‌اش به کتف این زن می‌زند.
خیمهٔ خلاف اعادی را
برکن از جهان و به سجین زن
هوش مصنوعی: دولت و سلطهٔ دشمنان را از این دنیا بزدای و به عالم دیگر بفرست.
کیش اورمزد به کار آور
بیخ آهریمن خودبین زن
هوش مصنوعی: خود را به نیکی و خوبی مشغول کن و در برابر دشمنی، به خود اعتمادی و قدرت خود تکیه کن.
دین حق و معنی فرقان را
بر سر خرافهٔ پارین زن
هوش مصنوعی: حقایق دین و مفهوم هدایت را بر پایهٔ باورهای بی‌اساس و غیرواقعی قرار نده.
از دیار مشرق بیرون تاز
کوس خسروی به درچین زن
هوش مصنوعی: از سرزمین مشرق خارج شو و نوای قدرت و سلطنت را به گوش همگان برسان.
پای بر بساط خواقین نه
تکیه بر سریر سلاطین زن
هوش مصنوعی: بر روی فرش‌های فراهم شده پیاده شو، نه اینکه به تخت‌ سلطنت‌ها تکیه کن.
پیش خیل بدمنشان شمشیر
چون امیر خندق و صفین زن
هوش مصنوعی: با شجاعت و قدرت در برابر جمعیت بدکاران بایست و مانند امیر، در نبردها به دفاع بپرداز.
با مداد تیرهٔ خون خصم
بر بیاض دین خط تزئین زن
هوش مصنوعی: با مداد سیاهِ خون دشمن، بر صفحه سفید دین، خط زیبا بکش.
برکران این چمن نوخیز
با سنان آخته‌، پرچین زن
هوش مصنوعی: بر فراز این چمن، که تازه روییده است، با نیزه‌ای آماده، در حال محافظت و نگهبانی باش.
تا به‌راستی گرود زین پس
بانگ بر جهان کژآنین زن
هوش مصنوعی: از این پس اگر کسی بخواهد به حقیقتی دست یابد، باید با صدای واضح و روشن به دیگران اطلاع دهد که واقعیت چگونه است.
چهر عدل را ز نو آزین بند
کاخ مجد را ز نو آئین زن
هوش مصنوعی: چهرهٔ عدالت را دوباره آراسته کن و ساختار کاخ افتخار را نیز از نو سامان بده.
گر فلک ز امر تو سر پیچد
بر دو پاش بندی روئین زن
هوش مصنوعی: اگر آسمان به خاطر تو گردن کشی کند، بر دو پایش زنجیر محکمی بزن.
طبع من زده است در مدحت
نیک بشنو و در تحسین زن
هوش مصنوعی: طبع من به ستایش خوبان متمایل شده است، به همین خاطر خوب گوش کن و زن را تحسین کن.
برگشای دست کرم و آنگاه
بر من فسردهٔ مسکین زن
هوش مصنوعی: دست محبتت را به سوی من بگشا و سپس به من که موجودی زار و بیچاره هستم، نگاه کن.
تا جهان بود تو بدین آئین
گام بر بساط نوآئین زن
هوش مصنوعی: تا زمانی که جهان پابرجا است، تو نیز با همین روش بر روی دنیای جدید قدم بگذار.

حاشیه ها

1403/07/28 10:09
امیر بهرام‌دوست

وزن این قصیده، برخلاف آنچه که ذکر شده، «فاعلات مفتعلن فع‌لن» هستش.