شمارهٔ ۱۲۴ - در منقبت حضرت فاطمهزهرا علیهاسلام
ای زده زنار بر، ز مشک به رخسار
جز تو که بر مه ز مشگ برزده زنار
زلف نگونسارکردهای و ندانی
کو دل خلقی ز خویش کرده نگونسار
روی تو تابنده ماه بر زبر سرو
موی تو تابیده مشگ از برگلنار
چشم تو ترکی وکشوربش مسخر
زلف تو دامی و عالمیش گرفتار
سخت به پایان کار خویش بنالد
آن که بر آن زلفش اوفتاده سر ویار
ریجان داری دمیده برگل نسرین
مرجان داری نهاده بر در شهوار
آفت جانی از آن دو غمزهٔ دلدوز
فتنهٔ شهری ازآن دو طرهٔ طرار
فتنه شدستم به لاله و سمن از آنک
چهر توباغی است لاله زار وسمن زار
لعل شکر بار داری و نه بدیع است
گرچه نماید بدیع لعل شکربار
زان لب شیرین تو بدیع نماید
این همه ناخوش کلام و تلخی گفتار
ختم بود بر تو دلربایی، چونانک
نیکی و پاکی بدخت احمد مختار
زهرا آن اختر سپهر رسالت
کاو را فرمانبرند ثابت و سیار
فاطمه، فرخنده مام یازده سرور
آن بدوگیتی پدرش سید و سالار
پردهنشین حریم احمد مرسل
صدر گزین بساط ایزد دادار
عرفان عقد است و اوست واسطهٔ عقد
ایمان پرگار و اوست نقطهٔ پرگار
بر همه اسرار حق ضمیرش آگاه
عنوان از نام او به نامهٔ اسرار
از پی تعظیم نام نامی زهراست
این که خمیده است پشت گنبد دوار
بر فلک ایزدی است نجمی روشن
در چمن احمدیست نخلی پربار
بار ولایش به دوش گیر و میندیش
ای شده دوش تو از گناه گرانبار
قدر وی از جمله کاینات فزونست
نی نی، کاو راست زبن فزونتر مقدار
چندش مقدار باید آنکه جهانش
چون رهیان ایستاده فرمانبردار
راستی ار بنگری جز این گهر پاک
از دو جهانش غرض نبود جهاندار
عصمت، چرخست و اوستاختر روشن
عفت، بحر است و اوست گوهرشهوار
آدم و حوا دو بندهایش به درکه
مریم و عیسی دو چاکریش به دربار
کوس کمالش گذشته از همه گیتی
صیت جلالش رسیده در همه اقطار
فرو شکوه و جلال و حشمت اورا
گر بندانی بهبین به نامه و اخبار
شمارهٔ ۱۲۳ - کناره گیری از وزارت و شکایت از دوست: حدیث عهد و وفا شد فسانه درکشورشمارهٔ ۱۲۵ - لغز: چیست آن سرو نارسیده به بار
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای زده زنار بر، ز مشک به رخسار
جز تو که بر مه ز مشگ برزده زنار
هوش مصنوعی: تو که با زینتهای خود درخشان و زیبا هستی، دیگر کسی مانند تو وجود ندارد که همچون نازکی و دلربایی، خود را بیاراید و تو را از درون دلها بیرون بکشد.
زلف نگونسارکردهای و ندانی
کو دل خلقی ز خویش کرده نگونسار
هوش مصنوعی: تو با زلفهای پریشانات نمیدانی که دلهای زیادی به خاطر تو آشفته و درهم رفتهاند.
روی تو تابنده ماه بر زبر سرو
موی تو تابیده مشگ از برگلنار
هوش مصنوعی: شما مانند ماهی که در آسمان میدرخشد، به زیبایی موی خود و دلفریبیات مشغول شدهای، بویی مانند مشک از شاخ و برگ درختان نارنج به مشام میرسد.
چشم تو ترکی وکشوربش مسخر
زلف تو دامی و عالمیش گرفتار
هوش مصنوعی: چشمهای تو مانند رومیان زیباست و سرزمین تو تحت تاثیر زلفهای تو است؛ دنیا در دام زیبایی تو گرفتار شده است.
سخت به پایان کار خویش بنالد
آن که بر آن زلفش اوفتاده سر ویار
هوش مصنوعی: کسی که به محبوبش علاقهمند است و به خاطر او دچار مشکلاتی شده، در پایان عمرش بسیار گله و زبانبهزبان میآورد.
ریجان داری دمیده برگل نسرین
مرجان داری نهاده بر در شهوار
هوش مصنوعی: گل نسرین را در دامن خود گرفتی و مرجان را بر درِ زیبایی گذاشتی.
آفت جانی از آن دو غمزهٔ دلدوز
فتنهٔ شهری ازآن دو طرهٔ طرار
هوش مصنوعی: درد و آزار من از آن دو نگاه دلربا و فریبنده است که به اندازه فتنه و آشوب شهری، خطرناک و فریبنده هستند. همچنین، زیبایی و جذابیت موهای آن دو نفر هم به همان اندازه میتواند مشکلساز باشد.
