گنجور

شمارهٔ ۱۸ - تاجگذاری

به سر بنهاد احمدشاه دیهیم کیانی را
ببین با تاج کیکاوس‌ کیکاوس ثانی را
الا ای کاوه خنجر کش‌ سوی ضحاک لشکر کش
فریدون است هان برکش درفش کاویانی را
ز تاجش نور پاشیده از او روشن دل و دیده
ملک ماهی است پوشیده قبای خسروانی را
به‌دلش ایزد خرد هشته به گلش انصاف بسرشته
به پیشانیش بنوشته خط گیتی‌ستانی را
خدیوی نوجوان آمد به جسم ملک جان آمد
به ایران کهن گو گیرد از سر نوجوانی را
حیات جاودانی بین‌ غنیمت بشمر ای ملت
پس از مرگ سیاسی این حیات جاودانی را
شه ما یادگار است از ملوک باستان‌، یارب
به او پاینده دار این ملک و گنج باستانی را
کیانی تخت‌وتاج‌ این شاه را زیبد، کن ارزانی
به ما و شاه ما این تاج و این تخت کیانی را
رعیت‌پروری خواهیم اگر زین شه عجب نبود
که شاید خواستن از پاسبانان‌ پاسبانی را
شهنشاها! شهنشاهی‌، به چرخ معدلت ماهی
به نام ایزد که آگاهی رموز ملک‌رانی را
تویی آن شاه کیخسرو که آراید جهان از نو
دلت با یک جهان پرتو به ما داد این نشانی را
تو ایران را جوان سازی وطن را گلستان سازی
به فر خود عیان سازی بسی راز نهانی را
توعلم آری در این کشور تو بربندی ز غفلت در
تو بگشایی به مردم سر کنوز آسمانی را
کجا صنعتگری بوده‌ ره ملک تو پیموده
ادیبان بر تو بگشوده زبان مدح‌خوانی را
رعیت را نهی بالش‌، ستمگر را دهی مالش
نه رشتی را ز تو نالش‌ نه آذربایجانی را
درآید ملت از ذلت‌، عیان سازند بر ملت
همه‌، چون نیر دولت‌، رسوم مهربانی را
ثنایش بیش نشمارم دعایش بر زبان آرم
که من خود خوش نمی‌دارم ثناهای زبانی را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به سر بنهاد احمدشاه دیهیم کیانی را
ببین با تاج کیکاوس‌ کیکاوس ثانی را
هوش مصنوعی: احمدشاه تاج سلطنت را بر سر گذاشت. حالا می‌توانی بر تماشای تاج کیکاوس دوم بنشینی.
الا ای کاوه خنجر کش‌ سوی ضحاک لشکر کش
فریدون است هان برکش درفش کاویانی را
هوش مصنوعی: ای کاوه، تو که خنجر به دوش گرفته‌ای، به سوی ضحاک که لشکری مانند فریدون دارد، حرکت کن. حال، پرچم کاویانی را برندار و به میدان بیا!
ز تاجش نور پاشیده از او روشن دل و دیده
ملک ماهی است پوشیده قبای خسروانی را
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به زیبایی و شکوه یک فرد دارد. نور و روشنایی که از تاج او ساطع می‌شود، دل و چشمان دیگران را روشن می‌کند. او همچون ماهی در دورن خود زیبایی و شکوهی را پنهان کرده که به لباس پادشاهی شباهت دارد. به‌طور کلی، این تصویر به عظمت و جاذبه فرد مورد نظر اشاره دارد.
به‌دلش ایزد خرد هشته به گلش انصاف بسرشته
به پیشانیش بنوشته خط گیتی‌ستانی را
هوش مصنوعی: در دل او خداوند خرد را قرار داده و انصاف را در وجودش به خوبی پیوند داده است. بر پیشانی او نوشته شده است که او می‌تواند بر جهان غالب شود.
خدیوی نوجوان آمد به جسم ملک جان آمد
به ایران کهن گو گیرد از سر نوجوانی را
هوش مصنوعی: یک پسر جوان به عنوان خلیفه و پیشوای جدید ظاهر شد و روح تازه‌ای به کشور ایران کهن بخشید تا جوانی و جوان‌گرایی را از سر بگیرد.
