گنجور

شمارهٔ ۱۹۵ - دندان طمع

دندان طمع کن که شود درد تو درمان
بس درد که درمان شود از کندن دندان
دندان چو بفرساید و کاهد ز بنش گوشت
ریم آرد و زان زاید جرثومه فراوان
جرثومه گه‌خایش‌، در لقمه درآید
واندر عمل هضم‌، پدید آرد نقصان
وانگاه جهد در دوران دم و گردد
بس درد در اندام پدید از اثر آن
درد سر و درد شکم و درد مفاصل
درد عصب و سستی ماهیچه و ستخوان
هرشب تبی آید چوتب ربع‌ا وتب غب‌
در تابه درافتد تن و در تاب شود جان
هر لحظه رود دردی و بازآید دردی
زین کار پزشکان همه سرگشته و حیران
دانای بزرگ آنگه گوید که مر این را
چاره نبود هرگز، جزکندن دندان
*
*
اندر دهن نفس‌، بسی دندان داربم
تا لقمهٔ افکار بخاییم بدیشان
ناگاه فتد کرم طمع در دهن نفس
واندر بن دندانی‌، جا گیرد آسان
آنجای کند شخم و نهد تخم و بزایند
کرمان طمع‌، بیشتر از ریگ بیابان
چون لقمهٔ پندار بخاییم‌، از آن زهر
در لقمه فرو ریزد از پایهٔ اسنان
در معدهٔ روح افتد با لقمهٔ پندار
وآنجای کند مفسده چون موش در انبان
وانگه جهد اندر دوران دم دانش
هر چیز بیوبارد چون گرسنه ثعبان
بیماری نفس آرد و ناراحتی روح
درد سر عقل آرد و درد دل ایمان
چون نفس شود خسته و جان گردد بیمار
افرشتهٔ او سوی پزشگ آید گریان
گوید که حکیما به وثاق اندر دارم
بیماری افسرده و پژمرده و نالان
چشمانش نابینا گشته است و نبیند
جز منفعت شخصی و جزکیسه و جز خوان
از تاب و توان رفته چون مستسبع شیدا
وز خواب و خورش مانده چو مستسقی عطشان
یکباره رهاکرده طریق خرد و عقل
بالمره نظر بسته ز عز و شرف و شان
دانا به ملک گو: بیمار تو را سخت
درد طمع و حرص گرفته است گریبان
اندر دهن نفسش‌، دندانی خرد است
ابلیس مر آن را زده هر روز به سوهان
بیخ و بن آن دندان پوسیده و زار است
علت همه زانست و علاجش بود آسان
دندان طمع خوانند آن را و ببایست
برکندن آن از ته دل وز بن دندان
دندان خرد را چو خوردکرم طمع‌، نیست
دندان خرد، آن را دندان طمع خوان
چون آز و طمع گردد با جان تو مقرون
پیوسته خجل گردی اندر بر اقران
هر درد که داری تو ز آز و طمع توست
دندان طمع کن که شود درد تو درمان

