گنجور

شمارهٔ ۱۷ - غدیریه

ای که در هر نیکوئی آراسته یزدان تو را
جمله داری خود، چه گویم این تو را یا آن تو را
کرده یزدانت همی انباز با حور بهشت
وانچه‌بخشد حور را بخشیده صدچندان تو را
درکنار خویشتن پرورده رضوانت به ناز
تاکند فرمانروا بر حور و بر غلمان تو را
زلف طرار تو زان‌پس حیله‌ها انگیخته است
تا به افسون و حیل دزدیده از رضوان تو را
تا نیابد مر تو را بار دگر رضوان خلد
هردم اندر بند و چین خود کند پنهان تو را
با همه کوشش نیابد مر تو را رضوان و من
یافتم از فر مدح حجهٔ یزدان تو را
شیر یزدان بوالحسن آنکس چو بنگاری مدیح
نه فلک گردد طراز دفتر و دیوان تو را
ای مهین سلطان ملک هستی ای کاندر غدیر
کرده حق برهر دوگیتی سید و سلطان تو را
مر تو را تشریف امکان داد یزدان از ازل
تاکند زیب و طراز عالم امکان تو را
ذات تو قائم به یزدان‌، ذات ما قائم به تو است
جلوهٔ ذاتند عقل و نفس و جسم و جان تو را
مر مرا باید زبانی دیگر و طبعی دگر
تاشوم چونانکه شایسته است مدحت‌خوان تو را
با زبانی این‌چنین و با بیانی این‌چنین
خودکجا شاید سرودن مدحتی شایان تو را
مدحتی شایان ببایدگفت آنکس راکه او
چون ملک گردن نهد بر حکم و برفرمان تورا
شاه رکن‌الدوله کش روز و شبان گویند خلق
کای ملک بادا به گیتی عمر جاویدان تو را
چهره‌ها خرم نمودی چهره خرم‌تر تو را
خانه‌ها آباد کردی خانه آبادان تو را
حیله و تزویر هر نادان نگیرد در ملوک
از چه گیرد حیله و تزویر هر نادان تو را
یاوه و هذیان روا نبود بر دانش پژوه
به که آید ناروا هر یاوه و هذیان تو را
نک زدم از راستی در دامنت دست امید
فرخ آن کز راستی زد دست در دامان تو را
خواهش یزدان پذیر و داد مظلومان بگیر
زانکه بهر داد، داد این برتری یزدان تو را
نک به‌فرمانت چنان گفتم که خودگفتم ز پیش
«‌عید قربان آمد ای جان جهان قربان تو را»

