گنجور

شمارهٔ ۱۱۷ - در واقعهٔ بمباران آستانهٔ حضرت رضا (‌ع‌)

بوی خون ای باد از طوس سوی یثرب بر
با نبی برگو از تربت خونین پسر
عرضه کن بر وی‌، کز حالت فرزند غریب
وان مصیبت‌ها، آیا بودت هیچ خبر؟
هیچ دانی که چه بودست غریبان را حال
یا چه رفته است غریب‌ الغربا را بر سر
چه گذشته است ز بدخواه‌، بر آن پور غریب
چه رسیده است ز بیداد، بر آن نور بصر
چه رسیده است از این دیو نژادان شریر
بر حریم حرم پادشه جن و بشر
ستمی کردند اینان به جگرگوشهٔ تو
که ز شرحش چکد از دیده مرا خون جگر
این قدر هست که سوی تو از این تربت پاک
خاک خون آلود آرد پس از این‌، باد سحر
فلک آن مایه ستم کرد که در نیرو داشت
ای دریغا! ز جفای فلک استمگر
ای عجب‌! با پسران نبی و آل علی
آسمان کینهٔ دیرین را بگرفت از سر
ای عجب‌! آل علی را کشد و از پس مرگ
مدفنش را کند از توپ عدو، زیر و زبر
نک بیایید و ببینید که در کاخ رضا
توپ ویرانگر روس است که افکنده شرر
بنگرید ایدون کاین بقعه و این پاک حریم
قتلگاهی است که خون موج زند سرتاسر
ای نصارا تو چه گویی کس اگر آید باز
به کلیسا و کله باز نگیرد از سر
پس بیا لختی و بیداد عدو را بشنو
پس بیا باز و زیارتگه ما را بنگر
بنگر باز که این خیره تمدن خواهان
کرده آن کار که وحشی ننماید باور!
هشتصد مرد و زن از بومی و زوار و غریب
داده جان از یورش لشکر روس کافر
نه مر ایشان را بوده است به سر شور نبرد
نه مر ایشان را بودست به کف تیر و تبر
همه واماندهٔ کید فلک افسون‌ساز
همه سیلی خور جور فلک افسونگر
همه از بیم‌، پناهنده به دربار رضا
همه از دشمن‌، نالنده به پیش داور
بر چنین طایفهٔ بی گنه از چار طرف
تیر باریدند آن طایفهٔ کین گستر
یک‌طرف مردان جان داده همه بی‌تقصیر
یک طرف نسوان افتاده همه بی‌معجر
یک جماعت را قزاق فشرده است گلو
یک‌جماعت را سرباز شکسته است کمر
جسد کشته فتاده است به بالای جسد
پیکر خسته فتاده است به روی پیکر
تیر باریده بر ایشان ز دو سو چون باران
توپ غریده بر ایشان ز دو سو چون تندر
مادران بینی در ناله ز سوگ فرزند
پسران بینی در گریه ز مرگ مادر
شوهران بینی جویان پی گم گشته عیال
بانوان بینی پویان، پی نعش شوهر
ای عجب‌! روس همی گوید: چون فتنه گران
اندر آن بارگه پاک نمودند مقر
والی ملک هم از کیفرشان عجز نمود
زان سبب دادم من فتنه گران را کیفر!