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دندان طمع کن که شود درد تو درمان
بس درد که درمان شود از کندن دندان
هوش مصنوعی: اگر به دنبال چیزی باشی و بر روی آن تمرکز کنی، ممکن است دردی که داری بهبود یابد. به این معناست که گاهی اوقات برای رفع یک مشکل، باید به سراغ ریشه آن برویم و اگر نتوانستیم با روش‌های معمولی آن را حل کنیم، ممکن است مجبور شویم به روش‌های سخت‌تر درگیر شویم.
دندان چو بفرساید و کاهد ز بنش گوشت
ریم آرد و زان زاید جرثومه فراوان
هوش مصنوعی: وقتی دندان‌ها خراب شوند و لثه‌ها ضعیف شوند، گوشت آن‌ها به شدت می‌پوسد و در نتیجه، میکروب‌ها و باکتری‌های زیادی به وجود می‌آید.
جرثومه گه‌خایش‌، در لقمه درآید
واندر عمل هضم‌، پدید آرد نقصان
هوش مصنوعی: اگر در جایی که نباید، چیزی را بگذرانی، در نهایت در عمل به آن دچار نقصان و نقص می‌شوی.
وانگاه جهد در دوران دم و گردد
بس درد در اندام پدید از اثر آن
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که زمانی که شخص تلاش می‌کند و درگیر مشکلات می‌شود، درد و رنج در جسم او نمایان می‌شود و نشانه‌هایی از تأثیر آن به وجود می‌آید.
درد سر و درد شکم و درد مفاصل
درد عصب و سستی ماهیچه و ستخوان
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف انواع مختلف دردها و ناراحتی‌هایی می‌پردازد که فرد ممکن است تجربه کند. این دردها شامل دردهای سر، معده، مفاصل، عصبی، و همچنین ضعف عضلانی و استخوانی هستند. به طور کلی، بیانگر احساس ناخرسندی و ضعف بدنی است.
هرشب تبی آید چوتب ربع‌ا وتب غب‌
در تابه درافتد تن و در تاب شود جان
هوش مصنوعی: هر شب دمایی به سراغم می‌آید که مانند تب در نیمه شب است و جانم در این حال دچار تپش و تزلزل می‌شود.
هر لحظه رود دردی و بازآید دردی
زین کار پزشکان همه سرگشته و حیران
هوش مصنوعی: هر لحظه دردی به سراغ می‌آید و دوباره دردی دیگر پیش می‌آید. از این بابت، همه پزشکان در سردرگمی و گیجی به سر می‌برند.
دانای بزرگ آنگه گوید که مر این را
چاره نبود هرگز، جزکندن دندان
هوش مصنوعی: عالم بزرگ می‌گوید که برای حل این مشکل هیچ راهی وجود ندارد، جز اینکه دندان را بکشند.
اندر دهن نفس‌، بسی دندان داربم
تا لقمهٔ افکار بخاییم بدیشان
هوش مصنوعی: در ذهن من افکار بسیاری وجود دارد که می‌خواهم آنها را با دقت و توجه بیان کنم.
ناگاه فتد کرم طمع در دهن نفس
واندر بن دندانی‌، جا گیرد آسان
هوش مصنوعی: ناگهان طمع مثل یک کرم در دل انسان خطور می‌کند و به راحتی در ذهن و دل او جای می‌گیرد.
آنجای کند شخم و نهد تخم و بزایند
کرمان طمع‌، بیشتر از ریگ بیابان
هوش مصنوعی: در آنجا که زمین را شخم می‌زنند و دانه می‌کارند، کرمان بیشتر از ریگ‌های بیابان حاصلخیز و پرثمر خواهد بود.
چون لقمهٔ پندار بخاییم‌، از آن زهر
در لقمه فرو ریزد از پایهٔ اسنان
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم در افکار و تخیلات خود غرق شویم، زهر ناخوشایند آن از دندان‌های ما بیرون می‌ریزد.
در معدهٔ روح افتد با لقمهٔ پندار
وآنجای کند مفسده چون موش در انبان
هوش مصنوعی: در درون روح انسان، افکار و تصورات می‌توانند مشکلاتی ایجاد کنند، مشابه به این که موشی در کیسه‌ای از مواد غذایی بگردد و آن‌ها را خراب کند.