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که در هر نیکوئی آراسته یزدان تو را
جمله داری خود، چه گویم این تو را یا آن تو را
هوش مصنوعی: ای کسی که در هر خوبی و نیکی به یزدان آراسته‌ای، من نمی‌دانم از کجا باید تو را ستایش کنم یا چگونه به تو بپردازم.
کرده یزدانت همی انباز با حور بهشت
وانچه‌بخشد حور را بخشیده صدچندان تو را
هوش مصنوعی: خداوند بر تو نعمت‌هایی را نازل کرده که با حوریان بهشتی در اشتراک است و هر آنچه که حوریان دریافت می‌کنند، تو هم به شکل چندین برابر از آن بهره‌مند می‌شوی.
درکنار خویشتن پرورده رضوانت به ناز
تاکند فرمانروا بر حور و بر غلمان تو را
هوش مصنوعی: در کنار خودت، به زیبایی و با محبت، به کسی که فرمانروای حوری‌ها و پسران بهشتی است، آموزش داده‌ای.
زلف طرار تو زان‌پس حیله‌ها انگیخته است
تا به افسون و حیل دزدیده از رضوان تو را
هوش مصنوعی: موهای پیچ و تاب‌دار تو از آن پس، نقشه‌ها و ترفندهایی را به راه انداخته است تا به وسیله جادوی خود، تو را از بهشت به سرقت ببرد.
تا نیابد مر تو را بار دگر رضوان خلد
هردم اندر بند و چین خود کند پنهان تو را
هوش مصنوعی: شخصی به خاطر تو، هر بار تلاش می‌کند تا تو را در زیبایی‌های بهشت پنهان کند و از نمایان شدن تو جلوگیری نماید.
با همه کوشش نیابد مر تو را رضوان و من
یافتم از فر مدح حجهٔ یزدان تو را
هوش مصنوعی: با تمامی تلاش‌ها، کسی نمی‌تواند مانند تو در دل خداوند رضایت و خوشنودی پیدا کند، اما من از طریق ستایش و زیبایی‌های تو، این رضایت الهی را یافتم.
شیر یزدان بوالحسن آنکس چو بنگاری مدیح
نه فلک گردد طراز دفتر و دیوان تو را
هوش مصنوعی: شیر یزدان، که به معنای نیرومندی و بزرگ‌منشی است، به بوالحسن اشاره دارد. وقتی که تو را می‌نگرند و در ستایش تو به سخن می‌آیند، نه تنها آسمان، بلکه دفتری جدید برای تو می‌نویسند و مقام تو را در آن ثبت می‌کنند.
ای مهین سلطان ملک هستی ای کاندر غدیر
کرده حق برهر دوگیتی سید و سلطان تو را
هوش مصنوعی: ای بزرگ‌ترین پادشاه در دنیای وجود، تو که در روز غدیر حق، بر هر دو جهان به عنوان آقا و پادشاه معرفی شدی.
مر تو را تشریف امکان داد یزدان از ازل
تاکند زیب و طراز عالم امکان تو را
هوش مصنوعی: خداوند از ابتدا به تو مقام و زیبایی خاصی بخشیده است که تو را در این عالم برجسته می‌کند.
ذات تو قائم به یزدان‌، ذات ما قائم به تو است
جلوهٔ ذاتند عقل و نفس و جسم و جان تو را
هوش مصنوعی: وجود تو به خدای بزرگ وابسته است و وجود ما به تو متکی است. عقل، نفس، جسم و جان همگی جلوه‌های وجود تو هستند.
مر مرا باید زبانی دیگر و طبعی دگر
تاشوم چونانکه شایسته است مدحت‌خوان تو را
هوش مصنوعی: مرا باید زبانی متفاوت و روحی نو داشته باشم تا بتوانم به گونه‌ای که شایسته توست، تو را ستایش کنم.
با زبانی این‌چنین و با بیانی این‌چنین
خودکجا شاید سرودن مدحتی شایان تو را
هوش مصنوعی: با این زبان و این بیان، من کجا می‌توانم مدح و ستایشی درخور تو بسرایم؟
مدحتی شایان ببایدگفت آنکس راکه او
چون ملک گردن نهد بر حکم و برفرمان تورا
هوش مصنوعی: باید ستایشی درخور و شایسته انجام داد برای کسی که همچون یک پادشاه، به دستورات و فرمان‌های تو احترام می‌گذارد و سر خم می‌کند.
شاه رکن‌الدوله کش روز و شبان گویند خلق
کای ملک بادا به گیتی عمر جاویدان تو را
هوش مصنوعی: شاه رکن‌الدوله در روز و شب مورد صحبت مردم قرار دارد و همه می‌گویند: ای پادشاه، امیدواریم در دنیا عمر طولانی و جاودانی داشته باشی.
چهره‌ها خرم نمودی چهره خرم‌تر تو را
خانه‌ها آباد کردی خانه آبادان تو را
هوش مصنوعی: تو با چهره‌ی خوش و شاداب خود باعث شادابی دیگران شدی و با وجودت، خانه‌ها را پر رونق و آباد ساختی.
حیله و تزویر هر نادان نگیرد در ملوک
از چه گیرد حیله و تزویر هر نادان تو را
هوش مصنوعی: هر نادانی نمی‌تواند با فریب و نیرنگ در دل پادشاهان جایی پیدا کند، زیرا پادشاهان از افرادی که اعمال نادرست و فریبکارانه دارند دوری می‌کنند.
یاوه و هذیان روا نبود بر دانش پژوه
به که آید ناروا هر یاوه و هذیان تو را
هوش مصنوعی: بهتر است که دانش‌آموزان از سخنان بی‌اساس و نادرست دوری کنند، زیرا این گونه حرف‌ها موجب آزار آن‌ها می‌شود.
نک زدم از راستی در دامنت دست امید
فرخ آن کز راستی زد دست در دامان تو را
هوش مصنوعی: به محض اینکه از حقیقت و صداقت دور شدم، در دامن تو، که مملو از امید و خوشبختی است، دست کشیدم. این در حالی است که آن حقیقت، برای من مایه‌ی امید و خوشبختی بود.
خواهش یزدان پذیر و داد مظلومان بگیر
زانکه بهر داد، داد این برتری یزدان تو را
هوش مصنوعی: از خداوند درخواست کن و از حق مظلومان دفاع کن، زیرا برای عدالت و دادخواهی، این برتری نزد خداوند برای تو خواهد بود.
نک به‌فرمانت چنان گفتم که خودگفتم ز پیش
«‌عید قربان آمد ای جان جهان قربان تو را»
هوش مصنوعی: ای جان جهان، قربانی تو می‌شوم، چون به فرمان تو چنین گفتم که عید قربان فرارسیده است.