ما همی گوییم این فتنه و این فتنه گران
خود نه از فتنه گری‌های شما بود مگر
زر فشاندید از اول به سران اشرار
تا که این فتنه به‌ پا کرده شد از نیروی زر
هم از این روی در این حمله و کشتار بزرگ
فتنه‌سازان را اصلا نرسید ایچ ضرر
همه را راه گشادید ولی از این سوی
بی کسان را بگرفتند همه گرد اندر
ور همی گویید از این همه ما بی‌خبریم
کاخ و مسجد را ویران ز چه کردید دگر
مفسد ار فتنه کند، کاخ رضا را چه گناه
مار اگر حیله کند، باغ جنان را چه خطر
مسجد و کاخ اگر بوده مقام اشرار
ز چه گنبد را کردید خراب و ابتر
بقعه و کاخ رضا را ز چه غارت کردید
ای همه راهزن و بدکنش و غارتگر
ای مسلمانان زین واقعه خون گریه کنید
که نمودست رضا کسوت خونین در بر
ای زنان چادر نیلی به سر اندر بکشید
زانکه زهرا را نیلی است به سر بر چادر
از وهابی شد اگر کاخ حسینی ویران
شد ز قزاق عدو کاخ رضا ویران‌تر
نه همانا نبد این کاخ همان کاخ رضا
خانهٔ دین نبی بود که شد زیر و زبر
نه به گنبد خورد این آتش توپ بیداد
بلکه بر قلب علی خورد و دل پیغمبر
ما اگر خانه خرابیم ز کس‌مان گله نیست
کاین خرابی‌ همه از ماست در انجام نظر
صاحب خانه اگر باز نبندد در خویش
گله‌ای نیست اگر دزد درآید از در
چه گریز است ز ماهیت طبع بشری
که بدو گوییم از مال کسان بهره مبر
صعوه را گوییم از صید ملخ دست بدار
باشه را گوییم از خون چکاوک بگذر
تو هم ای شاهین‌، کبکان را زین بیش مگیر
تو هم ای شیر، غزالان را زین بیش مدر
گر چنین گوییم ای خواجه همانا که خطاست
زانکه طبع حیوانی را این است گهر
گر ضعیفان را بر خویش حراست نبود
بر در و برزنشان خیل قوی راست گذر
ای مسلمانان تا چند به وهم و به خیال
ای مسلمانان تا چند به بوک و به مگر
هرکه او از خود و از خانه حفاظت نکند
نبود حافظ او نیز، خدای اکبر
نیست انسان را جز آنچه در او سعی نمود
این‌چنین گفت پیمبر به همایون دفتر
پس تو چون رنج نبردی ز که می خواهی گنج
پس توچون سنگ نکندی ز که می‌خواهی زر
مردم پاک دل هند به ما درنگرند
گر ز تهران کند این چامه به کلکته گذر
بر آن سید بیدار دل دانشمند
بر آن سید والاگهر دانشور
برآن راد علمدار سپاه اسلام
بر آن راد هوادار اساس کشور
سید پاک جلال‌الدین فرزند رسول
که یکی پاک رسولی است به گفتار و به فر
دشمنان را قلم او همه تیر است و سنان
دوستان‌ را سخن او همه‌ قند است و شکر
راستی نامه نغز او، حبلی است متین
که به پیوستن او خلقی بگسسته ز شر
دادخواهی کند از اهل خراسان‌، آری
دادخواه ما امروز جز او نیست دگر
کام‌ها جمله فروبسته‌، ز‌بان ها خسته
جور بگشوده دهان از همه‌سو چون اژدر
نه یکی خامه که بنویسد درد درویش
نه یکی نامه که بنیوشد حال مضطر
بر سر اهل خراسان اگر آتش بارد
نشود مردم شیراز از آن هیچ خبر
ور ببارد ز دو سو بر سر زنجانی تیغ
اردبیلی نکند سینه پی کینه سپر
وگر آواز کشد، شر طلب و مفسده جوست
چیست مفسد را پاداش به غیر از خنجر
حالت ایران اینست به چنگال دو خصم
تا چه سازد پس از این لطف خدای داور
این‌چنین گفتم کاستاد ابیوردی گفت
«‌به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر»

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بوی خون ای باد از طوس سوی یثرب بر
با نبی برگو از تربت خونین پسر
هوش مصنوعی: ای باد، بوی خون را از طوس به یثرب برسان و به پیامبر بگو از قبر خونین پسرش خبر بده.
عرضه کن بر وی‌، کز حالت فرزند غریب
وان مصیبت‌ها، آیا بودت هیچ خبر؟
هوش مصنوعی: به او بگو که آیا از حال فرزند یتیم و از آن مصیبت‌ها خبری داری؟
هیچ دانی که چه بودست غریبان را حال
یا چه رفته است غریب‌ الغربا را بر سر
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی که حال و روز غریبان چگونه است یا چه بر سر غریب‌ترین آن‌ها آمده است؟
چه گذشته است ز بدخواه‌، بر آن پور غریب
چه رسیده است ز بیداد، بر آن نور بصر
هوش مصنوعی: چه مصیبت‌ها و سختی‌هایی بر فرزند بی‌پناه رفته و چه ظلم‌هایی بر آن روشنایی چشم (یا بهترین فرد) آمده است.