فتنه شدستم به لاله و سمن از آنک
چهر توباغی است لاله زار وسمن زار
هوش مصنوعی: من در مواجهه با زیباییهای گل لاله و سمن دچار حیرت و فریب شدم، زیرا چهره تو همانند باغی است پر از لاله و سمن.
لعل شکر بار داری و نه بدیع است
گرچه نماید بدیع لعل شکربار
هوش مصنوعی: تو مانند گوهر شیرینی هستی که خوشمزه و دلنشین است، حتی اگر به نظر بربیاید که چیز نو و تازهای است.
زان لب شیرین تو بدیع نماید
این همه ناخوش کلام و تلخی گفتار
هوش مصنوعی: این همه گفتارهای ناخوش و تلخ، به سبب لب شیرین تو زیبا و منحصر به فرد به نظر میرسد.
ختم بود بر تو دلربایی، چونانک
نیکی و پاکی بدخت احمد مختار
هوش مصنوعی: دلربایی و زیبایی تو پایانپذیر نیست، همانطور که نیکی و پاکی احمد مختار همواره بینقص و بیبدیل است.
زهرا آن اختر سپهر رسالت
کاو را فرمانبرند ثابت و سیار
هوش مصنوعی: زهرا، آن ستاره آسمان رسالت است که فرمانبردارانش، چه ثابت و چه سیار، به او احترام میگذارند.
فاطمه، فرخنده مام یازده سرور
آن بدوگیتی پدرش سید و سالار
هوش مصنوعی: فاطمه، خوشبخت و شانسدار، مادر یازده امام بزرگوار است که پدرش مقام و رتبهای عالی دارد.
پردهنشین حریم احمد مرسل
صدر گزین بساط ایزد دادار
هوش مصنوعی: در اینجا به شخصیتی اشاره میشود که در مرتبهای والاتر قرار دارد و به عنوان نمایندهای از خداوند به حساب میآید. او در جایی خاص و مقدس نشسته و براساس اراده الهی، امور را ساماندهی میکند. این عبارت به نوعی نشانگر منزلت و مقام معنوی و الهی این شخصیت است.
عرفان عقد است و اوست واسطهٔ عقد
ایمان پرگار و اوست نقطهٔ پرگار
هوش مصنوعی: عرفان بهمانند پیمانی است که ایمان، واسطه آن است. پرگار نیز ابزاری است که بهوسیله آن نقطهای مرکزی را مییابد.
بر همه اسرار حق ضمیرش آگاه
عنوان از نام او به نامهٔ اسرار
هوش مصنوعی: او به تمامی رازهای الهی آگاه است و نام او نشاندهنده این اسرار است.
از پی تعظیم نام نامی زهراست
این که خمیده است پشت گنبد دوار
هوش مصنوعی: هواپیماهایی که بهخاطر حجمی از عظمت و قدسیت، در برابر نام بزرگ و گرامی زهرا سر تعظیم فرود آوردهاند، به مانند گنبدی دورانی، کمرشان خمیده شده است.
بر فلک ایزدی است نجمی روشن
در چمن احمدیست نخلی پربار
هوش مصنوعی: در آسمان، ستارهای روشن وجود دارد که در باغ احمد، درختی پربار و سودمند دارد.
بار ولایش به دوش گیر و میندیش
ای شده دوش تو از گناه گرانبار
هوش مصنوعی: بار محبت و وابستگی به او را بر دوش خود بگذار و نگران نباش که شب گذشته بر دوش تو گناههای زیادی سنگینی کرده است.
قدر وی از جمله کاینات فزونست
نی نی، کاو راست زبن فزونتر مقدار
هوش مصنوعی: قدرت و ارزش او از تمام موجودات بیشتر است، زیرا او از آنچه به زبان میآید، بالاتر و والاتر است.
چندش مقدار باید آنکه جهانش
چون رهیان ایستاده فرمانبردار
هوش مصنوعی: چه مقدار باید ارزشمند باشد کسی که دنیا برای او مانند بندهای ایستاده و فرمانبردار است.
راستی ار بنگری جز این گهر پاک
از دو جهانش غرض نبود جهاندار
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت بنگری، هیچ چیز دیگری جز این گوهر پاک از دو جهان وجود ندارد که مورد نظر جهانآفرین است.
عصمت، چرخست و اوستاختر روشن
عفت، بحر است و اوست گوهرشهوار
هوش مصنوعی: عصمت مانند یک چرخ است که در آن، روشنایی عفت به عنوان ستارهای میدرخشد. همچنین، عفت مانند دریا است و گوهر شهوت درون آن قرار دارد.
آدم و حوا دو بندهایش به درکه
مریم و عیسی دو چاکریش به دربار
هوش مصنوعی: آدم و حوا دو بنده هستند که به جهنم رفتهاند و مریم و عیسی در درگاه الهی مانند خدمتکاران به سر میبرند.
کوس کمالش گذشته از همه گیتی
صیت جلالش رسیده در همه اقطار
هوش مصنوعی: کامل بودن او فراتر از تمام جهان است و عظمت او در همه جا منتشر شده است.
فرو شکوه و جلال و حشمت اورا
گر بندانی بهبین به نامه و اخبار
هوش مصنوعی: اگر بخواهی عظمت و شکوه او را کاهش دهی، به نامها و گفتهها توجه کن.

ملکالشعرا بهار