حیات جاودانی بین‌ غنیمت بشمر ای ملت
پس از مرگ سیاسی این حیات جاودانی را
هوش مصنوعی: زندگی ابدی را به عنوان یک نعمت در نظر بگیرید ای ملت، پس از اینکه مرگ سیاسی به سراغ شما آمد، این زندگی دائمی را غنیمت بشمارید.
شه ما یادگار است از ملوک باستان‌، یارب
به او پاینده دار این ملک و گنج باستانی را
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که رهبر فعلی، یادگاری از پادشاهان گذشته است و دعا دارد که خداوند او را تا ابد در حفظ و نگهداری این سرزمین و میراث باستانی آن یاری کند.
کیانی تخت‌وتاج‌ این شاه را زیبد، کن ارزانی
به ما و شاه ما این تاج و این تخت کیانی را
هوش مصنوعی: تاج و تخت کیانی که متعلق به این پادشاه است، شایسته اوست. لطفاً آن را به ما بدهید و پادشاه ما این تاج و تخت را بپوشد.
رعیت‌پروری خواهیم اگر زین شه عجب نبود
که شاید خواستن از پاسبانان‌ پاسبانی را
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم مردم را خوب تربیت کنیم، جای تعجب نیست که از کسانی که وظیفه نگهداری و حفاظت دارند، انتظار داشته باشیم که خودشان هم مراقب و نگهبان باشند.
شهنشاها! شهنشاهی‌، به چرخ معدلت ماهی
به نام ایزد که آگاهی رموز ملک‌رانی را
هوش مصنوعی: ای پادشاهان! پادشاهی تو، مانند ماهی در آسمان حکمت و دانش خداوندی است که به رمز و رازهای فرمانروایی آگاهی دارد.
تویی آن شاه کیخسرو که آراید جهان از نو
دلت با یک جهان پرتو به ما داد این نشانی را
هوش مصنوعی: تو همان شاه کیخسرو هستی که می‌توانی جهان را دوباره بسازی. دل تو با نور و امیدی رو به ما نشان داده است.
تو ایران را جوان سازی وطن را گلستان سازی
به فر خود عیان سازی بسی راز نهانی را
هوش مصنوعی: تو به سرزمینِ خود جوانی و زندگی تازه می‌بخشی و وطن را به مانند گلستانی سرسبز و زیبا می‌کنی. با قدرت و تأثیر خود، بسیاری از رازهای پنهان را به نمایش می‌گذاری.
توعلم آری در این کشور تو بربندی ز غفلت در
تو بگشایی به مردم سر کنوز آسمانی را
هوش مصنوعی: تو در این سرزمین آگاهی و دانایی داری؛ اگر از غفلت رها شوی و به دیگران کمک کنی، می‌توانی درهای گنجینه‌های آسمانی را به روی مردم بگشایی.
کجا صنعتگری بوده‌ ره ملک تو پیموده
ادیبان بر تو بگشوده زبان مدح‌خوانی را
هوش مصنوعی: کجا کسی بوده که به مهارت و هنر، راهی به سرزمین تو پیدا کرده باشد؟ شاعران و نویسندگان به ستایش تو زبان گشوده‌اند و درباره‌ات می‌نویسند.
رعیت را نهی بالش‌، ستمگر را دهی مالش
نه رشتی را ز تو نالش‌ نه آذربایجانی را
هوش مصنوعی: اگر به رعیت ظلم کنی و بخواهی آن‌ها را از حقوقشان محروم کنی، در عوض مال و منال به ظلم‌کننده می‌دهی. در این شرایط، نه صدای ناله و شکایت مردم رشتی به گوش می‌رسد و نه صدای آذربایجانی‌ها.
درآید ملت از ذلت‌، عیان سازند بر ملت
همه‌، چون نیر دولت‌، رسوم مهربانی را
هوش مصنوعی: ملت از بندگی و ذلت بیرون می‌آید و به روشنی نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با مهربانی و حسن نیت به یکدیگر رفتار کرد، مانند نشانه‌های قدرت و حاکمیت که به روش‌های نیکو اشاره دارد.
ثنایش بیش نشمارم دعایش بر زبان آرم
که من خود خوش نمی‌دارم ثناهای زبانی را
هوش مصنوعی: من دیگر ستایش‌های او را بر نمی‌شمارم و فقط دعایش را بر زبان می‌آورم، زیرا من خودم به ستایش‌های زبانی اهمیت نمی‌دهم.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۸ - تاجگذاری به خوانش عندلیب