چه رسیده است از این دیو نژادان شریر
بر حریم حرم پادشه جن و بشر
هوش مصنوعی: چه بلایی بر سر حریم مقدس پادشاه جن و انسان از سوی این دیوان شرور آمده است!
ستمی کردند اینان به جگرگوشهٔ تو
که ز شرحش چکد از دیده مرا خون جگر
هوش مصنوعی: این افراد به فرزند عزیز تو آسیب رساندند، به طوری که از شدت غم و اندوه، چشمان من همچون خون جگر اشک می‌ریزد.
این قدر هست که سوی تو از این تربت پاک
خاک خون آلود آرد پس از این‌، باد سحر
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی، خاک خونین و پاکی را از سرزمین تو به سمت تو می‌آورد.
فلک آن مایه ستم کرد که در نیرو داشت
ای دریغا! ز جفای فلک استمگر
هوش مصنوعی: آسمان از روی ستم به ما آسیب رساند و این موضوع تأسف‌بار است. آیا جز از ناحیه بی‌عدالتی آسمان جفا دیده‌ایم؟
ای عجب‌! با پسران نبی و آل علی
آسمان کینهٔ دیرین را بگرفت از سر
هوش مصنوعی: عجب است! که با وجود فرزندان پیامبر و خانواده علی، آسمان کینه‌های قدیمی را کنار گذاشته است.
ای عجب‌! آل علی را کشد و از پس مرگ
مدفنش را کند از توپ عدو، زیر و زبر
هوش مصنوعی: عجب است که دشمنان آل علی (علیه‌السلام) به رغم اینکه آن بزرگواران را کشته‌اند، همچنان به جسد آن‌ها رحم نکرده و آرامگاه‌شان را به توپ می‌بندند و ویران می‌کنند.
نک بیایید و ببینید که در کاخ رضا
توپ ویرانگر روس است که افکنده شرر
هوش مصنوعی: بیا و ببین که در کاخ رضا، توپ ویرانگری از روسیه قرار دارد که شعله‌های آتش را پراکنده ساخته است.
بنگرید ایدون کاین بقعه و این پاک حریم
قتلگاهی است که خون موج زند سرتاسر
هوش مصنوعی: به این مکان نیکو بنگرید، اینجا جایگاهی مقدس است که در آن خون عشق به شدت جریان دارد و همه جا را فرا گرفته است.
ای نصارا تو چه گویی کس اگر آید باز
به کلیسا و کله باز نگیرد از سر
هوش مصنوعی: ای مسیحیان، چه می‌گویی اگر کسی دوباره وارد کلیسا شود و کلاه از سر برندارد؟
پس بیا لختی و بیداد عدو را بشنو
پس بیا باز و زیارتگه ما را بنگر
هوش مصنوعی: پس لحظه‌ای توقف کن و صدای ظلم دشمن را بشنو، سپس دوباره بیایید و نگاه کن به مکان دیدار ما.
بنگر باز که این خیره تمدن خواهان
کرده آن کار که وحشی ننماید باور!
هوش مصنوعی: به دقت نگاه کن که این تمدن پیشرفته، چه کارهایی را انجام داده که حتی انسان‌های وحشی هم نمی‌توانند تصور کنند.
هشتصد مرد و زن از بومی و زوار و غریب
داده جان از یورش لشکر روس کافر
هوش مصنوعی: هشتصد مرد و زن، چه از بومی‌ها و چه از زوار و غریبه‌ها، جان خود را در نتیجه حمله لشکر کافر روس از دست دادند.
نه مر ایشان را بوده است به سر شور نبرد
نه مر ایشان را بودست به کف تیر و تبر
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هیچ یک از آنها درگیر جنگ و نبردی نبوده‌اند و همچنین به آنها هیچ سلاحی مثل تیر و تبر داده نشده است.
همه واماندهٔ کید فلک افسون‌ساز
همه سیلی خور جور فلک افسونگر
هوش مصنوعی: همه افراد تحت تأثیر جفای روزگار و حوادث ناگوار قرار گرفته‌اند و همگان از ظلم زمانه آسیب دیده‌اند.
