شمارهٔ ۱۴۷ - صفت هلال و اسب
چون غرهٔ افق ز شفق شد شقیق رنگ
بر شاه روم تاختن آورد شاه زنگ
شب را ز روی، پرده برافتاد و رخ نهفت
حور سپیدچهر، ز دیو سیاهرنگ
خورشید رخ نهفت و برآمد هلال عید
خمیدهسر چو ابروی مهطلعتان شنگ
چون تازه بادرنگی سر زده ز شاخ
وز برگ گشته پنهان نیمی ز بادرنگ
گفتی یکی نهنگ نهان شد در آب و ماند
بر آب نیمی از سر دندان آن نهنگ
یا همچو جنگجویی کز بیم جنگیان
افکنده خنجر از کف و بگریخته ز جنگ
یا جسته رنگ از کف صیاد با شتاب
وندر میان دشت درافتاده شاخ رنگ
یا خادمی نهاده دویتی ز زر ناب
ییش وزیر شرق خداوند فروهنگ
بخبخ به مرکبی که بدیدم به درگهت
پویندهای بدیع و کرازندهای کرنگ
در دشت همچنان که بهدشت اندرون گوزن
درآب آنچنان که به آب اندرون نهنگ
اندام او به نرمی چون دیبهٔ طراز
اعصاب او به سختی چون شاخه زرنگ
پیش از خدنگ، بر سر آماجگه رسد
بر پشتش ار کشی سوی آماجگه خدنگ
شمارهٔ ۱۴۶ - رزمنامه: می فروهل زکفای ترک و به یکسو نه چنگشمارهٔ ۱۴۸ - بلای گل: افتادهایم سخت به دام بلای گل
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون غرهٔ افق ز شفق شد شقیق رنگ
بر شاه روم تاختن آورد شاه زنگ
هوش مصنوعی: وقتی که رنگ شفق آسمان را سرخ کرده، به نظر میرسد که شاه بر اسبش آماده رزم شده و به راه افتاده است.
شب را ز روی، پرده برافتاد و رخ نهفت
حور سپیدچهر، ز دیو سیاهرنگ
هوش مصنوعی: شب، به آرامی پردهاش را کنار زد و چهرهی زیبای حوری سپید را از زیر پنهان خود بیرون آورد، در حالی که تصویر دیو سیاه همچنان مخفی مانده بود.
خورشید رخ نهفت و برآمد هلال عید
خمیدهسر چو ابروی مهطلعتان شنگ
هوش مصنوعی: خورشید پنهان شد و هلال عید در آسمان نمایان گشت، شبیه ابروی زیبای کسی با چهرهی دلربا.
چون تازه بادرنگی سر زده ز شاخ
وز برگ گشته پنهان نیمی ز بادرنگ
هوش مصنوعی: وقتی بادرنگی تازه از شاخه بیرون آمده، نیمی از خود را در میان برگها پنهان کرده است.
گفتی یکی نهنگ نهان شد در آب و ماند
بر آب نیمی از سر دندان آن نهنگ
هوش مصنوعی: گفتی که یک نهنگ در آب پنهان شده و فقط نیمی از سرش که دندان دارد، بالا آمده و دیده میشود.
یا همچو جنگجویی کز بیم جنگیان
افکنده خنجر از کف و بگریخته ز جنگ
هوش مصنوعی: شخصی شبیه به جنگجویی که از ترس دشمنان، شمشیرش را انداخته و از میدان نبرد فرار کرده است.
یا جسته رنگ از کف صیاد با شتاب
وندر میان دشت درافتاده شاخ رنگ
هوش مصنوعی: صید از دستان صیاد به سرعت رنگ میگیرد و در دل دشت، شاخی که به آن رنگ زده شده، بر زمین افتاده است.
یا خادمی نهاده دویتی ز زر ناب
ییش وزیر شرق خداوند فروهنگ
هوش مصنوعی: یا خادمی که دوستی زرین برای وزیر شرق خداوند فرهنگ با زحمت فراهم کردهای.
بخبخ به مرکبی که بدیدم به درگهت
پویندهای بدیع و کرازندهای کرنگ
هوش مصنوعی: به مرکبی که من به درگاه تو تقدیم کردم، خوشا به حال او که پویایی تازه و جلالی حیرتانگیز دارد.
در دشت همچنان که بهدشت اندرون گوزن
درآب آنچنان که به آب اندرون نهنگ
هوش مصنوعی: در دشت، گوزن به آب میزند، همانطور که نهنگ به دل دریا میرود.
اندام او به نرمی چون دیبهٔ طراز
اعصاب او به سختی چون شاخه زرنگ
هوش مصنوعی: انسانی با ظاهری نرم و لطیف همچون پارچهای زیبا دارد، در حالی که احساسات و درون او محکم و استوار مانند شاخهای قوی است.
پیش از خدنگ، بر سر آماجگه رسد
بر پشتش ار کشی سوی آماجگه خدنگ
هوش مصنوعی: قبل از اینکه تیر به هدف برسد، اگر تو به سمت هدف تیر رها کنی، تیر بر دوش تو خواهد بود.