وانگه جهد اندر دوران دم دانش
هر چیز بیوبارد چون گرسنه ثعبان
هوش مصنوعی: سپس تلاش کن در زمان و شرایط مناسب، که دانش هر چیز را مانند یک مار گرسنه بلعیده است.
بیماری نفس آرد و ناراحتی روح
درد سر عقل آرد و درد دل ایمان
هوش مصنوعی: بیماری روح انسان را آزرده می‌کند و ناراحتی روحی موجب ایجاد نگرانی برای عقل می‌شود و همین مشکلات نیز باعث رنجش دل و آسیب به ایمان خواهد شد.
چون نفس شود خسته و جان گردد بیمار
افرشتهٔ او سوی پزشگ آید گریان
هوش مصنوعی: زمانی که نفس خسته و جان بیمار شود، فرشته او با حالتی نالان به سوی پزشک می‌آید.
گوید که حکیما به وثاق اندر دارم
بیماری افسرده و پژمرده و نالان
هوش مصنوعی: او می‌گوید که حکیما، من در بند یک بیماری هستم که مرا افسرده و پژمرده کرده و ناله می‌زنم.
چشمانش نابینا گشته است و نبیند
جز منفعت شخصی و جزکیسه و جز خوان
هوش مصنوعی: چشمان او دیگر چیزی نمی‌بینند جز منافع خود و به دنبال برداشت‌های شخصی و سودهای خود هستند.
از تاب و توان رفته چون مستسبع شیدا
وز خواب و خورش مانده چو مستسقی عطشان
هوش مصنوعی: چون عاشقی دیوانه و گیج، از نیرو و قدرتش کاسته شده است و مانند کسی که تشنه باشد، از خواب و غذا دور مانده است.
یکباره رهاکرده طریق خرد و عقل
بالمره نظر بسته ز عز و شرف و شان
هوش مصنوعی: یکدفعه از مسیر عقل و خرد خارج شده و به طور کامل چشم را به روی مقام و ارزش و بزرگی بسته است.
دانا به ملک گو: بیمار تو را سخت
درد طمع و حرص گرفته است گریبان
هوش مصنوعی: خداوند به پادشاه بگوید: روزگار تو درگیر یک بیماری سخت است که ناشی از طمع و حرص زیاد توست.
اندر دهن نفسش‌، دندانی خرد است
ابلیس مر آن را زده هر روز به سوهان
هوش مصنوعی: در دهان او دندانی کوچک وجود دارد که ابلیس هر روز با سوهان به آن می‌زند.
بیخ و بن آن دندان پوسیده و زار است
علت همه زانست و علاجش بود آسان
هوش مصنوعی: دندان خراب و بی‌حال ریشه و علت تمام مشکلات است و درمانش هم کار سختی نیست.
دندان طمع خوانند آن را و ببایست
برکندن آن از ته دل وز بن دندان
هوش مصنوعی: طمع و حرص را دندان می‌نامند و باید آن را از عمق وجود و از ریشه‌ش کند.
دندان خرد را چو خوردکرم طمع‌، نیست
دندان خرد، آن را دندان طمع خوان
هوش مصنوعی: هنگامی که کرمی به دندان‌های خرد تمایل پیدا می‌کند، دیگر نمی‌توان آن را دندان خرد نامید، بلکه باید آن را دندان طمع نامید.
چون آز و طمع گردد با جان تو مقرون
پیوسته خجل گردی اندر بر اقران
هوش مصنوعی: زمانی که حس آز و طمع با روح و وجود تو آمیخته شود، همیشه در میان دوستان و همنوعانت شرمنده و خجالت‌زده خواهی بود.
هر درد که داری تو ز آز و طمع توست
دندان طمع کن که شود درد تو درمان
هوش مصنوعی: هر دردی که تو احساس می‌کنی ناشی از حرص و زیاده‌خواهی‌ات است؛ اگر بتوانی حرص و طمع خود را کنترل کنی، این دردت بهبود می‌یابد.

حاشیه ها

1399/02/12 21:05
سعادت(تخلص) حسینی

در پی زندگی برای امرار معاش تمام ترفندهای مکر و حیله بکار می بندیم که شاید زودتر پول دارتر شوم ولی ناخالصی ها را ترازوی الهی بدر میکند.وبا دویدن کسی زودتر نمی رسد. دندان طمع کن .... سعادت