همه از بیم‌، پناهنده به دربار رضا
همه از دشمن‌، نالنده به پیش داور
هوش مصنوعی: همه به خاطر ترس، به دربار رضا پناه آورده‌اند و همه به خاطر دشمنی، پیش داور شکایت می‌کنند.
بر چنین طایفهٔ بی گنه از چار طرف
تیر باریدند آن طایفهٔ کین گستر
هوش مصنوعی: افراد بی‌گناه از هر سو مورد حمله و تیراندازی قرار گرفتند، توسط کسانی که به ترویج نفرت و کینه‌توزی می‌پرداختند.
یک‌طرف مردان جان داده همه بی‌تقصیر
یک طرف نسوان افتاده همه بی‌معجر
هوش مصنوعی: در یک سو، مردانی قرار دارند که جان خود را فدای چیزی کرده‌اند و در این میان بی‌گناه هستند. در سوی دیگر، زنان بی‌پناه و بی‌پوشش افتاده‌اند، که نشان‌دهنده وضعیت ناگواری است که برای آنها پیش آمده است.
یک جماعت را قزاق فشرده است گلو
یک‌جماعت را سرباز شکسته است کمر
هوش مصنوعی: یک عده از مردم تحت فشار قزاق‌ها در وضعیت دشواری قرار دارند و عده‌ای دیگر به خاطر فشار سربازان در حال آسیب دیدن و از پا درآمدن هستند.
جسد کشته فتاده است به بالای جسد
پیکر خسته فتاده است به روی پیکر
هوش مصنوعی: یک جسد بر روی زمین افتاده و بالای آن جسد دیگری که از شدت خستگی به زمین افتاده، قرار دارد.
تیر باریده بر ایشان ز دو سو چون باران
توپ غریده بر ایشان ز دو سو چون تندر
هوش مصنوعی: تیرها از دو سو به سوی آن‌ها پرتاب شده‌اند، مانند باران. توپ‌ها نیز از دو سمت به سمت آن‌ها شلیک شده‌اند، مانند صدای رعد و برق.
مادران بینی در ناله ز سوگ فرزند
پسران بینی در گریه ز مرگ مادر
هوش مصنوعی: مادران را در ناله‌ها و گریه‌هایشان به خاطر از دست دادن فرزند مشاهده می‌کنی، و پسران را در حال گریان به خاطر مرگ مادرشان می‌بینی.
شوهران بینی جویان پی گم گشته عیال
بانوان بینی پویان، پی نعش شوهر
هوش مصنوعی: این جمله به تصویر کشیدن وضعیتی می‌پردازد که مردان در جستجوی همسران خود هستند و در عین حال، زنانی که همسرانشان را گم کرده‌اند به دنبال آن‌ها می‌گردند. این تضاد نشان‌دهنده‌ی نگرانی و دقت در ارتباطات و روابط میان زن و شوهر است و به نوعی ابراز دغدغه در پیوندهای زناشویی را به تصویر می‌کشد.
ای عجب‌! روس همی گوید: چون فتنه گران
اندر آن بارگه پاک نمودند مقر
هوش مصنوعی: عجب است! روس‌ها می‌گویند، وقتی که فتنه‌گران در آن مکان مقدس، کارهای ناپسند و نادرست انجام دادند، اینجا هم مقرر کردند.
والی ملک هم از کیفرشان عجز نمود
زان سبب دادم من فتنه گران را کیفر!
هوش مصنوعی: والی کشور نتوانست به خاطر عذاب و کیفر آنها کاری بکند، به همین خاطر من فساد کنندگان را مجازات کردم!
ما همی گوییم این فتنه و این فتنه گران
خود نه از فتنه گری‌های شما بود مگر
هوش مصنوعی: ما می‌گوییم این آشوب و افرادی که آن را به راه انداخته‌اند، هیچ‌کدام به خاطر کارهای خودتان نیست، بلکه به خاطر رفتارهای شماست.
زر فشاندید از اول به سران اشرار
تا که این فتنه به‌ پا کرده شد از نیروی زر
هوش مصنوعی: شما از ابتدا با ثروت و قدرت خود به میدان آمدید و به افراد شر و بداندیش کمک کردید، تا اینکه این آشوب و بحران به وجود آمد.
هم از این روی در این حمله و کشتار بزرگ
فتنه‌سازان را اصلا نرسید ایچ ضرر
هوش مصنوعی: در این حمله و کشتار بزرگ، فتنه‌سازان هیچ گونه ضرری متحمل نشدند.
همه را راه گشادید ولی از این سوی
بی کسان را بگرفتند همه گرد اندر
هوش مصنوعی: همه را به مسیرهای وسیع و راحت هدایت کردند، اما از سمت دیگر کسانی که بی‌کس و تنها بودند، محاصره شدند و گرفتار شدند.
ور همی گویید از این همه ما بی‌خبریم
کاخ و مسجد را ویران ز چه کردید دگر
هوش مصنوعی: اگر می‌گویید ما از این همه‌ چیز بی‌خبریم، پس چرا کاخ‌ها و مساجد را ویران کردید و از چه دلیلی این کار را کرده‌اید؟
مفسد ار فتنه کند، کاخ رضا را چه گناه
مار اگر حیله کند، باغ جنان را چه خطر
هوش مصنوعی: اگر مفسدی فتنه‌ای به راه بیندازد، به کاخ رضا چه ضرری می‌زند؟ و اگر مار حقه‌ای بزند، به باغ جنان چه خطری می‌تواند وارد کند؟
مسجد و کاخ اگر بوده مقام اشرار
ز چه گنبد را کردید خراب و ابتر
هوش مصنوعی: اگر مسجد و کاخی برای جمعیت بد وجود دارد، پس چرا گنبد را ویران کردید و ناتمام گذاشتید؟
بقعه و کاخ رضا را ز چه غارت کردید
ای همه راهزن و بدکنش و غارتگر
هوش مصنوعی: چرا ای راهزنان و کسانی که به بدی معروفید، حرم و کاخ رضا را غارت کردید؟
ای مسلمانان زین واقعه خون گریه کنید
که نمودست رضا کسوت خونین در بر
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، به خاطر این حادثه، اشک بریزید و به سوگ بنشینید که لباس خونین حسین نشان‌دهنده این واقعه‌اند.
ای زنان چادر نیلی به سر اندر بکشید
زانکه زهرا را نیلی است به سر بر چادر
هوش مصنوعی: ای زنان، چادرهای نیلی بر سر بگذارید، چون بر سر حضرت زهرا چادری نیلی است.
از وهابی شد اگر کاخ حسینی ویران
شد ز قزاق عدو کاخ رضا ویران‌تر
هوش مصنوعی: اگر بنای حسینی به دست وهابی‌ها ویران شد، کاخ رضا هم از سوی قزاق‌ها بیشتر ویران شده است.
نه همانا نبد این کاخ همان کاخ رضا
خانهٔ دین نبی بود که شد زیر و زبر
هوش مصنوعی: این کاخ که در حال حاضر وجود ندارد، در واقع محل زندگی رضا بود و زمانی مکانی مقدس برای دین پیامبر به شمار می‌آمد، اما حالا وضعیتش به کلی تغییر کرده و ویران شده است.
نه به گنبد خورد این آتش توپ بیداد
بلکه بر قلب علی خورد و دل پیغمبر
هوش مصنوعی: این آتش بی‌رحمی به گنبد و نمادهای ظاهری آسیب نرسانده، بلکه بر دل حضرت علی و پیامبر تأثیر گذاشته و آنها را متاثر کرده است.
ما اگر خانه خرابیم ز کس‌مان گله نیست
کاین خرابی‌ همه از ماست در انجام نظر
هوش مصنوعی: ما اگر در شرایط بد و نابسامانی قرار داریم، از کسی ناراحتی و شکایت نداریم؛ زیرا این خرابکاری و آشفتگی تماماً به خاطر خود ماست.
صاحب خانه اگر باز نبندد در خویش
گله‌ای نیست اگر دزد درآید از در
هوش مصنوعی: اگر صاحب خانه در را ببندد، مشکلی نیست اگر دزد به داخل بیاید.
چه گریز است ز ماهیت طبع بشری
که بدو گوییم از مال کسان بهره مبر
هوش مصنوعی: انسان به طور طبیعی تمایل دارد از دارایی دیگران بهره‌برداری کند، اما این رفتار مشکل‌ساز است و باید از آن دوری کند.
صعوه را گوییم از صید ملخ دست بدار
باشه را گوییم از خون چکاوک بگذر
هوش مصنوعی: بگذار تا پرنده کوچک از شکار ملخ دست بکشد و در مورد کمبودها و مشکلات زندگی، از خون چکاوک غفلت کن.
تو هم ای شاهین‌، کبکان را زین بیش مگیر
تو هم ای شیر، غزالان را زین بیش مدر
هوش مصنوعی: ای شاهین، دیگر بیشتر از این کبکان را شکار نکن؛ و ای شیر، چهره غزالان را نیز بیش از این نخشکان.
گر چنین گوییم ای خواجه همانا که خطاست
زانکه طبع حیوانی را این است گهر
هوش مصنوعی: اگر چنین بگوییم ای آقا، این به حقیقت نادرست است، چون طبیعت انسانی به گونه‌ای است که می‌تواند از درون خود این گوهر (اخلاق و ویژگی‌های بزرگ) را داشته باشد.
گر ضعیفان را بر خویش حراست نبود
بر در و برزنشان خیل قوی راست گذر
هوش مصنوعی: اگر ضعیف‌ها از خود محافظت نکنند، در کوچه و خیابان، گروهی از قوی‌ها در حال عبور خواهند بود.
ای مسلمانان تا چند به وهم و به خیال
ای مسلمانان تا چند به بوک و به مگر
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، تا کی به خیال و توهمات خود ادامه می‌دهید و از واقعیت دور هستید؟
هرکه او از خود و از خانه حفاظت نکند
نبود حافظ او نیز، خدای اکبر
هوش مصنوعی: هر کسی که از خود و خانواده‌اش محافظت نکند، در واقع حافظی نخواهد داشت و این نشان می‌دهد که باید به خود و نزدیکانمان اهمیت بدهیم.
نیست انسان را جز آنچه در او سعی نمود
این‌چنین گفت پیمبر به همایون دفتر
هوش مصنوعی: انسان فقط به اندازه‌ای که تلاش کند و کوشش نماید، چیزی در وجودش شکل می‌گیرد. این جمله به این معناست که هر فرد باید برای به دست آوردن چیزی، تلاش کند و بدون زحمت، چیزی حاصل نخواهد شد.
پس تو چون رنج نبردی ز که می خواهی گنج
پس توچون سنگ نکندی ز که می‌خواهی زر
هوش مصنوعی: اگر تو زحمت نکشیده‌ای، نخواهی توانست به خواسته‌ات برسی. باید بدانیم که دستیابی به طلا و گنج، نیازمند تلاش و کوشش است.
مردم پاک دل هند به ما درنگرند
گر ز تهران کند این چامه به کلکته گذر
هوش مصنوعی: مردم با دل و احساس هند به ما نگاه می‌کنند، اگر این شعر از تهران به کلکته منتقل شود.
بر آن سید بیدار دل دانشمند
بر آن سید والاگهر دانشور
هوش مصنوعی: در مورد آن فرد روشنفکر و با دل آگاه که دارای دانش و مقام بلند است صحبت می‌کند.
برآن راد علمدار سپاه اسلام
بر آن راد هوادار اساس کشور
هوش مصنوعی: در آن زمان، کسی که رهبری ارتش اسلام را بر عهده داشت، از شخصیت‌های بزرگ و مهمی بود که از کشور و اصول آن حمایت می‌کرد.
سید پاک جلال‌الدین فرزند رسول
که یکی پاک رسولی است به گفتار و به فر
هوش مصنوعی: سید جلال‌الدین، فرزند پیامبر، شخصیتی بسیار پاک و محترم است که در گفتار و رفتار خود مانند پیامبر است.
دشمنان را قلم او همه تیر است و سنان
دوستان‌ را سخن او همه‌ قند است و شکر
هوش مصنوعی: نیرو و قدرت قلم او به دشمنان آسیب می‌زند و ضربه می‌زند، در حالی که سخنان او برای دوستانش، شیرین و دلنشین است.
راستی نامه نغز او، حبلی است متین
که به پیوستن او خلقی بگسسته ز شر
هوش مصنوعی: این نامه زیبا و شاداب، همچون حبل متینی است که به وسیله آن، افرادی که از شر و فساد دور افتاده‌اند، به یکدیگر متصل می‌شوند.
دادخواهی کند از اهل خراسان‌، آری
دادخواه ما امروز جز او نیست دگر
هوش مصنوعی: امروز کسی جز او نیست که ما دنبال حق‌خواهی از اهل خراسان باشیم.
کام‌ها جمله فروبسته‌، ز‌بان ها خسته
جور بگشوده دهان از همه‌سو چون اژدر
هوش مصنوعی: همه خواسته‌ها و آرزوها در دل‌ها پنهان شده‌اند، زبان‌ها خسته‌اند و نتوانسته‌اند چیزی بگویند. اما ناگهان از هر طرف، دهان‌ها باز می‌شوند و مانند اژدها سخن می‌گویند.
نه یکی خامه که بنویسد درد درویش
نه یکی نامه که بنیوشد حال مضطر
هوش مصنوعی: نه تنها یک قلم وجود دارد که بتواند درد و رنج درویش را بنویسد، و نه تنها یک نامه هست که بتواند حال فرد نیازمند را به درستی منتقل کند.
بر سر اهل خراسان اگر آتش بارد
نشود مردم شیراز از آن هیچ خبر
هوش مصنوعی: اگر در خراسان مشکلات و رخدادهای ناگواری پیش بیاید، مردم شیراز از آن مطلع نمی‌شوند و بی‌تفاوت هستند.
ور ببارد ز دو سو بر سر زنجانی تیغ
اردبیلی نکند سینه پی کینه سپر
هوش مصنوعی: اگر از هر طرف باران ببارد، تیغ اردبیلی به سینه کسی کینه نمی‌ورزد و کمربند دفاعی نمی‌بندد.
وگر آواز کشد، شر طلب و مفسده جوست
چیست مفسد را پاداش به غیر از خنجر
هوش مصنوعی: اگر کسی نوا و آواز سر دهد، به دنبال شر و فساد است. آیا برای مفسد جز خنجر (سلاح) پاداش دیگری وجود دارد؟
حالت ایران اینست به چنگال دو خصم
تا چه سازد پس از این لطف خدای داور
هوش مصنوعی: وضعیت ایران به گونه‌ای است که در دست دو دشمن گرفتار شده است. باید دید که پس از این چه تصمیمی خواهد گرفت و چه مصلحتی از سوی خداوند مهربان خواهد بود.
این‌چنین گفتم کاستاد ابیوردی گفت
«‌به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر»
هوش مصنوعی: این‌گونه گفتم که استاد ابیوردی گفت: «اگر از سمرقند بگذری، ای باد سحر».

حاشیه ها

1397/11/30 01:01

این شعر مرحوم بهار در محرم سال 1330 ق سروده شده است.
وقتی که روس منحوس در سال قبل به ایران التیماتوم داد ولی با مقاومت مرحوم خیابانی و شهید مدرس مجلس دوم مشروطه رای منفی به پذیرش ضرب الاجل داد. البته بعد هیئت وزرای خائن ما مجلس را منحل و التیماتوم را پذیرفت.
منظور از استاد ابیوردی همان حکیم انوری ابیوردی است.(که البته بهار اشعاری علیه وی دارد مانند شعر احساسی: شعر دانی چیست؟ مرواریدی از دریای عقل، که علیه شعر خردمندانه انوری سروده شده: شعر دانی چیست؟ دور از روی تو: حیض الرجال)
قصیده انوری(شماره 70 قصاید انوری در گنجور) درباره حمله غزان به خراسان در سال 548 هجری قمری سروده شده و از جانگدازترین قصاید تاریخ ادبیات ایران زمین است. خود انوری در انتهای چامه اش به قصیده خونبار دیگری از عمعق بخاری اشاره دارد:
هم بر آن‌گونه که استاد سخن عمعق گفت:
خاک خون‌آلود ای باد به اصفاهان بر